English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 60 (1 milliseconds)
English Persian
i teach him persian من به او فارسی درس میدهم
Other Matches
i warrant قول میدهم
i will go قول میدهم
i'll warrant اطمینان میدهم
i promise to come قول میدهم بیایم
To put in an appearance . نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
i would sooner die than lie مردن را به دروغ گفتن ترجیح میدهم
i take you at your world قول شما را سند قرار میدهم
I've been doing it for nine years. من این کار نه سالی هست که انجام میدهم.
i give you my world for it قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
i do it at odd moments هر وقت فرصت پیدا کنم ان کار را انجام میدهم
Persian فارسی
mitering cut برش فارسی
miter weld جوشکاری فارسی
mitre joint اتصال فارسی
bevel gauge گونیای فارسی
asymmetric knot [farsi] گره فارسی
the persian language زبان فارسی
splay پخدار فارسی
Persian knot گره فارسی
In Persian script . بخط فارسی
senneh knot گره فارسی
miter joint برش فارسی
miter angle زاویه فارسی
miters فارسی بریدن
mitre فارسی بریدن
mitres فارسی بریدن
splayed پخدار فارسی
splaying پخدار فارسی
splays پخدار فارسی
bevel guage گونیای فارسی
corner joint اتصال فارسی
what happened befor معنیش به فارسی
ifeel bather you andI'm sorry about what happened before معنیش به فارسی
i feel wather you and I'm sorry about what happened before معنیش به فارسی
miter فارسی بریدن
miter اتصال فارسی
miter and bevel saw اره فارسی بر
miter box saw اره فارسی بر
to prove my vow i give my hand برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
stavesacre زبان در قفای فارسی
i feel wather and you I'm sorry about what happened before معنیش به فارسی چی میشه
he is a scholar in persian در زبان فارسی فاضل
eeglish persian dictionary فرهنگ انگلیسی به فارسی
t mitre the square گونیا را فارسی کردن
My mother togue is Persian. زبان مادری من فارسی است
to study persian زبان فارسی تحصیل کردن
kiosks مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
kiosk مشتق از> کوشک فارسی <کلاه فرنگی
Frisbee نوعی بازی به نام بومرنگ در فارسی
pcv این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
This is its Persian rendering ( translation) . این برگردان ( ترجمه ) فارسی آن است
Persian [Iranian ] calendar گاه شماری ایرانی [تقویم فارسی]
This is the oldest Persian script in existence. این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
to purify the person language زبان فارسی را از واژه هاوتعبیرات بیگانه یا غیرمصطلح پیراستن
There are many difference between Persian and English . بین زبانهای فارسی وانگلیسی فرق های زیادی وجود دارد
kappa حرف دهم الفبای یونانی که معادل حرف >کاف < فارسی وK انگلیسی است
Gabbeh گبه [با قالیچه های درشت باف و زبر که ریشه عشایری داشته و منسوب به خراسان و جنوب ایران می باشند. طرح های آن ساده و از رنگ های روشن با گره های فارسی و ترکی می باشد.]
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
loop pile پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com