Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English
Persian
I asked for the child.
من یک برای بچه سفارش دادم.
Other Matches
I asked for ...
من سفارش ... را دادم.
That's not what I ordered.
آن چیزی نیست که من سفارش دادم.
I asked for a small portion.
من یک پرس کوچک سفارش دادم.
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
i warned him of danger
او را از خطراگاهی دادم
i lost the train
قطار را از دست دادم
i paid the debt plus interest
بدهی را با بهره ان دادم
i gave the beggar one rial
یک ریال به ان گدا دادم
i gave him some others
چندتای دیگر به او دادم
i gave it a slight press
انرا کمی فشار دادم
i took up where he left
از جایی که او ول کرد من ادامه دادم
i assured him of that
به او در این باره اطمینان دادم
I listend but heard nothing .
گوش دادم ولی چیزی نشنیدم
i paid his d. wages
مزد او را انچه لازم بود دادم
i did that last
ان کار را اخر از همه انجام دادم
all that property
تمام ان دارایی یامال داازدست دادم
I clinched a lucrative deal.
معامله چربی ( شیرینی ) انچام دادم
i parted from
تمام ان دارایی یا مال را ازدست دادم
i lent him what money i had
هرچه پول داشتم به او وام دادم
ordering costs
هزینههای سفارش هزینههای مربوط به سفارش
I missed the connection.
من اتوبوس
[قطار هواپیمای]
رابط را از دست دادم.
i swore him to secrecy
او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
i floored the paper
پاسخ همه پرسشهایی را که در کاغذ بود دادم
I was a thoussand tomans out of pocket in that transaction.
د رآن معامله هزارتومان هم از جیب دادم ( ضرر کردم )
i overpaid him for his work
مزد کارش را بیش از انچه حقش بود دادم
I did the work ,but he got the credit.
کار رامن انجام دادم ولی امتیازش ر ااوگرفت
i lost my friends
دوستان خود را از دست دادم دوستانم از من جدا شدند
order
سفارش
indents
سفارش
indenting
سفارش
enjoinment
سفارش
reference
سفارش
indent
سفارش
order
سفارش دادن
processing of the order
انجام سفارش
order format
قالب سفارش
modification order
سفارش اصلاحی
order
دستور سفارش
economic order quantity
حد مطلوب سفارش
trial order
سفارش ازمایشی
call the shots
<idiom>
سفارش دادن
ordering
سفارش دهی
send away for
سفارش دادن
place an order
سفارش دادن
outwork
سفارش به بیرون
factory order
سفارش ساخت
back order
سفارش معوق
acknowledgement of order
تصدیق سفارش
indents
سفارش دادن
acknowledgement of order
تایید سفارش
indent
سفارش دادن
indenting
سفارش دادن
asking and ordering
درخواست و سفارش
engaged
سفارش شده
blanket order
سفارش کلی
enjoins
سفارش کردن به
enjoining
سفارش کردن به
Put in a good word for me.
سفارش من رابکن
letter of recommendation
سفارش نامه
enjoined
سفارش کردن به
enjoin
سفارش کردن به
conditional order
سفارش مشروط
commendation
سفارش تقدیر
order for goods
سفارش کالا
purchase order
سفارش خرید
order
[placed with somebody]
سفارش
[ازطرف کسی]
reorder
دوباره سفارش دادن
custom-made
سفارش داده شده
engages
از پیش سفارش دادن
To place an order for some goods.
کالائی را سفارش دادن
reorder interval
زمان بین دو سفارش
ordered
سفارش داده شده
bespeak
ازپیش سفارش دادن
reorder level
سطح سفارش مجدد
lead time
زمان انجام سفارش
reorder point
نقطه سفارش مجدد
reorder cost
هزینه سفارش مجدد
engage
از پیش سفارش دادن
indents
سفارش رسیده از خارج
dispatch order
سفارش حمل سریع
order
دستور دادن سفارش
order time
زمان سفارش کالا
order processing time
مدت انجام سفارش
order processing time
زمان انجام سفارش
open indent
سفارش خرید باز
to book something
چیزی را سفارش دادن
re order
سفارش دوم باره
indent
سفارش درخواست کردن
outwork
سفارش به خارج از شرکت
indent
سفارش رسیده از خارج
indenting
سفارش درخواست کردن
custom made
سفارش داده شده
indenting
سفارش رسیده از خارج
indents
سفارش درخواست کردن
to countermand goods
سفارش کالا را پس گرفتن
the goods are on order
کالا را سفارش داده ایم
a la carte
جداجدا سفارش داده شده.
mail order
سفارش کالا بوسیله پست
ordering costs
هزینههای مربوط به سفارش کالا
testimonials
سفارش وتوصیه رضایت نامه
order form
نمونه سفارش نامه پر نکرده
testimonial
سفارش وتوصیه رضایت نامه
order
سفارش دادن کالا یا جنس
order
سفارش دادن تنظیم کردن
indenting
سفارش خرید از کشور بیگانه
indents
سفارش خرید از کشور بیگانه
indent
سفارش خرید از کشور بیگانه
batch costing
تعیین قیمت سفارش کالا
To order a meal.
