English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (2 milliseconds)
English Persian
symbolic logic منطق نمادی
Search result with all words
logistic منطق نمادی مربوط به منطق نمادی
Other Matches
organum کتاب منطق منطق ارسطو
propositional calculus منطق گزاره ای [ریاضی] [منطق]
formal logic منطق صوری [منطق]
symbolic code کد نمادی
symbolically نمادی
symbolic نمادی
symbolic processes فرایندهای نمادی
symbolization نمادی کردن
asemasia ناتوانی نمادی
asemia ناتوانی نمادی
symbolic representation بازنمایی نمادی
symbolic parameter پارامتر نمادی
symbolic notation نشانگذاری نمادی
symbol stringe رشته نمادی
symbolic address نشانی نمادی
symbolic address آدرس نمادی
binary system نظام دو نمادی
symbolic code رمز نمادی
symbolic coding کدگذاری نمادی
symbolic interpretation تفسیر نمادی
symbolic language زبان نمادی
symbolic programing برنامه نویسی نمادی
symbolic coding برنامه نویسی نمادی
vicarious trial and error کوشش و خطای نمادی
Ouroboros نمادی باستانی که در بسیاری از فرهنگها موجود میباشد و بصورت اژدها یا ماریست که دم خود را می جود.
Elibilinde [طرحی ترکی در گلیم بافی که نمادی از یک انسان و حالت دست به کمر وی را نشان می دهد.]
inept بی منطق
reasons منطق
reason منطق
logic منطق
novum organum منطق
rationale منطق
yin yang مرد و زن [نمادی که در فرش های چینی بکار رفته و مفهوم از دو چیز متضاد را نشان میدهد.]
shared logic منطق اشتراک
sequential logic منطق ترتیبی
shared resource منطق اشتراکی
propositional logic منطق گزارهای
single rail logic منطق تک خطی
positive logic منطق مثبت
transistor transistor logic منطق TTL
two level logic منطق دوسطحی
proposition گزاره [منطق]
to chop logic منطق بافتن
symbolic logic منطق سمبلیک
formmal logic منطق صوری
symbolic logic منطق رمزی
threshold logic منطق استانهای
structural logic منطق ساختی
formal logic منطق مجرد
fluid logic منطق سیلانی
frame منطق اسکلت
double rail logic منطق دو خطی
nonsense خارج از منطق
dialectics منطق جدلی
affective logic منطق عاطفی
dialectician منطق دان
afortiori با منطق محکمتر
current mode logic منطق جریانی
cryptologic منطق رمز
control logic منطق کنترل
computer logic منطق کامپیوتر
canonic منطق اپیکوری
boolean logic منطق بولی
logicians منطق دان
formal logic منطق رمزی
formal logic منطق صوری
novum organum منطق بیکن
negative logic منطق منفی
logic منطق ریاضی
n level logic منطق N سطحی
mathematical logic منطق ریاضی
logical positivism منطق عملی
logical empiricism منطق عملی
fuzzy logic منطق نامعلوم
logician منطق دان
illogic خلاف منطق
inference rule قواعد استنتاج [منطق]
reactionaries مخالفت گرای بی منطق
logistic محاسبهای علم منطق
reactionary مخالفت گرای بی منطق
well advised ازروی عقل و منطق
arithmetic logic unit واحد حساب و منطق
arithmetically منطق قاعده حساب
dialectician پیرو منطق استدلالی
dialectology علم منطق جدلی
logic arithmetic unit واحد منطق و حساب
dialectically مطابق قواعد منطق
sainak سایناک [نوعی نگاره در فرش های ترکمن که نمادی از شاخ قوچ را نشان میدهد و در حواشی بافته می شود.]
truth table جدول ارزش [منطق] [ریاضی]
denying the consequent نفی تالی [منطق] [ریاضی]
modus tollendo tollens نفی تالی [منطق] [ریاضی]
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
To be amenable to reason . اهل منطق ودلیل بودن
transformation rule قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
rule of inference, قواعد استنتاج [منطق] [ریاضی]
De Morgan's laws قوانین دومورگان [ریاضی] [منطق]
alethiology قسمتی از منطق که باحقیقت سروکار دارد
propositional calculus حساب گزاره ها [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
propositional calculus حساب گزاره ای [فلسفه] [منطق] [ریاضی]
fasces [نمادی در روم قدیم یک دسته میله که تبری در میان آن قرار داشت و و پیشاپیش فرمانداران رومی می بردند که نشان قدرت آنها بود.]
snobol Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
plato منطق برنامه ریزی شده برای عملیات خودکار اموزشی
scholastically موافق اصول اموزشگاهها مطابق منطق قدیمی ها طلبه وار
arithmetic logic unit بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
alu Unit Logic Arithmetic بخشی از CPU که عملیات محاسباتی را انجام میدهد واحد محاسبه و منطق
dtl Logic Transistor Diod منطق میکروالکترونیکی که براتصالات میان دیودهای نیمه هادی و ترانزیستور استواراست
symbol table جدول نمادها جدول نمادی
paradise rug طرح درختی باغ و گل [در این طرح انواع درخت، گل و پرنده زمینه طرح را در بر می گیرند و نمادی از طبیعت بوجود می آورند که گاه به آن طرح بهشتی می گویند.]
Murghi rugs فرش های مرغی [این طرح در فرش های جنوب ایران بیشتر دیده شده و نمادی از مرغ یا خروس را بصورت شکل هندسی نشان می دهد.]
dialectological وابسته بعلم منطق جدلی وابسته به گویش شناسی
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
peacock طرح طاووس [این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
mathematical logic منطق ریاضی [ریاضی]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com