English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (41 milliseconds)
English Persian
hooker مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
hookers مهاجمی که وسط خط جلو درتجمع است و حق رد کردن توپ را با پا دارد
Other Matches
protection سد کردن راه حریف نسبت به مهاجمی که در شرف پاس دادن است
ground grainer مهاجمی که پیشروی میکند
set back مهاجمی که پشت سر مدافع میانی است
garryowen مانور مهاجمی بافرستادن توپ هوایی
check off تغییرروش بازی درتجمع
tunnels فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunnelled فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunneling فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunnel فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
tunneled فاصله بین مهاجمان دو تیم درتجمع
scalar متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
compressive strength قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
. The car is gathering momentum. اتوموبیل دارد دور بر می دارد
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
She is passionately fond of tennis . شهوت تنیس باز ی کردن دارد
It is written for our benefit نوشته کردن برای ما فایده دارد
residents ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
resident ما در حافظه بار کردن ندارد وجود دارد
Walls have ears <idiom> دیوار موش دارد و موش گوش دارد [اصطلاح]
labor theory of value براساس این نظریه قیمتهای نسبی کالاها به مقادیر نسبی کارکه در تولید ان کالاهابکاررفته بستگی دارد بخش عمدهای از اقتصاد مارکس برپایه نظریه ارزش کارقرار دارد
nympholept کسیکه جنوی یافتن کمال مطلوب یا پی کردن چیز غیرقابل دسترسی را دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
Pronoia واژه ای جدید: حسی که گویا از طرف دنیا برای کمک کردن وجود دارد
residents داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
resident داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
self compiling compiler کامپایلری که به زبان اصلی خودش نوشته شده و قابلیت کامپایل کردن خود را نیز دارد
enclave economices اقتصادهائی که عمدتا درکشورهای در حال توسعه وجود دارد در این اقتصادهاتعداد کمی مناطق پیشرفته ازنظر اقتصادی وجود دارد وبقیه مناطق که وسیعترند ازرشد و پیشرفت بسیار کمی برخوردار میباشند
walls here ears دیوار موش دارد موش گوش دارد
routing مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد
HyperTerminal برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
fails سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
service شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
serviced شرکتی که سرویس خاص مانند خارج کردن فایلهای DTP به مجموعههای تایپ , تبدیل فایلها یا ایجاد اسلاید از فایلهای گرافیکی را بر عهده دارد
chain متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
chains متصل کردن فایل و داده ها پشت سر هم به طوری که به هر فایل یا داده بعدی یک اشاره گر وجود دارد
gig ماشین خارزنی [این وسیله برای یکنواخت کردن سطح پرزها و گرفتن ذرات از سطح بافت بکار می رود و در صنعت فرش ماشینی و بعضی منسوجات کاربرد دارد.]
has دارد
he is ill with fever تب دارد
he has worms دارد
heavy fighting is in progress دارد
are there any remarks? دارد
chain دارد.
there is a time for everything دارد
chains دارد.
hast او دارد
he has a rage for money دارد
viruses وجود دارد
the reason is manifold چنددلیل دارد
There is a knack in it . یک فنی دارد
There is something wrong with the ... ... عیب دارد.
he speaks to the purpose قصدی دارد
the probability is احتمال دارد
our library is well stocked خوبی دارد
there is a rumour that شهرت دارد که
He has a day off. او مرخصی دارد.
he tops .0 metres یک مترونیم قد دارد
not a patch on چه دخلی دارد
But one leg to the fowl. <proverb> مرغ یک پا دارد .
the reason is two fold دودلیل دارد
multungulate که بیش از دو سم دارد
figure on <idiom> بستگی دارد به
virus وجود دارد
Windows GDI بیتی دارد
it depends [on] بستگی دارد [به]
walls have ears گوش دارد
god is خداوجود دارد
he has a spite against me بامن لج دارد
what hurt is there in that چه زیانی دارد
leek d;[,vjvi ;i fv'ihd \ik , بزرگ دارد
he has an axe to grind غرض دارد
he has an a. to grind مقصود دارد
he has a maggot in his head وسواس دارد
what the odds چه اهمیت دارد
I owe him a dept of gratitude. حق بگردنم دارد
what matter? چه اهمیت دارد
it is usual with him عادت دارد
it is sufficiently stamped کسرتمبر دارد
he is 0 years old او ده سال دارد
it has sides سه پهلو دارد
Buttonhole کتی که در دو طرف دکمه دارد
he is fifty تمام دارد
the cat has nine lives سگ هفت جان دارد
that word is obsolescent ان واژه کم کم دارد مهجور
there removred revolution شورشی که شهرت دارد
He writes well . he wields a formidable pen . قلم خوبی دارد
well and good باشد چه ضرر دارد
She has engaging manners . رفتار گیرایی دارد
in all like احتمال کلی دارد
She has a soft voice صدای نرمی دارد
likelihood احتمال کلی دارد
what does it meant یعنی چه چه معنی دارد
She has got regular teeth . دندانهای منظمی دارد
She has a delightfully mellow voice . صدای گرمی دارد
To bring pressure to bear . To exert pressure . فشار خون دارد
battery که یک باتری پشتیبان دارد
the switch is on برق جریان دارد
batteries که یک باتری پشتیبان دارد
what is wrong with that? مگراین چه عیبی دارد
the party is led by him او بر ان حزب ریاست دارد
the work is in full swing کاربخوبی جریان دارد
what is that to you به شما جه دخلی دارد
She has a lovely ( nice ) voice. صدای قشنگه دارد
to bring grist to the mill نان دراب دارد
back که یک باتری پشتیبان دارد
it is worth 0 rials ده ریال ارزش دارد
the export of ... is granted the premium. صدور ... جایزه دارد.
