Dictiornary-Farsi | من به شدت به این گونه اتهامات اعتراض می کنم! | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
I strongly protest against such allegations!	من به شدت به این گونه اتهامات اعتراض می کنم!


Other Matches

statement of charge	اعلام اتهامات
additional charges	اتهامات اضافی
challenges	مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenged	مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
challenge	مورد اعتراض یا تردید قراردادن اعتراض و ایراد به عضویا اعضا هیات منصفه انتخاب شده
roorbach	اتهامات کذب سیاسی
roorback	اتهامات کذب سیاسی
protestingly	بطور اعتراض ازروی اعتراض
protests	اعتراض اعتراض کردن
protest	اعتراض اعتراض کردن
protesting	اعتراض اعتراض کردن
protested	اعتراض اعتراض کردن
update	1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated	1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates	1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
nature	گونه
breeds	گونه
sort	گونه
sorted	گونه
species	گونه
haffet	گونه
haffit	گونه
natures	گونه
sorts	گونه
breed	گونه
the five predicables	گونه
variation	گونه ها
cheek	گونه
navigate	گونه
variations	گونه ها
navigated	گونه
navigates	گونه
variant	گونه
navigating	گونه
of all sorts	از هر گونه ای
kind	گونه
kinds	گونه
kindest	گونه
cheeks	گونه
protests	اعتراض
protestation	اعتراض
protestations	اعتراض
protesting	اعتراض
exception	اعتراض
protest	اعتراض
challenge	اعتراض
condemnations	اعتراض
protested	اعتراض
condemnation	اعتراض
impeachment	اعتراض
challenged	اعتراض
remonstrance	اعتراض
challenges	اعتراض
contestation	اعتراض
impugnment	اعتراض
impugnation	اعتراض
power of reservation	حق اعتراض
animadversion	اعتراض
objections	اعتراض
exceptions	اعتراض
objection	اعتراض
suchlike	از این گونه
octagons	هشت گونه
zoomorphic <adj.>	جانور گونه
zygomatic bone	استخوان گونه
octagon	هشت گونه
spasmodic	اسپاسم گونه
spasmodically	اسپاسم گونه
cheekbone	استخوان گونه
allomorph	واژک گونه
cheekbones	استخوان گونه
thus	بدین گونه
ckeek bone	استخوان گونه
hypnoidal	خواب گونه
hypnoid	خواب گونه
gnathitis	اماس گونه
climax species	گونه اوج
germplasm bank	بانک گونه ها
buccal	وابسته به گونه
blowzy	سرخ گونه
at all hazard	با هر گونه مخاطره
blowzed	سرخ گونه
blowsy	سرخ گونه
hysteroid	هیستری گونه
malar bone	استخوان گونه
ilk	جور گونه
diversities	گونه گونی
diversity	گونه گونی
zygomatic	استخوان گونه
spectral class	گونه طیقی
schizotypal	اسکیزوفرنی گونه
rooting reflex	بازتاب گونه
allomorph	واج گونه
subspecies	زیر گونه
typed	گونه الگو
type	گونه الگو
model	گونه یک محصول
modeled	گونه یک محصول
models	گونه یک محصول
prototypes	پیش گونه
prototype	پیش گونه
releases	گونه یک محصول
released	گونه یک محصول
modelled	گونه یک محصول
release	گونه یک محصول
types	گونه الگو
objecting	اعتراض کردن
objector	اعتراض کننده
exceptionable	اعتراض پذیر
protests	اعتراض کردن
protests	اعتراض رسمی
objects	اعتراض داشتن
objects	اعتراض کردن
protest	اعتراض کردن
protesting	اعتراض رسمی
objectors	اعتراض کننده
objected	اعتراض کردن
protest	اعتراض رسمی
protested	اعتراض کردن
protested	اعتراض رسمی
objecting	اعتراض داشتن
objectionable	قابل اعتراض
remonstrance	تعرض اعتراض
protesting	اعتراض کردن
unobjectionable	اعتراض ناپذیر
to enter a protest	اعتراض کردن
contestable	قابل اعتراض
controvertible	قابل اعتراض
demurrable	اعتراض پذیر
demurrant	اعتراض کننده
disputable	اعتراض پذیر
fulminated	اعتراض کردن
exept	اعتراض کردن
protest for non acceptance	اعتراض نکول
fulminates	اعتراض کردن
obtest	اعتراض کردن
kicker	اعتراض کننده
except	اعتراض کردن
condemnable	قابل اعتراض
fulminate	اعتراض کردن
unlikely	قابل اعتراض
squawks	اعتراض کردن
squawked	اعتراض کردن
to e. a protest	اعتراض کردن
appose	اعتراض کردن
to a on or upon	اعتراض کردن بر
squawk	اعتراض کردن
take exception to	اعتراض کردن به
bill of exception	اعتراض نامه
unquestionable	غیرقابل اعتراض
challengeable	قابل اعتراض
impugnable	قابل اعتراض
objected	اعتراض داشتن
fussed	اعتراض کردن
impugn	اعتراض کردن
contested	اعتراض داشتن بر
impugned	اعتراض کردن
impugning	اعتراض کردن
demurrer	اعتراض کننده
indirect objects	اعتراض داشتن
indirect objects	اعتراض کردن
contest	اعتراض کردن
defiance	مقاومت اعتراض
fusses	اعتراض کردن
impugns	اعتراض کردن
contest	اعتراض داشتن بر
fuss	اعتراض کردن
fussing	اعتراض کردن
implicit	بلا اعتراض
unquestioning	غیرقابل اعتراض
contests	اعتراض داشتن بر
contested	اعتراض کردن
contesting	اعتراض داشتن بر
contesting	اعتراض کردن
object	اعتراض داشتن
direct objects	اعتراض کردن
direct objects	اعتراض داشتن
object	اعتراض کردن
contests	اعتراض کردن
critically endangered species	گونه در معرض خطر
released	شماره گونه یک محصول
anecdotal evidence	شواهد داستان گونه
release	شماره گونه یک محصول
accurate	بدون هر گونه خطا
accidental sepcies	گونه های اتفاقی
diversification	گونه گون سازی
diversification	گونه گون شدن
releases	شماره گونه یک محصول
blowzy	سرخ گونه شلخته
such like	از این گونه ومانندان
build	گونه خاص یک برنامه
builds	گونه خاص یک برنامه
wrap around type	گونه نوشتار محیطی
buildings	گونه خاص یک برنامه
retour sans protet	اعاده بدون اعتراض
demurrer	اعتراض بصلاحیت دادگاه
impugning	مورد اعتراض قراردادن
disputability	قابل اعتراض بودن
object	کالا اعتراض کردن
objecting	کالا اعتراض کردن