English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
I musn't eat food containing ... من نباید غذایی را که دارای ... هستند بخورم.
Other Matches
the ins انان که سر کا یا دارای متامی هستند
outs and ins انانی که سر کار دارای مقامی هستند
rotaglider گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
haplont موجوداتی که دارای تعداد کروموزوم هایی مانندسلولهای جنسی هستند
flame tree درختان وبوته هاییکه دارای گلهای درخشان اتشی یا زرد رنگ هستند
grade separation تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند
im regret that بسیار افسوس بخورم که خیلی متاسفم که
My tea isnt cool enough to drink. چایی ام آنقدر خنک نشده که بخورم
iam so tired that i cannot eat چندان خسته هستم که نمیتوانم چیزی بخورم
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
I could have sworn that there was somebody in the next room . می توانم قسم بخورم که یکنفر دراتاق مجاور بود
ought not نباید
oughtn't نباید
one must نباید گفت
Nomatic rugs قالی های عشایری و قشقایی [این فرش ها بعلت جا به جایی زیاد عشایر عموما کوچک بافته می شوند و اکثرا بصورت پشم بوده و در آن از ذهنی بافی و یا نقوش محلی استفاده می شود. فرش ها دارای استحکام ضعیف هستند.]
One must let sleeping dogs lie. دنبال شر نباید رفت
You should not over – exert yourself. نباید بخودتان فشار بیاورید
his heart to grief دل بکف غصه نباید سپرد
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
One must not judge by appearances . بظاهر اشخاص نباید قضاوت کرد
We should not have lost sight of the fact that ... ما نباید فراموش می کردیم در نظر بگیریم که ..
Time lost cannot be won again. <idiom> فرصت غنمیت است نباید از دست داد.
forbids بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
throwing line نیمدایرهای که پرتابگر نیزه نباید از ان تجاوز کند
forbid بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
No one needed to know save herself / outside herself [American E] . به غیر از او [زن] هیچکس نباید از آن چیز آگاه باشد.
Something wI'll turn up . خدا بزرگ است ( نباید ما یوس ونا امید شد )
to tell somebody something [to let somebody in on something] <idiom> به کسی چیزی را گفتن که او نباید می دانست یا او نمی خواهد بداند.
This must not happen in future at any cost. در آینده این موضوع به هیچ شرطی نباید پیش بیاید.
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
machiavelian مبنی براین عقیده سیاسی که برای برپاکردن یک حکومت نیرومند تقلب را نباید
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
hidden پاک کننده خط وطی که در هنگام مشاهده شکل دوبعدی یک شی سه بعدی نباید دیده شوند
to shoot one's mouth off <idiom> چیزهایی را بگویند که به مردم نباید گفت [مثال چقدر پول درمی آورد ماهانه]
mess هم غذایی
alimental غذایی
trophic غذایی
alimentary غذایی
messes هم غذایی
dietetical غذایی
dieted رژیم غذایی
dieting برنامه غذایی
dieting رژیم غذایی
food chains زنجیره غذایی
food chain زنجیره غذایی
diets رژیم غذایی
diets برنامه غذایی
food deprivation محرومیت غذایی
food dtufe stuff ماده غذایی
dieted برنامه غذایی
rations جیره غذایی
rationed جیره غذایی
food poisoning مسمویت غذایی
regimen پرهیز غذایی
regimens پرهیز غذایی
ration جیره غذایی
diet برنامه غذایی
diet رژیم غذایی
food industries صنایع غذایی
food web شبکه غذایی
food program برنامه غذایی
food preference پسند غذایی
food pyramid هرم غذایی
food perference رجحان غذایی
foodstuffs ماده غذایی
food packet بسته غذایی
nutritiveness خاصیت غذایی
foodstuff ماده غذایی
lymph شیره غذایی
dietary مربوط به رژیم غذایی
grazing food chain زنجیره غذایی چرندگان
dietetic وابسته به رژیم غذایی
annual food plan برنامه غذایی سالیانه
dailgy food allowance جیره غذایی روزانه
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
micronutrient عنصر غذایی کم مصرف
provision room انبار مواد غذایی
Adulterated foodstuff. مواد غذایی تقلبی
botulism مسمومیت غذایی حاد
macronutrient عنصر غذایی پر مصرف
dietetics برنامه ریزی غذایی
ration basis مبنای محاسبه جیره غذایی
stirabout غذایی شبیه اش جو جنب وجوش
nutrient ماده مقوی از لحاظ غذایی
nutrients ماده مقوی از لحاظ غذایی
sitology علم تغذیه ورژیم غذایی
ration factor ضریب اماد جیره غذایی
table of food equivalents جدول ارزش جیره غذایی
master menu برنامه غذایی اصلی یکان
self digestion جذب خود بخود مواد غذایی
ration scale مقیاس یا مبنای محاسبه جیره غذایی
cure meat نمک سود کردن مواد غذایی
convenience food غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
to have the munchies for something یکدفعه هوس چیزی [غذایی] را کردن
malnutrition تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
dietetics فن پرهیز یا رژیم غذایی مبحث اغذیه
convenience foods غذایی که پختن یا کشیدن آن آسان باشد
master menu لیست مبنای جیره غذایی اصلی
commissary store annex شعبه فروشگاه مواد غذایی پادگان
ration credit تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
packed lunch غذایی که به صورت بسته به مدرسه یا سر کار میبرید
commissaries فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
commissary فروشگاه مواد غذایی پادگان مامور خوار بار و کارپردازارتش
isobar دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
In the long run fatty food makes your arteries clog up. در دراز مدت مواد غذایی پر چربی باعث گرفتگی رگها می شوند .
