Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 147 (8 milliseconds)
English
Persian
i saw it my self
من خودم انرا دیدم
imyself saw it
من خودم انرا دیدم
Other Matches
i saw it
انرا دیدم
give it a good wash
خوب انرا شستشو بدهید خوب انرا بشویید
i saw them all
را دیدم
i saw her
دیدم
i hurt my self
اسیب دیدم
i saw him twice
دو بار او را دیدم
i saw him fall
دیدم که افتاد
i saw him l...ugh
دیدم که می خندید
i dreamt a d.
خوابی دیدم
i treated both alike
هر دو را به یک چشم دیدم
I had a dream last night.
دیشب خواب دیدم
my losses were great
بسیار زیان دیدم
the instant i saw him
بمحض اینکه اورا دیدم
i saw one climbing the tree
یکی را دیدم که از درخت بالامی رفت
i saw this p in the scripture
این فقره را در کتاب مقدس دیدم
She was pretty when I saw her at close quarters .
از نزدیک که اورا دیدم خوشگه بود
myself
خودم
owns
خودم
owned
خودم
own
خودم
myself
من خودم
owning
خودم
number one
خودم
him who
انرا که
pon my life
بجان خودم
myself
شخص خودم
onmy own responsibility
به مسئولیت خودم
siree
اقای خودم
for my parts
از سهم خودم
for my part
از سهم خودم
on my own account
بابت خودم
on my own account
بحساب خودم
with my proper eyes
با چشم خودم
i have a secure grasp of it
انرا گرفته ام
had searched
انرا می یافتید
neither i or he sees it
نه من انرا می بینم نه او
sirree
اقاجان اقای خودم
i may thank myself
گناه از خودم است
I cant help it. It is beyond my control.
دست خودم نیست
it is my own
مال خودم است
With my own capital .
با سرمایه شخصی خودم
owning
شخصی مال خودم
owns
شخصی مال خودم
own
شخصی مال خودم
owned
شخصی مال خودم
tally ho
در رهگیری هوایی یعنی هدف را دیدم یا هدف در معرض دید من است
give it a rinse
انرا بشویید یا اب بکشید
i had it signed
انرا به امضاء رساندم
lowlander
اسکاتلندکه انرا lowlandsمینامند
i am out of p with it
دیگرحوصله انرا ندارم
give it a shake
انرا تکان دهید
give it a twist
انرا پیچ بدهید
he sold the good ones
خوبهای انرا فروخت
we must winnow away the refuse
اشغال انرا باید
i can make nothing of it
هیچ انرا نمیفهم
i do not have the courage
جرات انرا ندارم
send it by post
با پست انرا بفرستید
I wI'll get there somehow.
یکجوری خودم را آنجا می رسانم
What a mes I made of my life .
دیدی چه بروز خودم آوردم
I can manage that.
<idiom>
خودم از پسش برمی آیم.
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I could pass for a Greek .
می توانم خودم رایونانی جابزنم
I saw it for myself . I was an eye –witness
خودم شاهد قضیه بودم
on your own
خودم تنهایی
[کاری را کردن]
in p of my statement
برای اثبات گفته خودم
I have entangled myself with the banks .
خودم را گرفتار بانک ها کردم
i advised him to go there
به صلاح او دانستم که برود مصلحت دیدم که برود
sculpsit
انرا تراشیده یاحجاری کرد
i cannot a to buy that
استطاعت خرید انرا ندارم
who will pay for it
کی هزینه انرا خواهد پرداخت
who will pay for it
کی پول انرا خواهد داد
i am out of p with it
دیگرنمیتوانم انرا تحمل کنم
we made heavy weather of it
انرا خیلی سخت دیدیم
they give it a good scrub
خوب انرا مالش میدهند
shearling
گوسفندی که یک بار پشم انرا
i kind of liked it
من تا اندازهای انرا دوست داشتم
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
you have perhaps seen it
شاید انرا دیده باشید
it mokes it yet easier
انرا اسانترهم میکند انرابازاسانترمیکند
i sold it to one abdullah
به عبدالله نامی انرا فروختم
I know best where my interests lie.
صلاح کارم را خودم بهتر می دانم
I should bring you round to my way of thinking .
باید تو راهم با خودم همفکر کنم
I can manage, thank you.
خودم از پسش برمی آیم، متشکرم.
I'd like to have a place of my own
[to call my own]
.
من منزل خودم را می خواهم داشته باشم.
I sat down with no fuss or bother .
برای خودم قشنگ گرفتم نشستم
I stayed in concealment until the danger passed.
خودم را پنهان کردم با خطر گذشت
I weighed myself today .
