English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (3 milliseconds)
English Persian
lap منطقه پاک سازی مین
lapped منطقه پاک سازی مین
Search result with all words
sweep تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
regionalism منطقه سازی
Other Matches
drop zone منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
damage area منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuary منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuaries منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
landing area منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
run up area منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
area of military significant fallout منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
service area منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
airspace reservation منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
grid zone منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
haven submarine منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
polynia منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
leave area منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
area oriented بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row <idiom> منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
crossing area منطقه گذار منطقه پایاب
combat zone منطقه رزمی منطقه نبرد
remotest خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter خارج از منطقه منطقه دورافتاده
sectors منطقه عمل منطقه مسئولیت
sector منطقه عمل منطقه مسئولیت
remote خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area منطقه خطر منطقه تلفات
zone of fire منطقه اتش منطقه تیراندازی
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
comparative cover پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
axial route مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
clandestine assembly area منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
line crosser فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
defense coastal area منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
demilitarization تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
demolition guard نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
separation zone منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
island bases پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
island منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
islands منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
intersectional service قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
air surface zone منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
aerospace projection operations عملیات مخصوص گسترش منطقه فضای هوایی عملیات مخصوص توسعه منطقه فضای هوایی
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
local <adj.> منطقه ای
zone منطقه
shingles منطقه
belted منطقه
belts منطقه
belt منطقه
territories منطقه
locale منطقه
locales منطقه
sector منطقه
sectors منطقه
district منطقه
districts منطقه
block منطقه
blocked منطقه
zones منطقه
area منطقه
areas منطقه
blocks منطقه
separation zone منطقه حد
territory منطقه
regional <adj.> منطقه ای
region منطقه
regions منطقه
zones منطقه عمل
the frigid zone منطقه منجمده
torrid zone منطقه حاره
assembly area منطقه تجمع
trains area منطقه بنه
zones منطقه ناحیه
life zone منطقه حیاتی
critical region منطقه بحرانی
lethal area منطقه تلفات
zones منطقه دفاعی
target area منطقه هدف
the frigid zone منطقه افسرده
tensile zone منطقه کششی
attack zone منطقه حمله
frontcourt منطقه حمله
attacting zone منطقه دروازه
goal area منطقه دروازه
crossing area منطقه عبور
zodiac منطقه البروج
lethal area منطقه کشندگی
lay-bys منطقه توقف
zone منطقه دفاعی
position area منطقه مواضع
defensive منطقه دفاع
living area منطقه زندگی
lodgment area منطقه استقرار
vital area منطقه حیاتی
hachuring منطقه هاشورزده
frigid zone منطقه منجمده
high pressure area منطقه پر فشار
weaving section منطقه تقاطع
weaving section منطقه همبری
box منطقه پنالتی
boxes منطقه پنالتی
blind zone منطقه کور
zone منطقه عمل
zone منطقه ناحیه
lay-by منطقه توقف
lay by منطقه توقف
free zone منطقه ازاد
pits منطقه فرود
beatten zone منطقه مضروبه
prohibited zone منطقه ممنوعه
defense sector منطقه پدافندی
pit منطقه فرود
buffer zones منطقه تامین
assembling area منطقه تجمع
forward area منطقه جلو
feasible region منطقه امکانپذیر
safe area منطقه امن
aeration zone منطقه هواگیر
dead area منطقه بیروح
area command فرماندهی منطقه
area fire تیر منطقه
sphere of influence منطقه نفوذ
observing sector منطقه دیدبانی
kill area منطقه کشندگی
kill zone منطقه کشتاردشمن
landing area منطقه فرود
area interdiction ممانعت در منطقه
area of fire منطقه اتش
service area منطقه سرویس
sector of fire منطقه اتش
firing area منطقه تیراندازی
sector of search منطقه کاوش
seepage area منطقه نفوذ
seepage area منطقه تراوش
defended area منطقه زیرپدافند
zine of saturation منطقه اشباع
sensitive zone منطقه حساس
defense zone منطقه پدافند
alternate aerodrome منطقه فرودیدکی
saturated zone منطقه اشباع
joint zone منطقه مشترک
safe area منطقه بی خطر
area of influence منطقه نفوذ
area of influence منطقه اثر
area security تامین منطقه
rendezvous area منطقه تجمع
area study بررسی منطقه
area support پشتیبانی منطقه
exclusion area منطقه ممنوعه
regional address نشانی منطقه ای
danger area منطقه خطرناک
danger area منطقه خطر
sectors منطقه واگذاری
sector منطقه واگذاری
to move [across] [از] [منطقه ای] رد شدن
strike zone منطقه خط سیر
residental quarter منطقه مسکونی
area search کاوش منطقه
area of operation منطقه عملیات
landing zone منطقه فرود
area of responsibility منطقه مسئولیت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com