Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
I'm sure we can come to some arrangement.
من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
Other Matches
I am positive that ...
من اطمینان کامل دارم که ...
adaptive
قابل تطبیق توافقی
harmonic analysis
تحلیل توافقی یاتصاعدتوافقی
Well, now everyone's here, we can begin.
خوب حالا که همه اینجا هستند ما می توانیم شروع کنیم.
let us make a p for home
کوشش کنیم زودبخانه برسیم
searched
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searches
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
searchingly
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
search
بررسی میشود تا به عنصر مورد نظر برسیم
iam p to of knowing him
از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
iam proud to know him
از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
confident test
ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
reliability
اطمینان قابلیت اطمینان
She declined several restaurants before we could agree on one.
او
[زن]
چند رستوران را رد کرد قبل از اینکه ما توانستیم به توافق یک رستوران برسیم.
We have problems of our own.
ما مشکلات خودمان را داریم.
[وقت نداریم به مشکلات شما برسیم]
modus vivendi
توافقی که بین دو کشور بوجود می اید با این هدف که بعدا" شرایط ان دقیقتر و واضحتر تعیین شودهدف این نوع توافق حل مسائلی است که حل انها رانمیتوان به بعد موکول کرد
I have a carton of cigarettes
من یک ... دارم.
I want to have a word with you . I want you .
کارت دارم
i maintain
عقیده دارم که ...
it is in my recollection
یاد دارم
I have tobacco.
من یک توتون دارم.
I'm in a hurry.
من عجله دارم
I am standing by you . I am right behind you .
هوایت را دارم
own a house
خانهای دارم
my a is 0 years
من 04سال دارم
I'm in a hurry.
من عجله دارم.
i wish to stay here
میل دارم ...
I agree.
قبول دارم.
I'm in doubt about it.
من بهش شک دارم.
I have a question.
من یک سئوال دارم.
close the door please
خواهش دارم
I have a headache.
من سر درد دارم.
I need my e
من دوست دارم
i intend to stay here
خیال دارم که ...
I owe her a grudge
حق دارم که با اولج باشم
i am rials in pocket
سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment
اکنون کار دارم
i am famishing
از گرسنگی دارم می میرم
I have an appointment with the dentist.
با دندانساز قرار دارم
I am beginning to realize ( understand ) .
کم کم دارم متوجه می شوم
I have a credit card.
من کارت اعتباری دارم.
I am deae beat . I am tired out .
از خستگی دارم غش می کنم
iam ill bested
موقعیت بدی دارم
i humbly request that
خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah
به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo
یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that
بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that
سخت گمان دارم که
i am reluctant to go
اکراه دارم از رفتن
I have a pain in my chest.
سینه درد دارم
i am purposed to go
در نظر دارم بروم
i am purposed to go
قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0
من بیش از 05 سال دارم
i stand to it that
جدا عقیده دارم که
i yearn for
ارزوی استراحت دارم
I have cigar
من یک سیگار برگ دارم.
I feel like throwing up.
<idiom>
دارم بالا میارم.
I believe in God.
من به خدا ایمان دارم.
I am over 50 years old.
من ۵۰ سال بیشتر دارم.
I feel nauseated.
حالت تهوع دارم.
I am staying at the hotel.
در هتل منزل دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time .
خیلی عجله دارم
I'm on a diet.
من رژیم غذایی دارم.
i have come on business
کاری دارم اینجا امدم
I would like to know the truth.
من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
i heed your help
به مساعدت شما احتیاج دارم
do tell me
خواهش دارم بمن بگویید
i have a suit to the shah
عریضه برای شاه دارم
I have to study
من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I'm working on it.
دارم روش کار میکنم.
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
It pleases me.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
I like it.
دوست دارم
[ آن چیز را یا کار را]
.
i have worse to tell you
بدتر از این دارم که بشمابگویم
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
i intend to stay here
قصد دارم اینجا بمانم
I am thinding of going to Europe.
خیال دارم به اروپ؟ بروم
I am going on twenty.
دارم می روم توی 20سالگی ؟
I'll need a plot of land .
یک قطعه زمین لازم دارم
I am very busy today .
امروز خیلی کار دارم
I have a date with my fiandee.
با نامزدم قرار ملاقات دارم
I love her with my whole being .
با تمام وجود دوستش دارم
I live a very regular life .
