Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
English
Persian
zone
منطقه ناحیه
zones
منطقه ناحیه
Search result with all words
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
altitude hole
ناحیه کور در منطقه دید رادار
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
Other Matches
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
areas
ناحیه
ranged
ناحیه
ranges
ناحیه
zones
ناحیه
sympatric
هم ناحیه
reached
ناحیه
range
ناحیه
district
ناحیه
districts
ناحیه
situs
ناحیه
reaching
ناحیه
proclimax
ناحیه
sector
ناحیه
output area
ناحیه
reaches
ناحیه
reach
ناحیه
subregion
ناحیه
demesne
ناحیه
regional
<adj.>
ناحیه ای
sectors
ناحیه
partitions
ناحیه
region
ناحیه
regions
ناحیه
area
ناحیه
partition
ناحیه
wards
ناحیه
ward
ناحیه
local
<adj.>
ناحیه ای
shire
ناحیه
zone
ناحیه
realms
ناحیه
shires
ناحیه
realm
ناحیه
common area
ناحیه مشترک
two phase region
ناحیه دو فازی
telephone area
ناحیه اتصال
fixed area
ناحیه ثابت
dead space
ناحیه کور
territorialization
ایجاد ناحیه
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
the abdominal region
ناحیه شکم
frequency region
ناحیه فرکانس
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
critical region
ناحیه شاخص
skid row
ناحیه پست
critical area
ناحیه بحرانی
sector commander
فرمانده ناحیه
depletion area
ناحیه تخلیه
edge zone
ناحیه لبه
suppressor area
ناحیه بازدارنده
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
depletion barrier
ناحیه تخلیه
Equator
ناحیه استوایی
depletion zone
ناحیه تخلیه
depletion layer
ناحیه تخلیه
storage area
ناحیه انبارش
terrain
زمین ناحیه
critical region
ناحیه بحرانی
regionalism
ناحیه گرایی
lumbar
ناحیه کمر
soft spot
ناحیه نشست
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
climatic region
ناحیه اقلیمی
genital zone
ناحیه تناسلی
indifference zone
ناحیه خنثی
active area
ناحیه فعال
baffle area
ناحیه کور
overflow area
ناحیه سرریز
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
output area
ناحیه خروجی
intermediate zone
ناحیه ی میانی
oral zone
ناحیه دهانی
naval district
ناحیه دریایی
audio range
ناحیه صوتی
arid area
ناحیه خشک
motor area
ناحیه حرکتی
input area
ناحیه ورودی
measuring range
ناحیه ی سنجش
area search
جستجوی ناحیه
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
pyramidal area
ناحیه هرمی
radius of action
ناحیه رانندگی
silva
ناحیه جنگلی
gold field
ناحیه زرخیز
goldfield
ناحیه زرخیز
sciatic
ناحیه چاربند
scan area
ناحیه پیمایش
heat affected zone
ناحیه پیوند
forbidden zone
ناحیه ممنوع
residential area
ناحیه مسکونی
recording eara
ناحیه ضبط
buffer area
ناحیه میانگیر
range of variation
ناحیه انحراف
range of variation
ناحیه تغییر
broca's area
ناحیه بروکا
range of storke
ناحیه ضربه
range of adjustment
ناحیه تنظیم
boom swing
ناحیه لرزش
littoral
ناحیه ساحلی
work area
ناحیه کاری
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
district
ناحیه نظامی
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
slum
ناحیه فقیرنشین
slums
ناحیه فقیرنشین
districts
ناحیه نظامی
sector
خط کش ریاضی ناحیه
part
سهم ناحیه
region
ناحیه فضا
region
ناحیه نظامی
region
ناحیه عملیات
Sept
ناحیه محصو
zone of contact
ناحیه تماس
touch spot
ناحیه بساوشی
regions
ناحیه نظامی
regions
ناحیه عملیات
regions
ناحیه فضا
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
zone
ناحیه دسته بندی
executive area
ناحیه هماهنگ ساز
coalfields
ناحیه ذغال خیز
long wave range
ناحیه موج بلند
breadbasket
معده ناحیه حاصلخیز
local area network
شبکه ناحیه محلی
catchment areas
ناحیه تحت پوشش
coalfield
ناحیه ذغال خیز
naval district
ناحیه عملیات دریایی
hot temperature zone
ناحیه بسیار گرم
high frequency range
ناحیه ی فرکانس بالا
fingerprint region
ناحیه اثر انگشتی
common storage area
ناحیه اشتراکی انباره
palest
ناحیه محصور قلمروحدود
drilling range
ناحیه مته کاری
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
catchment area
ناحیه تحت پوشش
zones
ناحیه دسته بندی
coal field
ناحیه زغال خیز
regionalist
منطقهای ناحیه گرای
poplitaeal
مربوط به ناحیه رکبی
papas
پاپ کشیش ناحیه
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
rimland
حومه ناحیه مرکزی
space charge
ناحیه بار فضا
interference area
ناحیه ی تداخل امواج
winging
قسمتی از یک بخش یا ناحیه
auditory projection area
ناحیه ادراک شنیداری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com