Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English
Persian
I am in the dark. Iam not in the picture.
من در جریان نیستم
Other Matches
marking current
جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current
جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
i am not of his mind
نیستم
i am not good at sums
نیستم
i am only middling
بد نیستم
iam pretty well
بد نیستم
I'm not worth it.
من در حد اون نیستم.
i am not a with him
با او اشنا نیستم
Not my department.
<idiom>
من مسئول نیستم.
I am not your maid.
نوکرت که نیستم.
non placer
موافق نیستم
That's not my province.
من مسئول آن نیستم.
I am not as mad as all that .
آنقدها هم دیوانه نیستم
I wasn't born yesterday.
<idiom>
من بی تجربه نیستم !
[اصطلاح]
but don't hold me to it
[idiom]
ولی مطمئن نیستم
i am unused to that noise
من به ان صدا اشنا نیستم
I'm uneasy about it.
من باهاش راحت نیستم.
I am not worried about it.
من در موردش نگران نیستم.
i am unwilling to go
مایل نیستم بروم
i do not belong here
من اهل اینجا نیستم
i am unwilling to go
راضی نیستم بروم
Such things just dont interest me.
توی این خطها نیستم
I am not aware of that.
<idiom>
درباره اش آگاه نیستم.
[اصطلاح]
I'm not made of money!
<idiom>
من که پولدار نیستم!
[اصطلاح روزمره]
I'm not too keen on it.
<idiom>
من خیلی بهش مشتاق نیستم.
Nothing is further from my mind than marriage .
اصلا" فکر ازدواج نیستم
I wasn't born yesterday.
<idiom>
من ساده لوح نیستم !
[اصطلاح]
iam not in prac tice
چندی است وارد کار نیستم
iam out of practice
چندی است که وارد کار نیستم
Count me out .
دور مرا خط بکش ( من یکی که نیستم )
I am sceptical. I have my doubts. I am not all optimistic.
من که چشمم آب نمی خورد ( خوشبین نیستم )
To stage political demonstrations.
تظاهرات سیاسی برپاکردناسلااهل تظاهر نیستم
I am not much of a cinema-goer.
زیاد اهل سینما ( رفتن ) نیستم
flowed
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver
گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flows
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flow
سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull
وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit
جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
inverting
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverts
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
invert
جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
currents
جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
It doesn't fly with me
[American E]
[colloquial]
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
That won't work with me!
من حاضر نیستم این کار را انجام بدهم!
amps
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amp
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere
واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne
ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor
مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
I'm not very hungry, so please don't cook on my account.
من خیلی گرسنه نیستم، پس لطفا بحساب من آشپزی نکن.
constrictor
گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
constant current
جریان مستقیم جریان ثابت باطری
counter current
جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
induction current
جریان القاء شده جریان تحریک
runoff coefficient
ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number
این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
three phase current
جریان سه فاز جریان دوار
parasitic current
جریان نشتی جریان خارجی
current compensation
کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
current flow
سیلان جریان فلوی جریان
gresham's law
پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
unstart
انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
idle current meter
دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
circuitry
شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
vortex ring state
حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
alternator
ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer
ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine
ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
electromagnetism
پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
i do not know your house
خانه شما را بلد نیستم نمیدانم خانه شما کجاست
isotach
خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering
مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
courses
جریان
insets
جریان
coursed
جریان
course
جریان
income
جریان
total current
جریان کل
proceeding
جریان
conducted
جریان
inset
جریان
rheostome
جریان بر
effluvium
جریان
flushes
جریان
tide
جریان
twayblade
جریان
gush
جریان
line of flow
خط جریان
flowline
خط جریان
in hand
در جریان
conduct
جریان
conducts
جریان
against the stream
بر ضد جریان اب
going
جریان
affluxion
جریان
conducting
جریان
processes
جریان
action
جریان
actions
جریان
flush
جریان
rede
جریان
process
جریان
gushed
جریان
gushes
جریان
flushing
جریان
flow limit
حد جریان
flow line
خط جریان
fluor
جریان
afflux
جریان
in the air
<idiom>
جریان
flows
جریان
circulations
جریان
circulation
جریان
afoot
در جریان
runoff
جریان
stream
جریان
current
جریان
streams
جریان اب
flow
جریان
streams
جریان
streamed
جریان اب
flowed
جریان
streamed
جریان
stream
جریان اب
currents
جریان
induction current
جریان القائی
inshore current
جریان اب ساحلی
fluidmeter
جریان سنج
inductive current
جریان القائی
current displacement
تغییر جریان
current detector
اشکارساز جریان
free flow
جریان ازاد
free stream
جریان ازاد
fusing current
جریان ذوب
inducing current
جریان القائی
input of current
ورود جریان
current divider
مقسم جریان
inflow
جریان بداخل
current distortion
اعوجاج جریان
crosscurrent
جریان متقاطع
input current
جریان ورودی
flowlines
خطوط جریان
input current
جریان اولیه
instantaneous current
جریان لحظهای
flowmeter
جریان سنج
generation of current
تولید جریان
induced current
جریان القائی
idle current
جریان کور
heavy current
جریان قوی
power current
جریان قوی
idle current
جریان بی باری
current density
غلظت جریان
current density
تکائف جریان
current density
چگالی جریان
current converter
مبدل جریان
current capacity
فرفیت جریان
down draft
جریان رو به پایین
ignition current
جریان احتراق
imaginary current
جریان راکتیو
gold flow
جریان طلا
induced current
جریان القایی
indravgnt
جریان درونی
increase of current
افزایش جریان
ground ball
توپ در جریان
live ball
توپ در جریان
crosscurrent
جریان مخالف
impluse current
جریان ضربهای
ground water runoff
جریان زیرزمینی
impluse
ضربه جریان
heat flow
جریان گرما
current compensation
جبران جریان
flow sheet
نمودار جریان
effective value
جریان موثر
rate of current
سرعت جریان
drift of a current
سرعت جریان
drift current
جریان سوقی
draughth
جریان دار
current loss
تلف جریان
down current
جریان رو به پایین
disturbing current
جریان پارازیت
current meter
جریان سنج
drive current
جریان تحریک
ebb current
جریان جذر
effective current
جریان موثر
current loss
گمگشتگی جریان
eddy current
جریان فوکو
eddy current
جریان سرگردان
eddy current
جریان گردابی
ebb current
جریان جزری
displacement current
جریان جابجایی
discharge currect
جریان دشارژ
discharge currect
جریان تخلیه
strength of current
شدت جریان
current supply
منبع جریان
current transformation
تبدیل جریان
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com