English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (31 milliseconds)
English Persian
knot منگوله دار کردن گره دریایی
knots منگوله دار کردن گره دریایی
Other Matches
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
tassels منگوله
tufts منگوله
tassel منگوله
tag منگوله
bob منگوله
bobbing منگوله
bobs منگوله
tuft منگوله
tags منگوله
pompon منگوله
tassels منگوله زدن به
calamanco قره منگوله
knotted منگوله دار
tassel منگوله زدن به
braid [fringe] ریشه سر فرش [منگوله]
fezzes کلاه قرمز منگوله دار فس
fez کلاه قرمز منگوله دار فس
pompon انواع گل داودی منگوله نما
midshipman افسر پایین رتبه نیروی دریایی دانشجوی سال دوم دانشکده دریایی
piratic درخوردزدان دریایی مربوطبه دزدان دریایی مبنی بردزدی
running lights فارهای شناور دریایی چراغهای راه دریایی
petty officers معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
oceanography تهیه نقشههای دریایی و نقشه برداری دریایی
kites کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
petty officer معاون افسرنگهبان دریایی درجه دارنیروی دریایی
kite کایت دریایی هدف کش دریایی غوطه وردر اب
chine عضو طولی در کنار بدنه شناورهای دریایی یاهواپیماهای دریایی که محل برخورد سطوح فوقانی وتحتانی میباشند
sea mark راهنمای دریایی :چراغ یافانوس دریایی
stadimeter مسافت یاب دریایی الیداد دریایی
sea cucumber حلزون دریایی از جنس راب دریایی
tossle منگوله [در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
sea power قدرت دریایی منظور کشوری است که بادریا ارتباط ویژه دارد ودارای نیروی دریایی قوی است
convoy joiner ناوهای منفردی که به کاروان دریایی پیوسته اند ناوهای متفرقه اضافی درستون دریایی
marine تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
naval activity تاسیسات دریایی قسمت دریایی
tern پرستوک دریایی چلچله دریایی
terns پرستوک دریایی چلچله دریایی
marines تفنگداران دریایی تکاوران دریایی
task unit نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
attack director وسایل محاسباتی سیستم کنترل اتش دریایی وسیله هادی تک اتش دریایی
pirating دزدی دریایی کردن
pirate دزدی دریایی کردن
pirated دزدی دریایی کردن
sea bathing ابتنی دریایی کردن
pirates دزدی دریایی کردن
light lists کتابهای راهنمای محل فارهای دریایی فهرست راهنمای چراغهای دریایی
summary areas مناطق اطلاعاتی دریایی مناطق یاد شده در خلاصه وضعیت دریایی
sailings سفر دریایی رااغاز کردن
sail سفر دریایی رااغاز کردن
sailed سفر دریایی رااغاز کردن
knot گره دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
knot میل دریایی [واحد اندازه گیری] [واحد سرعت دریایی]
roves اواره شدن راهزنی دریایی کردن
roved اواره شدن راهزنی دریایی کردن
marlinspike چنگک جدا کردن کابلهای دریایی
rove اواره شدن راهزنی دریایی کردن
porpoise خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
porpoises خوک دریایی مثل پورپوس شنا کردن
maritime ناوگان مستقل دریایی ناوگان دریایی دریایی
tam o' shanter کلاه منگوله دار یا دکمه دار
maritime aircraft هواپیمایی برای عمل کردن روی مناطق دریایی
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
bureau of naval personnel اداره پرسنل نیروی دریایی دفتر پرسنل دریایی
rear commodore سرپرست کاروان دریایی جانشین فرمانده کاروان دریایی
light period دوره تناوب روشنایی چراغ دریایی دوره تناوب روشن شدن فار دریایی
fringe [braid] ریشه فرش یا منگوله [که بصورت مختلف بافته شده تا از شل شدن و باز شدن انتهای فرش جلوگیری شود.]
