Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
zonule
منطقه یا ناحیه کوچک
Other Matches
zone
منطقه ناحیه
zones
منطقه ناحیه
heating zone
منطقه یا ناحیه حرارتی
rainfall area
منطقه بارش ناحیه بارندگی
altitude hole
ناحیه کور در منطقه دید رادار
insides
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
inside
ناحیه نزدیک سبد بسکتبال نزدیک به تور والیبال قسمتی از بدن اسکیت باز که بسمت پیچ است منطقه دورخیز
Caen
[سنگ نرم با دانه های کوچک در منطقه ی کان نزدیک نرمندی]
selection
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
selections
دایره کوچک که روی یک فریم اطراف ناحیه انتخاب شده نمایش داده میشود که به کاربر امکان تغییر شکل فضا را میدهد
drop zone
منطقه پرش منطقه بارریزی منطقه ریزش
holarctic
وابسته به ناحیه قطب شمال منطقه قطب شمال
blitter
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
damage area
منطقه تولید خطر مین منطقه خسارت منطقه خطر
submarine havens
منطقه عبور در عملیات غیررزمی زیردریایی منطقه اموزشی زیردریایی درمنطقه غیررزمی منطقه محدوده تامینی اطراف زیردریایی
sanctuaries
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
sanctuary
منطقه بی خطر عقب جبهه منطقه مبنا و پایگاه لجستیکی امن
area of military significant fallout
منطقه الودگی شدید به موادرادیواکتیو منطقه ریزش شدیداتمی
airspace reservation
منطقه پرواز مخصوص درفضای هوایی منطقه پروازمخصوص
run up area
منطقه ازمایش موتورهواپیما قبل از پرواز منطقه در جا زدن
landing area
منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
service area
منطقه تعمیر و نگهداری منطقه عقب یکانهای نظامی
staging area
منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه حفافت شده
haven submarine
منطقه امن زیردریایی منطقه تامین زیردریاییها
leave area
منطقه استراحت پرسنل درپشت منطقه مواصلات
grid zone
منطقه شبکه بندی نقشه منطقه نقشهای
polynia
منطقه یا جزیرهای از اب دریک منطقه وسیع یخ زده
Loo sanpra
[منطقه ای در چین که در آن یک فرش کوچک در ابعاد یک متر در یک متر با رنگ های قرمز، زرد، سیاه و آبی به دست آمده است و عمری بین هزار و هفتصد پانزده تا دو هزار و دویست و نود سال دارد.]
area oriented
بر مبنای خصوصیات منطقه با توجه به منطقه
concentration area
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
skid row
<idiom>
منطقه پایین شهر ،منطقه فقیرنشین
zone of fire
منطقه اتش منطقه تیراندازی
sector
منطقه عمل منطقه مسئولیت
crossing area
منطقه گذار منطقه پایاب
remotest
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
remoter
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
combat zone
منطقه رزمی منطقه نبرد
remote
خارج از منطقه منطقه دورافتاده
kill area
منطقه خطر منطقه تلفات
sectors
منطقه عمل منطقه مسئولیت
tropopause
منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
ranging
تجسس کردن منطقه هدف با هواپیما یا گشت زنی در منطقه هدف
holding area
منطقه لنگرگاه موقت در روی دریا منطقه توقف موقت کشتیها
motif
گلی خاص در زمینه فرش
[این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
clandestine assembly area
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
axial route
مسیر طولی منطقه عقب جاده طولی منطقه مواصلات
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
line crosser
فراری از منطقه دشمن به خطوط خودی نفوذکننده به منطقه خودی
demolition target
منطقه تخریب منطقه در نظر گرفته شده برای تخریب
demolition guard
نگهبان منطقه تخریب مسئول حفافت منطقه تخریب
airspace prohibited area
منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
demilitarization
تشکیل منطقه بی طرف تشکیل منطقه غیر نظامی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
separation zone
منطقه واسطه حد فاصل یکانها منطقه جداسازی یکانها
island bases
پایگاههای داخل منطقه پدافندی هوایی پایگاهی داخل منطقه حیاتی پایگاههای جزیرهای دریایی
sweep
تجسس منطقه با رادار مین روبی کردن پاک کردن منطقه عملیات پاک سازی
petty cash
صندوق ویژه وجوه کوچک حساب هزینه های کوچک
gemmule
یاخته کوچک که ازان جانورتازه پدیدمیاید غنچه کوچک
widget
آلت کوچک