k ration بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
soft shelled دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
cereals حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
cereal حبوبات غذایی که از غلات تهیه شده وباشیر بعنوان صبحانه مصرف میشود
ringent دارای دهن باز دارای لبان برگشته
privileged communication مکاتبات یا ارتباطاتی که برمبنای اطمینان صنفی با وکیل دادگستری به وجود می اید ووی مجاز به افشای انهانیست بذور کلی هر نوع نامه و مکاتبهای که به دلائل قانونی نباید گشوده و فاش شود
fudged غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudges غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudge غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
fudging غذایی که از مخلوط شکلات وشیر وقند درست شده باشد سخن بی معنی وبیهوده جفنگ
virile دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous دارای تخم و بذر دارای تخمدان
gravel blind دارای چشم تار دارای دید کم
low tension دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
plants indigenous to that soil هستند
are هستند
they are all of one mind هستند
ScriptX هستند
outrigged دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
they are at loggerheads هر دو سنگ یک من هستند
who are they? انها کی هستند
they are well matched هم کفو هستند
there are numbers who بسیاری هستند که
agrobiology مطالعهء مواد غذایی خاک زیست شناسی خاک
analogue ی از حالت آنالوگ هستند
they are well matched حریف یکدیگر هستند
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
analog ی از حالت آنالوگ هستند
The roads are obstructed. جاده ها مسدود هستند.
Such people are wicked . اینگونه آدمها شر هستند
analogues ی از حالت آنالوگ هستند
such as are happy انهایی که خوشبخت هستند
brunch غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
series مداری که قط عات آن با هم سری هستند
The two are rhyming words . این دو لغت هم قافیه هستند
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
These football players are the pick of the bunch . این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
Take things as you find them. <proverb> مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
great dangers impend over us خطرهای بزرگی متوجه ما هستند
However difficult the circumstances [are] , ... هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
idiomorphic دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
Boys will be boys. پسرها حالا دیگه اینطور هستند.
regular guy <idiom> شخص مهربانی که همه با دوست هستند
mode که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
nut structure ساختمانی که در ان خاکدانه ها کوچک و مکعبی هستند
The twins look just like each other. دوقلوها خیلی شبیه یکدیگر هستند.
What percentage of the people are literate? چند درصد مردم با سواد هستند ؟
modes که حاوی کد تشخیص و تصحیح خطا هستند
This canary and its mate are in the same cage این قناری وجفتش در یک قفس هستند
array آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
arrays آرایهای که عناصرش حروف واعداد هستند
things in possession اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
bank holiday روزهای هفته که بانکها تعطیل هستند
the outer world مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
anticlastic [ظاهری با دو قوس که دو منحنی برخلاف هم هستند.]
finished کالاهای تولیدی که آماده فروش هستند
the strangers in tehran بیگانگان یاخارجی هایی که در تهران هستند
buffer کل حروفی که قابل نگهداری در بافر هستند
downsize که در آنها ایستگاههای کاری هوشمند هستند.
target audience گروه اجتماعی که هدف تبلیغ هستند
People are looking for new ideas. مردم عقب فکرهای تازه هستند
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
capability لیستی از اعمالی که قابل انجام هستند
clocks سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
channeling کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
to feel a pang of guilt ناگهانی احساس بکنند که گناه کار هستند
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
clock سیگنال هایی که هم سان با باس ساعت هستند
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
channels کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
They are openly seeking his being sacked. آنها آشکارا به دنبال اخراج شدن او هستند.
queen's ware فروف لعابی انگلیسی که خامهای رنگ هستند
Where are the luggage trolleys? چرخ دستی اسباب و اثاثیه کجا هستند؟
Where are the luggage trolleys? چرخ دستی حمل بار کجا هستند؟
hylotheism اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
libraries مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
library مجموعهای از برنامه یا بلاکها که متعلق به کسی هستند
channel کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
Are animals able to think ? آیا جانوران قادربه فکر کردن هستند ؟
sig علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
channeled کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com