English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (8 milliseconds)
English Persian
Do not leave me alone. من را تنها نگذار.
Other Matches
Don't pick on me. سر به سر من نگذار.
irrespective احترام نگذار
Don't let it get to you. نگذار این تو را عصبانی بکند.
Dont spin such yarns . Dont tell lies. دیگر صفحه نگذار ( دروغ نساز )
I am counting(relying) on you, dont let me down. روی تو حساب می کنم نگذار آبرویم برود
Dont get my back up. نگذار آنرویم (روی سگه ) بالا بیاد
Dont let the grass grow under your feet. نگذار وسط اینکار باد بخورد ( وقفه بیافتد )
Dont ever come here again. دیگر هیچوقت پایت را اینجا نگذار. [اینجا نیا.]
single-handed تنها
by it self تنها
solitary تنها
lonely تنها
loneliest تنها
lonelier تنها
merest تنها
recluses تنها
recluse تنها
just تنها
exclusive تنها
by one,s self تنها
single line خط تنها
single تنها
out in the cold <idiom> تنها
solitarily تنها
single handed تنها
siolus تنها
by yourself تنها
by oneself تنها
solus تنها
mere تنها
soles تنها
lone تنها
unique تنها
solo تنها
sole تنها
alone تنها
uniquely تنها
only تنها
solos تنها
unaccompanied تنها
to pull a lone oar تنها کارکردن
sole argument تنها دلیل
wirte only تنها نوشتن
bread alone تنها نان
bare handed دست تنها
soles تنها انحصاری
he alone went تنها اورفت
soli تنها خوانان
single haneded دست تنها
read only تنها خواندنی
lone electron الکترون تنها
leave alone تنها گذاردن
fly by the seat of one's pants <idiom> دست تنها
strands تنها گذاشتن
asides صحبت تنها
sole تنها انحصاری
sole شالوده تنها
single تنها یک نفری
singly تنها انفرادا
aside صحبت تنها
soles شالوده تنها
lonesome تنها وبیکس
strand تنها گذاشتن
lone pair electron زوج الکترون تنها
monological تنها سخن گو خودگووخودشنو
not only he came but نه تنها امد بلکه
but نه تنها بطور محض
kick back <idiom> تنها استراحت کردن
out of pure mischief تنها از روی بدجنسی
lonely hearts تنها و جویای همدم
leave in the lurch <idiom> دست تنها گذاشتن
to reckon with out one's host تنها به قاضی رفتن
To go alone to the judge . <proverb> تنها به قاضى رفتن.
to pull a lone oar تنها پارو زدن
to live to oneself تنها زندگی کردن
adhoc تنها به این منظور
zoon تنها محصول یک نطفه واحد
fair-weather friend <idiom> شخصی که تنها دوست است
Come along and keep me company. بامن بیا تا تنها نباشم
rat race <idiom> رها کردن ،تنها گذاشتن
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
bare king شاه تنها یا بی یاور شطرنج
baring the king تنها کردن شاه شطرنج
lip service <idiom> تنها زبونی موافقت کردن
one-track mind <idiom> تنها به یک چیز فکر کردن
photon تنها یک الکترون تابش شود
i did it only for your sake تنها به خاطرشما این کار را کردم
i rely solely on god... تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
Leave her alone. اورا تنها (بحال خود ) بگذار
i was reserved for it تنها برای من مقدر شده بود
His only aim and object is to make afortune . تنها قصدش پولدار شدن است
endorsement in blank فهر نویسی به وسیله امضاء تنها
tapped ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
live out of a suitcase <idiom> تنها بایک چمدان زندگی کردن
tap ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
tapping ضربه محکم که تنها یک میله را جا بگذارد
This is the only way to guarantee that ... تنها راه برای تضمین این است که ...
