Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 51 (5 milliseconds)
English	Persian
lose	منقضی شدن باختن
loses	منقضی شدن باختن
Other Matches
lose	باختن
loses	باختن
play away	باختن
to dice away	باختن
tank job	عمدا" باختن
to grow	رنگ باختن
To miss the bus . To slip up .	قافیه را باختن
to lose one's nerves	خود را باختن
shut out	پوان نیاوردن باختن
bowled for a duck	باختن بازیگر بی امتیاز
To win (lose ) a bet .	شرطی رابردن (باختن )
flattens	روحیه خودرا باختن
slump	بازی ضعیف و باختن
slumping	بازی ضعیف و باختن
flatten	روحیه خودرا باختن
slumps	بازی ضعیف و باختن
slumped	بازی ضعیف و باختن
overdue	منقضی
expired	منقضی
elapsed	منقضی
elasped	منقضی
blench	تاخیرکردن رنگ خود را باختن
blenches	تاخیرکردن رنگ خود را باختن
blenching	تاخیرکردن رنگ خود را باختن
blenched	تاخیرکردن رنگ خود را باختن
expired	منقضی شده
terminates	منقضی شدن
terminates	منقضی کردن
terminated	منقضی کردن
terminate	منقضی شدن
terminate	منقضی کردن
expire	منقضی شدن
terminated	منقضی شدن
elapsing	منقضی شدن
elapse	منقضی شدن
lapse	منقضی شدن
lapses	منقضی شدن
lapsing	منقضی شدن
expiring	منقضی شدن
expires	منقضی شدن
out of date	منقضی شده
overdue	منقضی شدن
elapses	منقضی شدن
lose out <idiom>	بد شانسی آوردن ،مقام نیاوردن ،باختن
overdue	از موعد گذشته منقضی
bowled	باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
The prescribed time - limit expires tomorrow .	مهلت مقرر فردا منقضی می شود
the bill is overdraw	سر رسید برات منقضی شده است
the bill has come to maturity	موعد پرداخت برات منقضی شده است

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com