زندگی خیلی منظمی دارم
He owes me some money.
از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems.
هزار جور گرفتار ؟ دارم
I have a steady monthly income.
درآمد ماهیانه ثابتی دارم
i own to having done it
اقرار دارم که ان کار را کرده ام
thank tou for that book
خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
please dont forget it
خواهش دارم فراموش نکنید
affiance
اطمینان
trustingly
با اطمینان
instable
بی اطمینان
security
اطمینان
fideism
اطمینان
assuredness
اطمینان
confidence limit
حد اطمینان
certes
اطمینان
trust
اطمینان
confidence
اطمینان
assurance
اطمینان
assurances
اطمینان
trusts
اطمینان
certainties
اطمینان
safety
اطمینان
trusted
اطمینان
sureties
اطمینان
surety
اطمینان
certainty
اطمینان
certitude
اطمینان
confidences
اطمینان
i insist that he is innocent
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I'm starving
[to death]
.
از گرسنگی دارم میمیرم.
[اصطلاح مجازی]
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
i have as many books as you
کتاب شما دارید منهم دارم
i please to do it
خوش دارم که این کار را بکنم
pray consider my case
خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
i rely solely on god...
تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i p to arrange an intrriew
قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
i insist on his innocence
جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
I have a son your age.
پسری دارم بسن ( وسال) شما
I have a position ( post ) of great responsibility in this company .
دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car .
خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I am working here non-stop.
یک بند دارم اینجا کار می کنم
I am looking for work ( ajob).
دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
I would like to learn the truth.
من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
assures
اطمینان دادن
interval confidence
فاصله اطمینان
insurance stockage
ذخیره اطمینان
assuring
اطمینان دادن
assure
اطمینان دادن
insures
اطمینان یافتن
i'll warrant
اطمینان میدهم
safety hook
قلاب اطمینان
solid
قابل اطمینان
accredit
اطمینان کردن
uncertainties
عدم اطمینان
trusty
اطمینان بخش
safety lamp
چراغ اطمینان
aplomb
اطمینان بخود
valid
قابل اطمینان
reliable
قابل اطمینان
solids
قابل اطمینان
interval confidence
دامنه اطمینان
relief valve
شیر اطمینان
safe valve
دریچه اطمینان
safety fuse
فیوز اطمینان
safety glass
شیشه اطمینان
safety plug
پولک اطمینان
safety valve
دریچه اطمینان
unreliability
عدم اطمینان
unpromising
غیرقابل اطمینان
quality assurance
اطمینان از کیفیت
liable
قابل اطمینان
positiveness
قطعیت اطمینان
confidingly
از روی اطمینان
safety-valves
دریچه اطمینان
level of confidence
سطح اطمینان
limits of confidence
حدود اطمینان
safety-valve
دریچه اطمینان
overconfidence
اطمینان بیش از حد
dependable
قابلیت اطمینان
play up
اطمینان دادن به
trustful
معتمد اطمینان
truster
اطمینان کننده
confidence level
درجه اطمینان
assurance factor
ضریب اطمینان
assurer
اطمینان دهنده
assuror
اطمینان دهنده
bleeder valve
شیر اطمینان
uncertainty
عدم اطمینان
coefficient of safety
ضریب اطمینان
confidence belt
کمربند اطمینان
confidence coefficicent
ضریب اطمینان
confidence interval
فاصله اطمینان
confidence limits
حدود اطمینان
coniviction
عقیده اطمینان
cretain
تاحدی اطمینان
dependability
قابلیت اطمینان
assurable
قابل اطمینان
confide
اطمینان کردن
confided
اطمینان کردن
confides
اطمینان کردن
sicker
قابل اطمینان
reliability
قابلیت اطمینان
safety belt
کمربند اطمینان
safety belts
کمربند اطمینان
reassurance
اطمینان مجدد
reassurance
اطمینان افرینی
reassurances
اطمینان مجدد
reassurances
اطمینان افرینی
reputable
قابل اطمینان
reliability
قابل اطمینان
reliability
قابلیت اطمینان
factor of safety
ضریب اطمینان
figure on
اطمینان داشتن
fire escapes
پلکان اطمینان
fire escape
پلکان اطمینان
insuring
اطمینان یافتن
ensuring
اطمینان یافتن
ensures
اطمینان یافتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com