crash position indicator برج اعلام محل وقوع سوانح دریایی برج مراقبت سوانح دریایی
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
convoy commodore فرمانده ستون دریایی فرمانده کاروان دریایی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
crash locator beacon برج اعلام سوانح دریایی برج تعیین محل سوانح دریایی
convoy schedule برنامه کلی حرکت ستون دریایی برنامه حرکت کاروان دریایی
convoy routing تعیین مسیر کاروان دریایی تعیین مسیر حرکت ستون دریایی
commandant of marine corps فرمانده نیروی تکاوران دریایی فرمانده نیروی تفنگداران دریایی
light ship کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
convoy route مسیر حرکت ستون دریایی مسیر حرکت کاروان دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
laying up تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
sofar سیستم مسافت یابی صوتی دریایی نوعی روش مسافت یابی صوتی دریایی
lobsters خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
lobster خرچنگ دریایی گوشت خرچنگ دریایی
naval landing party تیم اب خاکی نیروی دریایی تیم اماده کردن ساحل برای عملیات اب خاکی
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
dogfish سگ دریایی
marines دریایی
sea born دریایی
naval دریایی
thalassic دریایی
benthic ته دریایی
shark سگ دریایی
maritime دریایی
marine دریایی
sea pier سد دریایی
thalaesic دریایی
seas دریایی
saltier دریایی
salty دریایی
nautical دریایی
pelagian دریایی
sea دریایی
sharks سگ دریایی
saltiest دریایی
sea elephant فیل دریایی
porpoises گراز دریایی
pirated دزد دریایی
ocean current جریان دریایی
sea flower شقایق دریایی
oceanid حوری دریایی
mermaids حوری دریایی
pirate راهزنی دریایی
admiralty law قوانین دریایی
pirate دزد دریایی
ossifrage عقاب دریایی
blockages محاصره دریایی
medusa ستاره دریایی
oceanophyte گیاه دریایی
porpoise گراز دریایی
pirated راهزنی دریایی
notice to mariner اگهی دریایی
nautical mile مایل دریایی
mermaid حوری دریایی
seawall دیوار یا سد دریایی
pirates راهزنی دریایی
seaway راه دریایی
seaway مسیر دریایی
seapower قدرت دریایی
notice to mariner اعلامیه دریایی
notice to mariner اعلان دریایی
pirating دزد دریایی
seamount کوه دریایی
pirates دزد دریایی
seebreeze نسیم دریایی
pirating راهزنی دریایی
nautical mile میل دریایی
marooner دزد دریایی
on shore winds باد دریایی
algae خزه دریایی
actinia کیسه تن دریایی
paravane اژدرمخرب دریایی
reef تپه دریایی
beacon چراغ دریایی
maritime lien برتری دریایی
reef صخره دریایی
armadas نیروی دریایی
armada نیروی دریایی
reefs تپه دریایی
reefs صخره دریایی
beacon فار دریایی
sea dog خوک دریایی
pelagian جانور دریایی
pigboat زیر دریایی
pharos فانوس دریایی
mark sensing نشان دریایی
osprey عقاب دریایی
knot گره دریایی
maritime trade تجارت دریایی
acaleph گزنه دریایی
pelagic دریایی دریانشین
sea duty ماموریت دریایی
sea dog گاو دریایی
blockages ممانعت دریایی
blockage محاصره دریایی
maritime lien امتیاز دریایی
beacons چراغ دریایی
asteroidea ستارههای دریایی
surveyed اب نگاری دریایی
rips گرداب دریایی
naval port بندر دریایی
survey اب نگاری دریایی
sea power کشور دریایی
sub [Colloquial] زیر دریایی
naval station پایگاه دریایی
naval stores کالای دریایی
naval base پایگاه دریایی
naval support پشتیبانی دریایی
sirenic حوری دریایی
naval war جنگ دریایی
sea plane هواپیمایی دریایی
seadrome فرودگاه دریایی
sea nymph پری دریایی
sill of a dock سد حوض دریایی
sea weed علف دریایی
naval campaign جنگ دریایی
naval forces نیروهای دریایی
sea surveillance مراقبت دریایی
sea stores فروشگاه دریایی
ship's corporal دژبان دریایی
naval forces نیروی دریایی
sea rover دزد دریایی
shore dinner غذای دریایی
surveys اب نگاری دریایی
naval establishment قسمت دریایی
starfish ستاره دریایی
sea weed جلبک دریایی
naval establishment تاسیسات دریایی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com