[ابزار ]
[اسباب مکانیکی کوچک]
islands
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
island
منطقه حیاتی پدافند هوایی منطقه حیاتی
pig board
تخته کوچک برای موجهای کوچک
jigger
بادبان کوچک یکجور کرجی کوچک
increments
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increment
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
intersectional service
قسمت پشتیبانی داخل منطقه مواصلات یکان پشتیبانی منطقه مواصلات
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
knobble
برامدگی کوچک گره کوچک
area of operational interest
منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
area assessment
ارزیابی اطلاعاتی منطقه عملیات ارزیابی منطقه ازنظر اطلاعاتی
air defense action area
منطقه پوشش پدافند هوایی منطقه عمل پدافند هوایی
air surface zone
منطقه عملیات هوادریایی منطقه تک هوادریایی
shires
ناحیه
districts
ناحیه
district
ناحیه
zones
ناحیه
situs
ناحیه
sectors
ناحیه
proclimax
ناحیه
zone
ناحیه
local
<adj.>
ناحیه ای
regional
<adj.>
ناحیه ای
range
ناحیه
ranged
ناحیه
ranges
ناحیه
region
ناحیه
shire
ناحیه
regions
ناحیه
realms
ناحیه
realm
ناحیه
ward
ناحیه
sector
ناحیه
reached
ناحیه
output area
ناحیه
partition
ناحیه
partitions
ناحیه
area
ناحیه
areas
ناحیه
reaching
ناحیه
reaches
ناحیه
subregion
ناحیه
demesne
ناحیه
reach
ناحیه
wards
ناحیه
sympatric
هم ناحیه
frequency region
ناحیه فرکانس
genital zone
ناحیه تناسلی
forbidden zone
ناحیه ممنوع
intermediate zone
ناحیه ی میانی
geiger muller region o. plateau
ناحیه قطع
sectors
خط کش ریاضی ناحیه
fixed area
ناحیه ثابت
district
ناحیه نظامی
gold field
ناحیه زرخیز
districts
ناحیه نظامی
work area
ناحیه کاری
wernicke's area
ناحیه ورنیکه
hypnogenic zone
ناحیه خواب زا
range of variation
ناحیه تغییر
zone of contact
ناحیه تماس
sector
خط کش ریاضی ناحیه
heat affected zone
ناحیه پیوند
indifference zone
ناحیه خنثی
active area
ناحیه فعال
goldfield
ناحیه زرخیز
input area
ناحیه ورودی
lumbar
ناحیه کمر
edge zone
ناحیه لبه
region
ناحیه نظامی
soft spot
ناحیه نشست
buffer area
ناحیه میانگیر
slum
ناحیه فقیرنشین
broca's area
ناحیه بروکا
overflow area
ناحیه سرریز
output area
ناحیه خروجی
boom swing
ناحیه لرزش
oral zone
ناحیه دهانی
dead space
ناحیه کور
common area
ناحیه مشترک
naval district
ناحیه دریایی
climatic region
ناحیه اقلیمی
skid row
ناحیه پست
storage area
ناحیه انبارش
critical region
ناحیه شاخص
slums
ناحیه فقیرنشین
critical region
ناحیه بحرانی
region
ناحیه عملیات
range of variation
ناحیه انحراف
range of storke
ناحیه ضربه
recording eara
ناحیه ضبط
regions
ناحیه فضا
range of adjustment
ناحیه تنظیم
regions
ناحیه نظامی
regions
ناحیه عملیات
radius of action
ناحیه رانندگی
silva
ناحیه جنگلی
part
سهم ناحیه
region
ناحیه فضا
pyramidal area
ناحیه هرمی
critical area
ناحیه بحرانی
motor area
ناحیه حرکتی
regionalism
ناحیه گرایی
erogenous zones
ناحیه شهوتزا
scan area
ناحیه پیمایش
depletion zone
ناحیه تخلیه
commutation zone
ناحیه کموتاسیون
arid area
ناحیه خشک
Equator
ناحیه استوایی
Sept
ناحیه محصو
littoral
ناحیه ساحلی
terrain
زمین ناحیه
touch spot
ناحیه بساوشی
the abdominal region
ناحیه شکم
area search
جستجوی ناحیه
two phase region
ناحیه دو فازی
depletion barrier
ناحیه تخلیه
residential area
ناحیه مسکونی
depletion layer
ناحیه تخلیه
telephone area
ناحیه اتصال
audio range
ناحیه صوتی
territorialization
ایجاد ناحیه
magnetic domain
ناحیه مغناطیسی
measuring range
ناحیه ی سنجش
baffle area
ناحیه کور
sector commander
فرمانده ناحیه
suppressor area
ناحیه بازدارنده
sciatic
ناحیه چاربند
erogenous zone
ناحیه شهوتزا
depletion area
ناحیه تخلیه
pierian
وابسته به ناحیه پیریا
motor perceptual region
ناحیه حرکتی- ادراکی
rimland
حومه ناحیه مرکزی
regionalistic
منطقهای ناحیه گرای
reverse flow regin
ناحیه جریان معکوس
coalfield
ناحیه ذغال خیز
forbidden energy zone
ناحیه انرژی ممنوع
neck of the woods
<idiom>
ناحیه یا قسمتی از کشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com