English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (7 milliseconds)
English Persian
I asked for ... من سفارش ... را دادم.
Search result with all words
That's not what I ordered. آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for the child. من یک برای بچه سفارش دادم.
I asked for a small portion. من یک پرس کوچک سفارش دادم.
Other Matches
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
i warned him of danger او را از خطراگاهی دادم
i gave the beggar one rial یک ریال به ان گدا دادم
i paid the debt plus interest بدهی را با بهره ان دادم
i lost the train قطار را از دست دادم
i gave him some others چندتای دیگر به او دادم
i took up where he left از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
i assured him of that به او در این باره اطمینان دادم
i gave it a slight press انرا کمی فشار دادم
I listend but heard nothing . گوش دادم ولی چیزی نشنیدم
i parted from تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم
all that property تمام ان دارایی یامال داازدست دادم
i paid his d. wages مزد او را انچه لازم بود دادم
i lent him what money i had هرچه پول داشتم به او وام دادم
i did that last ان کار را اخر از همه انجام دادم
I clinched a lucrative deal. معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
ordering costs هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
i swore him to secrecy او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
i floored the paper پاسخ همه پرسشهایی را که در کاغذ بود دادم
I missed the connection. من اتوبوس [قطار هواپیمای] رابط را از دست دادم.
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction. د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
I did the work ,but he got the credit. کار رامن انجام دادم ولی امتیازش ر ااوگرفت
i lost my friends دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
i overpaid him for his work مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
reference سفارش
enjoinment سفارش
indent سفارش
indents سفارش
indenting سفارش
order سفارش
call the shots <idiom> سفارش دادن
asking and ordering درخواست و سفارش
Put in a good word for me. سفارش من رابکن
trial order سفارش ازمایشی
purchase order سفارش خرید
processing of the order انجام سفارش
send away for سفارش دادن
place an order سفارش دادن
outwork سفارش به بیرون
order format قالب سفارش
order for goods سفارش کالا
modification order سفارش اصلاحی
letter of recommendation سفارش نامه
enjoined سفارش کردن به
acknowledgement of order تایید سفارش
acknowledgement of order تصدیق سفارش
commendation سفارش تقدیر
ordering سفارش دهی
engaged سفارش شده
order سفارش دادن
order دستور سفارش
enjoin سفارش کردن به
enjoining سفارش کردن به
enjoins سفارش کردن به
back order سفارش معوق
blanket order سفارش کلی
factory order سفارش ساخت
economic order quantity حد مطلوب سفارش
indents سفارش دادن
indent سفارش دادن
indenting سفارش دادن
conditional order سفارش مشروط
engages از پیش سفارش دادن
order دستور دادن سفارش
indenting سفارش درخواست کردن
indent سفارش رسیده از خارج
custom-made سفارش داده شده
To place an order for some goods. کالائی را سفارش دادن
indenting سفارش رسیده از خارج
engage از پیش سفارش دادن
custom made سفارش داده شده
indents سفارش رسیده از خارج
order [placed with somebody] سفارش [ازطرف کسی]
indents سفارش درخواست کردن
indent سفارش درخواست کردن
to book something چیزی را سفارش دادن
reorder point نقطه سفارش مجدد
to countermand goods سفارش کالا را پس گرفتن
reorder cost هزینه سفارش مجدد
lead time زمان انجام سفارش
dispatch order سفارش حمل سریع
re order سفارش دوم باره
reorder دوباره سفارش دادن
reorder interval زمان بین دو سفارش
reorder level سطح سفارش مجدد
outwork سفارش به خارج از شرکت
bespeak ازپیش سفارش دادن
order time زمان سفارش کالا
order processing time مدت انجام سفارش
order processing time زمان انجام سفارش
open indent سفارش خرید باز
ordered سفارش داده شده
order form نمونه سفارش نامه پر نکرده
testimonials سفارش وتوصیه رضایت نامه
indenting سفارش خرید از کشور بیگانه
testimonial سفارش وتوصیه رضایت نامه
ordering costs هزینههای مربوط به سفارش کالا
a la carte جداجدا سفارش داده شده.
order سفارش دادن تنظیم کردن
mail order سفارش کالا بوسیله پست
indent سفارش خرید از کشور بیگانه
indents سفارش خرید از کشور بیگانه
order سفارش دادن کالا یا جنس
the goods are on order کالا را سفارش داده ایم
batch costing تعیین قیمت سفارش کالا
open indent سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
To order a meal. سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody. سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
reorder level مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
mail order سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
indent upon a person for goods درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
procurement lead time زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference? اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
cost plus contracts قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
cost plus contracts به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
canvassing جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
standing order دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing orders دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
order سفارش دادن دستور دادن
Manchester-Kashan فرش کاشانی-انگلیسی [این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
order خرید سفارش خرید
recommend سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommending سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
recommends سفارش کردن توصیه کردن توصیه شدن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com