امروز خودم را کشیدم ( وزن کردم )
you have perhaps seen it
ممکن است انرا دیده باشید
overshot wheel
چرخی که اب از بالا ریخته انرا می گرداند
i life that better
انرا بیشتر از همه دوست دارم
inimitably
چنانکه نتوان انرا تقلید کرد
irrecocilably
چنانکه نتوان انرا وفق داد
it is past reclaim
دیگر نمیتوان انرا ابادیا احیاکرد
an inseparable prefix
سر واژهای که نتوان انرا به کار برد
ormer
یکجور نرم تن یک دریچهای که انرا میخورند
I wI'll do it on my own responsibility .
به مسئولیت خودم این کاررا خواهم کرد
I wI'll do that all by myself.
من خودم بتنهایی آنرا انجام خواهم داد
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
loaded dice
طاسی که یکسوی انرا سنگین کرده باشد
water bed
تشک لاستیکی که درون انرا پراز اب می کنند
whitleather
پوستی که با زاج انرا خوراک داده باشند
indiscerptible
ازهم نپاشیدنی که تجزیه انرا فانی نسازد
sexto
کتابی که هر برگ انرا 6بارتاه زده باشند
I accidentally locked myself out of the house.
من به طور تصادفی خانه ام را روی خودم قفل کردم.
This house is my own .
این خانه مال خودم است ( اجاره یی نیست )
I wI'll try to catch up.
سعی می کنم خودم را برسانم ( جبران عقب افتادگه )
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
rickshaw
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
indian giver
کسی که چیزی بکسی میدهد وبعد انرا پس میگیرد
rickshaws
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
reversible propeller
ملخی که میتوان گام تیغههای انرا معکوس کرد
it will not bear repeating
جندان زشت است که نمیتوان انرا بازگو کرد
dress coat
جامه جلوبازمردانه که دامن ان درپشت است ودرمهمانیهای شب انرا
rackets
یکجور توپ بازی با چوگانی که انرا racket میگویند
ricksha
کالسکه چینی که بجای اسب انسان انرا میبرد
I'm doing it on my own account, not for anyone else.
این را من فقط بابت خودم میکنم و نه برای کسی دیگر.
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
cheque to a person's order
چکی که گیرنده وجه باید پشت انرا امضا کند
judgement dept
بدهی که دادگاه حکم پرداخت انرا صادر نموده است
waggonette
گردونه چهار چرخه که یک یاچند اسب انرا می کشد...دارد
rose gall
برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
retro rocket
موشک اضافی فضا پیما که انرا در جهت مخالف حرکت دهد
telescopic chimney
دود کشی که تیکههای انراتوی هم برده انرا کوتاه وبلند میکنند
vanishing cream
کرم یا روغنی که چون بصورت بمالندزودخوردبرودیاپوست صورت انرا جذب کند
vacuum concrete
ملات بتنی که هوای انرا توسط ویبراتور تخلیه کرده باشند
pope's eye
غدهای که در میان ران گوسفندکه چربی پیرامون انرا گرفته است
frumenty
گندمی که پوست انرا کنده بجوشانند ودارچین وشیرینی بان بزنند
leadsman
کسی که گلوله سربی بدریا می اندازد تا عمق انرا تعیین نماید
anchor in sight
لنگر بالاست لنگر را دیدم
money spinner
کارتنه کوچک که انرا نشانه خوشبختی و وسیله پیدا شدن پول میدانند
controllable twist
تیغه رتورهلیکوپتر که میتوان زاویه برخورد انرا درحال پرواز از ریشه تا نوک تغییرداد
prolixity
بی ربط یاغیرلازم در اقرارنامه یااستشهادیه که ممکن است انرا از عداد دلایل خواهان خارج کند
hot money
منظورزمانی استکه مردم بدلیل نرخ تورم بالا مایل به نگهداری پول نیستند و انرا به کالاتبدیل میکنند
permanent income hypothesis
این فرضیه توسط میلتون فریدمن بیان شده که بر اساس ان مصرف تابعی ازانچه که وی انرا درامد دائمی
flash card
ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
band project filter
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
voters
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
voter
عنصر منطقی باینری که شرایط سیگنال را در دو یاچند کانال مقایسه کرده و درصورت وقوع ناسازگاری حالت انرا عوض میکند
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
fettling
شن یاکلوخهای که درته کوره می ریزند تا انرا محافظت کند خاکستر ته کوره
loganberries
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
loganberry
میوه تمشک قرمز رنگ که انرا تمشک خرس مینامند
you shall rue it
از اینکار پشیمان خواهید شد افسوس انرا خواهید خورد
lutine bell
زنگ که ازکشتی قدیمی لوتین برداشته شده و در دفتر شرکت بیمه لویدز نصب گردیده و برای اعلام خبرهای مهم انرا به صدا در می اورند
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com