Every flow must have its ebb. <proverb> هر فرازى نشیبى دارد.
There are ticks in every trade . <proverb> هر کار لمى دارد .
it is very important بسیار اهمیت دارد
bass کسی که صدای بم دارد
it is particularly difficult یک دشواری ویژه دارد
it is particularly difficult یک اشکال بخصوصی دارد
How long is the ticket valid? بلیت تا کی اعتبار دارد؟
it is of frequent خیلی مورد دارد
It is much sought after خیلی طالب دارد.
it askes for attention توجه لازم دارد
length خط با طول جر حرف دارد
lengths خط با طول جر حرف دارد
rubrician کتاب نماز دارد
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
backs که یک باتری پشتیبان دارد
basses کسی که صدای بم دارد
bigamist زنی که دوشوهر دارد
bigamists زنی که دوشوهر دارد
it stand well with him بامن نظرمساعدی دارد
it speaks well for him بامن نظرمساعد دارد
it needs to be done carefully اینکارتوجه لازم دارد
it is wringing خیلی تراست یا اب دارد
delectus برای ترجمه دارد
he has a loose tongue دهان لقی دارد
he must needs go بیخوداصرار دارد برفتن
he keeps my a حساب مراونگه می دارد
My hair is falling. موهایم دارد می ریزد
With his foul temper. با اخلاق سگه که دارد
There is only one condition attached to it . فقط یک شرط دارد
He is verbose (garrulous). He has verbal diarrhea. شهوت کلام دارد
He is distantly related to us . نسبت دوری با ما دارد
He is against [opposed to] me . با من ضد است. [ضدیت دارد]
He writes a legible ( beautiful ) hand . خط خوانایی ( قشنگه ) دارد
Somebody is beating at (upon)the door. یک کسی دارد در می زند
he bears out his name اسم بامسمایی دارد
He takes my advice. He listens to me. از من حرف شنوایی دارد
There is always a right way of doing everything. هرکاری راهی دارد
he is in the know اطلاع ویژه دارد
biased آنچه اریب دارد
he has much merit بسیار شایستگی دارد
he has much merit خیلی قابلیت دارد
he insists on going اصرار دارد برفتن
double decker هرچیزیکه دو لایه دارد
She has a subtle charm. جذابیت ظریفی دارد
The kettel is boiling. قوری دارد می جوشد
significance معنای مخصوص دارد
he is f. of money پول فراوان دارد
he is rightly named اسم بامسمائی دارد
Does it matter if I dont come ? اشکالی دارد اگرنیایم ؟
There are two sides to every question . <proverb> هر مساله ای دو جنبه دارد.
He has influential contacts everywhere. همه جا دست دارد
tea is preferable to water چایی بر اب ترجیح دارد
he has Roman nose او بینی عقابی دارد
She has a lovely (nice) voice. صدای قشنگه دارد
he is in a hurry to go عجله دارد برفتن
and there an end. و پایان وجود دارد.
that bridge has openings ان پل سه چشمه یا دهانه دارد
letter head کاغذیکه نشان چاپی دارد
corrupting داده یا برنامهای که خطا دارد
interne یا جراحی که در بیمارستان اقامت دارد
Is there drinking water? آیا آب آشامیدنی وجود دارد؟
requested چیزی که کسی تقاضایش را دارد
request چیزی که کسی تقاضایش را دارد
He has a glib(persuasive)tongue. زبان چرب ونرمی دارد
double breasted کتی که در دو طرف دکمه دارد
requesting چیزی که کسی تقاضایش را دارد
fault فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
faulted فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
She is too damned fussy خیلی ادا واطوار دارد
He must have a hand in it. حتما" دراینکار دست دارد
faults فرآیندی که خطا در آن قرار دارد
A big head has a big ache. <proverb> سر بزرگ درد زیادى هم دارد.
It lookes like rain. هوا خیال باریدن دارد
The child is going to go to bed. بچه دارد می رود بخواب
A cat has nine lives . <proverb> گربه هفت جان دارد .
What's in it for me? <idiom> این چه سودی برای من دارد؟
requests چیزی که کسی تقاضایش را دارد
chaplains کشیشی که عبادتگاه ویژه دارد
he has a fine p in the town اوخانه خوبی در شهر دارد
liveryman کسیکه لباس نوکری بر تن دارد
sexagenarian کسی که از 06 تا96 سال دارد
gig درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
He's of another opinion. نظر او [مرد] فرق دارد.
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
irregular polygon شی گرافیکی که ابعاد یکسان دارد
ex-directory شخصی که چنین شمارهای را دارد
it look like rain گویا خیال باریدن دارد
gigs درشکه تک اسبه که دو چرخ دارد
he is an influence in politics فلانی نفوذ سیاسی دارد
he is rather i. than sick بهم خوردگی یاساکت دارد
[the house] is haunted [این خانه] روح دارد
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com