Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 115 (6 milliseconds)
English
Persian
i am about that
من در این خصوص دلواپس هستم
Other Matches
regarding
در خصوص
on the subject of
در خصوص
concerning
در خصوص
particular redemption
خصوص
hereof
در این خصوص
in this regard
در این خصوص
uneasy
<adj.>
دلواپس
solicitously
دلواپس
solicitous
دلواپس
anxious
دلواپس
concerned
<adj.>
دلواپس
census of production
امارگیری در خصوص تولید
in regard to
راجع به در خصوص نسبت به
purchasing research
تحقیق در خصوص خرید
think it over
در این خصوص فکرکنید
with regard to
نسبت به در باره راجع به در خصوص
to be anxious about somebody
دلواپس کسی بودن
i will speak to him about it
در این خصوص با او صحبت خواهم کرد
I'll think it over.
در این خصوص فکر خواهم کرد.
jitterbug
آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person
آدم همیشه نگران و دلواپس
nervous Nelly
آدم همیشه نگران و دلواپس
concerns
دلواپس کردن نگران بودن
concern
دلواپس کردن نگران بودن
oversteer
تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
declaration
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
declarations
نوع و اندازه یک عنصر یا عدد ثابت یا متغیر به خصوص را میدهد
hang out one's shingle
<idiom>
آگاهی عمومی ازباز شدن دفتر به خصوص مطب یادفتروکالت
to lose sleep over something
[someone]
<idiom>
بخاطر چیزی
[کسی]
دلواپس بودن
[صطلاح روزمره]
I appreciate your concern, but I'm fine.
خیلی سپاسگذارم از اینکه دلواپس هستی اما من حالم خوب است.
kidnapping
در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
I'm
من هستم
i am pushed for money
هستم
am
هستم
we owe him for his services
خدمات او هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
i am under obligation to him
من ممنون او هستم
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
i feel
گرسنه هستم
i have not a dry t. on me
سر تا پا خیس هستم
iam d. to go
ارزومندرفتن هستم
I'm your age.
من هم سن شما هستم.
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
iam in bad
خیلی در تنگی هستم
i am at your service
در خدمت شما هستم
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
I am at your disposal.
من دراختیار تان هستم
i am under obligation to him
زیر بارمنت او هستم
i await you
منتظر شما هستم
i feel sleepy
خواب الود هستم
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
own a house
دارای خانهای هستم
i am bend on going
مصمم هستم بروم
feet dry
روی هدف هستم
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
iam a for his life
برای جانش دل واپس هستم
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
با یکی از وزراء نزدیک هستم
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
Brontide
نوعی صدا
[صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
I agree with you completely.
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full.
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
I'll be happy to help
[assist]
you.
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I look forward to receiving your reply.
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
i am not made of salt
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I am your humble servant . I defer to you .
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
Can you show me on the map where I am?
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
how much do i owe you
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
feet wet
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
i suffer from headache
سردرد دارم دچار سردرد هستم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com