Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 150 (2 milliseconds)
English
Persian
I am sure that ...
من مطمئن هستم که ...
Search result with all words
I am certain of it.
من درباره اش مطمئن هستم.
Other Matches
safer
مطمئن
trustful
مطمئن
in the bag
<idiom>
مطمئن
safe
مطمئن
confident
مطمئن
assured
مطمئن
safes
مطمئن
full hearted
مطمئن
sure
مطمئن
surer
مطمئن
surest
مطمئن
safest
مطمئن
certifying
مطمئن کردن
certify
مطمئن کردن
certifies
مطمئن کردن
assuror
مطمئن سازنده
safe life
عمر مطمئن
assurer
مطمئن سازنده
insurance
ذخیره مطمئن
insurance
امتیاز مطمئن
insecure
غیر مطمئن
insuring
مطمئن ساختن
insures
مطمئن ساختن
ensuring
مطمئن ساختن
secures
مطمئن استوار
to feel secure
مطمئن شدن
secure
مطمئن استوار
trusts
مطمئن بودن
trusted
مطمئن بودن
trust
مطمئن بودن
to feel secure
مطمئن بودن
supersub
ذخیره مطمئن
self confident
مطمئن بخود
ensures
مطمئن ساختن
ensured
مطمئن ساختن
ensure
مطمئن ساختن
over confident
زیاد مطمئن
nail down
<idiom>
مطمئن بودن
safe working load
بارکاری مطمئن
self-confident
مطمئن به خود
secure of victory
مطمئن به پیروزی
in for
<idiom>
مطمئن بدست آوردن
to make no doubt
مطمئن بودن شک نداشتن
just in case
برای مطمئن بودن
surefire
مطمئن نتیجه بخش
but don't hold me to it
[idiom]
ولی مطمئن نیستم
self-assured
مطمئن بنفس خود
self assured
مطمئن بنفس خود
secures
مطمئن تامین کردن
you may rest assured
میتوانید مطمئن باشید
secure
مطمئن تامین کردن
to ensure something
مطمئن ساختن
[چیزی]
secures
بی خطر خاطر جمع مطمئن
secure
بی خطر خاطر جمع مطمئن
i am pushed for money
هستم
am
هستم
I'm
من هستم
You can be sure of that!
در این مورد تو می توانی مطمئن باشی!
I'm thirsty.
من تشنه هستم.
we owe him for his services
خدمات او هستم
i have not a dry t. on me
سر تا پا خیس هستم
I'm hungry.
من گرسنه هستم.
I'm your age.
من هم سن شما هستم.
i am under obligation to him
من ممنون او هستم
iam d. to go
ارزومندرفتن هستم
i feel
گرسنه هستم
Slow but sure wins the race.
<proverb>
پیروزى از آن کسى است که آهسته و مطمئن مى رود .
He seems to have a lot of confidence.
خیلی خاطر جمع ( مطمئن ) بنظر می رسد
i give you my world for it
قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
bravura
افهار شجاعت و دلاوری روحیه مطمئن وامرانه
Next to you I'm slim.
در مقایسه با تو من لاغر هستم.
Join the club!
من هم درشرایطی مشابه هستم !
I am at your disposal.
من دراختیار تان هستم
own a house
دارای خانهای هستم
i pause for a reply
منتظر پاسخ هستم
i own that house
من صاحب ان خانه هستم
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
i feel sleepy
خواب الود هستم
i await you
منتظر شما هستم
i am under obligation to him
زیر بارمنت او هستم
iam in bad
خیلی در تنگی هستم
i am bend on going
مصمم هستم بروم
i am at your service
در خدمت شما هستم
feet dry
روی هدف هستم
i a with you on that matter
من در ان موضوع با شماموافق هستم
prudent limit of endurance
حداکثر زمان پرواز مطمئن هواپیما از نظر سوخت
prudent limit of patrol
حداکثر زمان گشت مطمئن هواپیما از نظر سوخت
iam a for his life
برای جانش دل واپس هستم
I feel like a fifth wheel.