سفارش غذا دادن ( درهتل ؟رستوران )
reorder level
مقدارموجودی که حاکی از نیاز به سفارش میباشد
open indent
سفارش خریدی که در ان تعدادفروشندگان محدود نمیباشد
To speake in recommendation of someone . To recommend somebody.
سفارش کسی را کردن ( توصیه ومعرفی )
mail order
سفارش از طریق پست فروش مکاتبهای
indent upon a person for goods
درخواست یا سفارش کالا به کسی دادن
canvass
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
cash with order
پول نقد همراه سفارش پرداخت به موقع
canvassed
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
procurement lead time
زمان بین دادن سفارش و دریافت کالا
canvassing
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvasses
مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
May I use your name as a reference?
اجازه میدهید شما را بعنوان سفارش کننده نام ببرم؟
lead time
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
cost plus contracts
به حساب خرید سفارش دهنده وجز فروش سازنده به حساب می اورند
cost plus contracts
قسمتی از کالا را که به سفارش کسی ساخته میشود و هنوزعملا " ساخته نشده
canvassing
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvasses
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed
جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
standing orders
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
standing order
دستور پرداخت دائمی سفارش دائمی
computerised ordering systems
سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
order
سفارش دادن دستور دادن
strategies
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
strategy
طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
IrDA
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند
infra red link
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد
Manchester-Kashan
فرش کاشانی-انگلیسی
[این نوع فرش به سفارش شهر منچستر در کاشان بافته می شده و پشم آن تماما از نوع مرینوس استرالیایی بوده است.]
Ackerman's function
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
c
استفاده از کامپیوتر برای کمک به دانش آموزان برای یادگیری یک موضوع
narratives
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recalls
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
narrative
یادداشتها یا دستورات اضافی برای کمک به کاربر برای اجرای سیستم
recall
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
recalled
برگرداندن متن یا فایل از محل برای ذخیره سازی برای ویرایش
revenue tax
مالیاتی که برای افزایش درامد کشور است نه برای تاثیردربازرگانی
no show
مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
bin
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
iil
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
bins
محلی برای کاغذهایی که باید آماده برای چاپ شوند
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
teacloth
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
teacloths
رومیزی برای میز چای دستمال برای خشکاندن فنجانها
open
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
scratches
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
opened
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
opens
سیستمی که چندین ایستگاه کاری آماده برای هر کس برای استفاده داشته باشد
FDDI
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال
cold thrust
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
cold test
ازمایشی برای تعیین حداقل دمای لازم برای عبور ازادانه سیال
scratched
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
scratching
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammar
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
gather shot
ضربه برای نزدیک اوردن 2گوی برای کسب امتیازهای پی درپی باکارامبول
feedback
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
scratch
حذف یاجابجایی محلی از حافظه برای ایجاد فضا برای داده دیگر
grammars
امکان نرم افزاری برای بررسی متن یا حرف برای صحت گزاری آن
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
HTTP
دستوری که جستجوگر برای درخواست وب سرور اینترنت برای اطلاعات صفحه وب میدهد
cats
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
cat
استفاده از کامپیوتر برای بررسی یک ابزار یا برنامه برای یافتن خطاهای موجود
pork barrel
برنامه دولتی دارای منافع مادی برای اشخاص تصویب کننده ان یا برای دولت
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
executive information system
نرم افزار ساده برای استفاده حاوی اطلاعاتی برای مدیر یا خصوصیاتی از شرکت
invitation
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitations
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
Kaleida Labs
شرکت فروش واسط بین Apple و IBM برای تولید از برای نوشتاری چندرسانهای
beta range
حدود تغییر گام ملخ در موتورتوربوپراپ برای تولید نیروی برای صفر یا منفی
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
straight line coding
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
VidCap
برنامه کاربردی در ویدیوی ماکروسافت برای سیستم ویندوز برای نگهداری یک رشته ویدیویی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com