only death does not tell lies تنها مرگ است که دروغ نمی گوید
My only problem is money . تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
monarchs پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
monarch پادشاه یا ملکهای که تنها درکشوری سلطنت میکند
peripheral و تنها محدود به سرعت مدار الکترونیکی است
You alone can help me. تنها (فقط )شما می توانید کمکم کنید
letter-box company شرکتی [درپناهگاه مالیاتی] که تنها صندوق پستی دارد
I am obsessed by fear of unemployment . تنها فکرم نگرانی از بیکاری ( عدم اشتغال ) است
tuner زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
tuners زیردستگاهی که تنها فرکانس مطلوب را گرفته و بقیه را ردمیکند
HD ارسال داده تنها در یک جهت روی کانال یک سویه
sleeping partner شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
to disturb any one's privacy کسیرا تنها یا اسوده نگذاشتن مخل اسایش کسی شدن
You should always be careful walking alone at night. همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
sleeping partners شریکی که تنها سرمایه دارد و درامور شرکت دخالتی ندارد
unilateral contract پیمانی که تنها برای یکی از طرفین الزام اور باشد
latchkey child [کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
cantilever تیرکی که تنها در یک انتهابصورت صلب به تکیه گاهی متصل شده است
front de liberation national فعالیت می کرد و در حال حاضر تنها حزب سیاسی الجزایر است
This is important, not only today, but also and especially for the future. این، نه تنها امروز، بلکه به ویژه برای آینده هم مهم است.
slander درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandered درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slandering درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
slanders درCL این کلمه تنها برای افترای شفاهی بکار می رود
child یک رکورد داده که تنها با توجه به محتوی رکوردهای موجوددیگر میتواند ایجاد شود
identity تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
undamped نوسان ازاد که تنها به نیروهای داخلی اینرسی الاستیک و وزن بستگی دارد
physiocratic system روش اقتصادی فیزیوکراتها عقیده به اینکه تنها زمین عامل تولید است
identities تابع منط قی که تنها خروجی آن درست است که عملوندها یک ارزش را داشته باشند
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
open cycle reactor system سیستم راکتوری که دران ماده سردکننده تنها یکبار از مبدل حرارتی مرکزی عبور میکند
ground adjustable propeller ملخی که گام آنرا تنها ازخارج و روی زمین میتوان تغییر داد و نه در حال پرواز
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
band project filter فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
gyrodyne رتورکرافتی که رتورهای ان هنگام برخاستن شناورماندن فرود و جلو رفتن تنها دردامنه معینی از سرعت توسط موتور کار میکند
a chromatic [معماری بدون رنگ یعنی تنها با رنگ سیاه و سفید با آلروماتیک]
play by ear <idiom> توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
falangisme نهضت فاشیستی اسپانیا که حزب معتقد به ان حالیه تنها حزب قانونی اسپانیاست
lift fan توربوفنی که با نسبت کنارگذارزیاد تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکاررود
primary تنها ایستگاه در شبکه داده که میتواند مسیر انتخاب کند و ارسال کند
This was the one time he did such a thing and it proved to have fateful consequences. این تنها باری بود که او دست به چنین کاری زد و نتیجه اش فاجعه انگیز بود.
Laugh and the world laughs with you , weep and you wepp alone. <proverb> بخند تا دنیا با تو بخندد گریه کن تا تنها گریه کنى.
serials فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
serial فضای ذخیره سازی که داده خاص در آن تنها با خواندن داده قبلی در لیست بدست آید.
liftjet توربوفن یا توربوجتی بسیارسبک وزنی با نسبت کنارگذرکم که تنها بمنظور افزایش نسبت برا به تراست بکارمیرود
solos پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
if and only if اگر و تنها اگر [ریاضی] [منطق] [کامپیوتر]
solo پروازبه طور مستقل یا راندن به طور تنها
aileron spar تیرکی تنها درقسمتی از طول بال وجود دارد و نقاط لولاشدن فلپ به بال روی انهاقرار میگیرد
lay off <idiom> به حال خود گذاشتن ،تنها گذاشتن
constant displacement pump پمپی با خروجی ثابت که درهر دور گردش مقدار ثابتی سیال جابجا میکند و مقدارجریان تنها بستگی به سرعت گردش ان دارد
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
mirror carpet طرح آینه [در این طرح زمینه اصلی فرش بصورت کاملا ساده و بدون هیچ نقش و نگاری بافته شده و تنها از یک یا دو حاشیه ساده استفاده می شود.]
without recourse عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
programmable read only memory حافظه برنامه پذیر فقط خواندنی حافظه تنها خواندنی برنامه پذیر حافظه فقط خواندنی قابل برنامه ریزی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com