من حس می کنم
[اینجا]
اضافی هستم.
i am about that
من در این خصوص دلواپس هستم
I've been here for five days.
پنج روزه که من اینجا هستم.
i owe him &
پنج لیره به او بدهکار هستم
i am impatient for it
ازان بابت بیطاقت هستم
i am in a hurry for it
عجله دارم یا در شتاب هستم
I am a strange in this town.
دراین شهر غریب هستم
That is my line ( field ) .
خودم این کاره هستم
I am on intimate terms with one of the ministers .
با یکی از وزراء نزدیک هستم
I come from Iran . I am Iranian.
من اهل ایران هستم (ایرانی ام )
I am very orderly and systematic in my work .
درکارهایم خیلی مرتب ومنظم هستم
I am the bread winner of the family .
نان آور خانه ( خانواده ) هستم
i am not made of salt
مگر من نمک هستم که ازباران بترسم
I am your humble servant . I defer to you .
من کوچک شما هستم (اخلاص ارادت )
I know the area more or less .
کم وبیش با این منطقه آشنا هستم
I agree with you completely.
من کاملا با نظر شما موافق هستم.
I'm full.
من سیر شدم
[هستم]
.
[اصطلاح روزمره]
I have done my homework. I know how to cope .
من درسم را روان هستم (می دانم چه؟ کنم )
I'll be happy to help
[assist]
you.
من با کمال میل در اختیار شما هستم.
I look forward to receiving your reply.
من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
I'm looking forward to seeing you again.
منتظر دیدار دوباره شما هستم.
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
i wrote as neatly as he did
من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
Apropos of nothing, she then asked me if I was hungry.
سپس او
[زن]
از من بی دلیل پرسید که آیا من گرسنه هستم.
My only problem is money .
تنها گرفتاریم پول است ( محتاج آن هستم )
steadied
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I'm really looking forward to the weekend.
من مشتاقانه منتظر تعطیلات آخر هفته هستم.
I am prepared for any eventuality.
برای هر گونه پیش آمدی آماده هستم
steadies
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
iam so tired that i cannot eat
چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
steadiest
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
No one sent me, I am here on my own account.
هیچکسی من را نفرستاد من بحساب خودم اینجا هستم.
steady
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
steadying
فرمان داده شده هستم در رهگیری هوایی
I very much look forward to meeting you soon.
من خیلی مشتاقانه منتظر دیدار با شما به زودی هستم.
I'm dying to know what happened.
خیلی هیجان زده هستم که بشنوم چه اتفاقی افتاده.
I'm old enough to take care of myself.
من به اندازه کافی بزرگ هستم که مواضب خودم باشم.
I am thinking of baby number two as I am not getting any younger.
من به فکر داشتن کودک شماره دو هستم چون من که جوانترنمی شوم .
salvos
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
Can you show me on the map where I am?
آیا ممکن است به من روی نقشه نشان بدهید که کجا هستم؟
I am a great believer in using natural things for cleaning.
من هوادار بزرگی در استفاده از چیزهای طبیعی برای تمیز کردن هستم.
right of search
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
popeye
در رهگیری هوایی یعنی درداخل ابر هستم یا نقطهای که دید کور است
spitting
در رهگیری هوایی یعنی درحال رها کردن بویههای صوتی ضد زیردریایی هستم
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
holding
در رهگیری هوایی اعلام اینکه من در وضعیت فرمان داده شده باقی هستم دستور جدیدبدهید
fail safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
fail-safe
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
whole hearted
خاطرجمع مطمئن صمیمانه قلبی صمیمانه
how much do i owe you
چقدر بشما بدهکار هستم چقدرباید بشما بدهم چقدرطلب شمامیشود
I´m as hungry as a horse.
آنقدر گشنه هستم که روده بزرگ روده کوچک را بخورد.
feet wet
من روی هدف دریایی هستم هواپیمای رهگیر یا مامورپشتیبانی مستقیم روی دریاست
pounces
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounce
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pouncing
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced
در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i suffer from headache
سردرد دارم دچار سردرد هستم
to secure
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com