English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 95 (6 milliseconds)
English Persian
symbolic logic منطق سمبلیک
Other Matches
propositional calculus منطق گزاره ای [ریاضی] [منطق]
organum کتاب منطق منطق ارسطو
formal logic منطق صوری [منطق]
symbolic data داده سمبلیک
symbolic address آدرس سمبلیک
symbolic editor ویرایشگر سمبلیک
symbolic coding کدگذاری سمبلیک
symbolic name نام سمبلیک
symbolic device دستگاه سمبلیک
symbolic programming برنامه نویسی سمبلیک
logistic منطق نمادی مربوط به منطق نمادی
assembling روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
rationale منطق
reason منطق
reasons منطق
logic منطق
inept بی منطق
novum organum منطق
sequential logic منطق ترتیبی
propositional logic منطق گزارهای
logical positivism منطق عملی
positive logic منطق مثبت
novum organum منطق بیکن
mathematical logic منطق ریاضی
logician منطق دان
negative logic منطق منفی
n level logic منطق N سطحی
shared logic منطق اشتراک
shared resource منطق اشتراکی
single rail logic منطق تک خطی
proposition گزاره [منطق]
transistor transistor logic منطق TTL
to chop logic منطق بافتن
threshold logic منطق استانهای
symbolic logic منطق رمزی
symbolic logic منطق نمادی
two level logic منطق دوسطحی
formal logic منطق رمزی
structural logic منطق ساختی
logical empiricism منطق عملی
logic منطق ریاضی
frame منطق اسکلت
dialectics منطق جدلی
dialectician منطق دان
current mode logic منطق جریانی
cryptologic منطق رمز
control logic منطق کنترل
computer logic منطق کامپیوتر
canonic منطق اپیکوری
boolean logic منطق بولی
nonsense خارج از منطق
logicians منطق دان
double rail logic منطق دو خطی
illogic خلاف منطق
fuzzy logic منطق نامعلوم
formmal logic منطق صوری
formal logic منطق صوری
formal logic منطق مجرد
affective logic منطق عاطفی
afortiori با منطق محکمتر
fluid logic منطق سیلانی
inference rule قواعد استنتاج [منطق]
reactionaries مخالفت گرای بی منطق
well advised ازروی عقل و منطق
reactionary مخالفت گرای بی منطق
dialectician پیرو منطق استدلالی
logistic محاسبهای علم منطق
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
arithmetically منطق قاعده حساب
dialectology علم منطق جدلی
dialectically مطابق قواعد منطق
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
truth table جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
modus tollendo tollens نفی تالی [منطق] [ریاضی]
denying the consequent نفی تالی [منطق] [ریاضی]
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
rule of inference, قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
transformation rule قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
To be amenable to reason . اهل منطق ودلیل بودن
propositional calculus حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
scholastically موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
plato منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com