English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
sector منطقه ماموریت قطاع اتش
sectors منطقه ماموریت قطاع اتش
Other Matches
sector of fire قطاع اتش منطقه تیراندازی
air defense sector منطقه ماموریت پدافند هوایی
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
aborting عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborted عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
tour of duty زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sectors قطاع
voussoir archstone قطاع
sector قطاع
bad sector قطاع بد
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
sectors قطاع دایره
arc of fire قطاع اتش
sector قطاع دایره
disk sector قطاع دیسک
observation sector قطاع دیدبانی
spherical sector قطاع کروی
observing sector قطاع دیدبانی
bad sector قطاع خراب
elevation circle قطاع درجه
elevating arc قطاع درجه
bandits راهزن قطاع الطریق
sector interleave factor عامل جاگذاری قطاع
racks قطاع دندانه دار
racked قطاع دندانه دار
rack قطاع دندانه دار
wracked قطاع دندانه دار
wracks قطاع دندانه دار
hard sector قطاع سخت افزاری
elevating arc قطاع حرکت ارتفاع
bandit راهزن قطاع الطریق
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
sectorial مربوط به قطاع دایره برش
worm and sector sleering چرخ دنده ی حلزونی و قطاع فرمان
mission , oriented لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
soft sector علامت گذاری قطاع ها وبخشهای روی یک دیسک که از اطلاعات نوشته شده ان استفاده میشود
hard sectored دیسک لرزانی که در ان سوراخهایی به منظور تعیین حدود هر قطاع یا بخش تعبیه و منگنه شده است
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
tasks ماموریت
errand ماموریت
errands ماموریت
mission ماموریت
commissioning :ماموریت
commission :ماموریت
task ماموریت
duty ماموریت
assignment ماموریت
assignments ماموریت
commissions :ماموریت
missions ماموریت
apostleship ماموریت
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
agentship ماموریت پیشکاری
appointment quota سهمیه ماموریت
staff duty ماموریت ستادی
specified mission ماموریت تصریحی
implied task ماموریت استنتاجی
implied mission ماموریت استنتاجی
tour سیاحت ماموریت
touring سیاحت ماموریت
air mission ماموریت هوایی
combat duty ماموریت رزمی
toured سیاحت ماموریت
commissioning ماموریت امریه
commissioning ماموریت دادن
abort انصراف از ماموریت
commissioning ارتکاب ماموریت
commission ارتکاب ماموریت
commission ماموریت امریه
commission ماموریت دادن
station محل ماموریت
commissions ماموریت دادن
commissions ماموریت امریه
commissions ارتکاب ماموریت
stationed محل ماموریت
stations محل ماموریت
tours سیاحت ماموریت
mission objectives هدفهای ماموریت
function ماموریت عمل
mission وابسته به ماموریت
mission type متضمن ماموریت
sea duty ماموریت دریایی
activity ماموریت عمل
end of mission ماموریت تمام
primary mission ماموریت اصلی
permanent oppointment ماموریت دایمی
commissioned ماموریت دار
reinforcing ماموریت تقویتی
political mission ماموریت سیاسی
fire mission ماموریت اتش
agencies گماشتگی ماموریت
functioned ماموریت عمل
task unit یگان ماموریت
mission time مدت ماموریت
functions ماموریت عمل
fire task ماموریت اتش
temporary duty ماموریت موقت
missions وابسته به ماموریت
activities ماموریت عمل
mission type حاوی ماموریت
agency گماشتگی ماموریت
field duty ماموریت رزمی
perdue ماموریت مخاطره امیز
perdu ماموریت مخاطره امیز
close support mission ماموریت پشتیبانی نزدیک
short tour ماموریت کوتاه مدت
immediate mission ماموریت فوری هوایی
duty ماموریت خدمت نگهبانی
general support ماموریت عمل کلی
confidential دارای ماموریت محرمانه
change of station تغییر محل ماموریت
posting تعیین محل ماموریت
employment schedule برنامه ماموریت ناو
task group گروه ماموریت زمینی
post محل ماموریت موضع
post- محل ماموریت موضع
posted محل ماموریت موضع
posts محل ماموریت موضع
surface mission ماموریت دفاع زمینی
postings تعیین محل ماموریت
to override one's commission از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
mission request درخواست اجرای ماموریت هوایی
mission essential حیاتی از نظر انجام ماموریت
mission ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
missions ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
general support reinforcing ماموریت عمل کلی تقویتی
mission essential ضروری برای انجام ماموریت
specified tasks ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
assignments ماموریت دادن انتقال افهار
commission حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
commissioning حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
assignment ماموریت دادن انتقال افهار
party گروه مخصوص انجام یک ماموریت
commissions حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
search mission ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
diverts تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
divert تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverted تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
joint task force نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
task fleet ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
shore duty ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
task element یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
charactristic velocity مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
aircraft role equipment تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
mission ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
aircraft mission equipment وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
missions ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com