Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
individualization
منفرد سازی
Other Matches
singular
منفرد
solitaire
منفرد
single
منفرد
unattached
منفرد
solitaires
منفرد
isolated footings
شالودههای منفرد
sole arbitrator
داور منفرد
single shot
گلوله منفرد
isolates
منفرد کردن
single unit
یکان منفرد
isolate
منفرد کردن
singular matrix
ماتریس منفرد
singular point
نقطه منفرد
isolating
منفرد کردن
odd electron
الکترون منفرد
individual units
یکانهای منفرد یا مجزا
nonsingular matrix
ماتریس غیر منفرد
simm
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
single in line memory module
مجموعه حافظه افزودنی منفرد
isolated pawn
پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
zoon
هر یک از حیوانات منفرد متعلق به حیوان مرکب
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
individualises
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualised
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualising
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualize
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizes
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualizing
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
individualized
منفرد ذکر کردن بصورت فردی در اوردن
apostrophes
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
apostrophe
درجمع بستن اعداد یا حروف منفرد مثل s"S و s"7
haplosis
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
dot pitch
فاصله میلیمتری میان نقاط منفرد روی یک صفحه نمایش
multidrop line
پیکربندی سیستم مخابراتی که یک کانال یا خط منفرد رابرای سرویس دادن به ترمینالها بکار می برد خطی با چند افت
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
whisker
کریستال منفرد کوچک عدسی شکلی که استحکام یا استقامت ان به بیشترین مقداری که به صورت تئوریک قابل دستیابی است بسیار نزدیک است
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
compaction
تو پر سازی
individualizing
تک سازی
truncation
بی سر سازی
individualize
تک سازی
flection
خم سازی
pavements
کف سازی
individualized
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
retortion
خم سازی
retortion
کج سازی
idolization
بت سازی
individualization
تک سازی
individuation
تک سازی
individualising
تک سازی
stylization
مد سازی
deflexion
خم سازی
flooring
کف سازی
bridgework
پل سازی
bridge building
پل سازی
individualises
تک سازی
padding
له سازی
repk lection
پر سازی
individualizes
تک سازی
individualised
تک سازی
pavement
کف سازی
humanization
مردمی سازی
machine building
ماشین سازی
machicolation
مزغل سازی
pacification
ارام سازی
exclusion
محروم سازی
liquefaction
ابگونه سازی
insulates
عایق سازی
industrialization
صنعتی سازی
enrichment
غنی سازی
fading
محو سازی
insulate
عایق سازی
insulating
عایق سازی
nationalization
ملی سازی
integration
مجتمع سازی
bedding
محکم سازی
bedding
کف سازی بسترسازی
beautification
زیبا سازی
bookbinding
کتاب سازی
fitting
جفت سازی
inculcation
جایگیر سازی
formulation
قاعده سازی
bedding
ثابت سازی
individualization
فرد سازی
individuation
جدا سازی
reclamation
اباد سازی
cooling
خنک سازی
doping
ناخالص سازی
miniaturization
کوچک سازی
substructures
زیر سازی
substructure
زیر سازی
brewing
ابجو سازی
equating
هم ارز سازی
inebriation
مست سازی
refreshments
تازه سازی
lancination
مجروح سازی
lancination
پاره سازی
landscape painting
منظره سازی
lapidation
سنگسار سازی
lapidification
سنگ سازی
seduction
گمراه سازی
latticing
شبکه سازی
levigation
نرم سازی
neutralization
بی اثر سازی
lamponery
هجونامه سازی
irreticence
فاش سازی
refreshment
تازه سازی
inflexion
خم سازی خمیدگی
infuriation
خشمگین سازی
strangling
خفه سازی
inspissation
غلیظ سازی
intensification
پر قوت سازی
inurement
معتاد سازی
invalidation
باطل سازی
irksomeness
کسل سازی
wearisomeness
کسل سازی
neutralization
خنثی سازی
magnifcation
بزرگ سازی
simulation
فاهر سازی
forgery
صورت سازی
forgery
سند سازی
forgeries
صورت سازی
implementation
پیاده سازی
roofing
سقف سازی
simulation
شبیه سازی
canalization
کانال سازی
obliteration
پاک سازی
notification
اگاه سازی
relocation
جابجا سازی
obscuration
تیره سازی
optimality
بهینه سازی
optimization
بهینه سازی
reductions
ساده سازی
reduction
ساده سازی
forgeries
سند سازی
optimize
بهینه سازی
abbreviation
کوته سازی
replacements
جانشین سازی
replacement
جانشین سازی
panel work
تنکه سازی
paneling
قاب سازی
extinction
خاموش سازی
panification
نان سازی
paralysation
فلج سازی
paralyzation
فلج سازی
abbreviations
کوته سازی
separating
جدا سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
oblieration
پاک سازی
stripping
برهنه سازی
optometry
عینک سازی
ostosis
استخوان سازی
overconditioning
پرشرطی سازی
curtailment
کوتاه سازی
paling
نرده سازی
mutilation
معیوب سازی
pattern making
نمونه سازی
malting
مالت سازی
depletion
تهی سازی
displacement
جانشین سازی
packing
فشرده سازی
minimalization
کمینه سازی
minimization
کمینه سازی
miseenscene
صحنه سازی
wording
عبارت سازی
modeller
قالب سازی
mortar mixing
ملات سازی
rejuvenation
جوان سازی
microsoft
بهنگام سازی
manumission
ازاد سازی
materialization
مادی سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com