English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 164 (9 milliseconds)
English Persian
flanker مهاجم جناح
Search result with all words
flanker بازیگر مهاجم در جناح
Other Matches
winglike جناح وار جناح مانند
linemate مهاجم هم ردیف در خط مهاجم دیگر
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
left flank جناح چپ
flank جناح
flanked جناح
aisle جناح
shoulder جناح
shouldered جناح
shouldering جناح
shoulders جناح
flanking جناح
aisles جناح
pinna جناح
wing جناح
left جناح چپ
winging جناح
striker مهاجم
forwarded مهاجم
forward مهاجم
strikers مهاجم
aggressors مهاجم
offensives مهاجم
postmen مهاجم
invaders مهاجم
offensive <adj.> مهاجم
invader مهاجم
postman مهاجم
aggressor مهاجم
attackers مهاجم
attacker مهاجم
raider مهاجم
raiders مهاجم
attacking [style of play, player] <adj.> مهاجم
close attack سه مهاجم
frontcourt man مهاجم
infestant مهاجم
right wing of army جناح یمین
left-wingers جناح چپی
rightist جناح راستی
right flank جناح راست
left wing of army جناح یسار
pitch diameter قطر جناح
left-winger جناح چپی
left winger جناح چپی
litotes خفض جناح
rightism جناح راستی
right-winger جناح راستی
van بال جناح
vans بال جناح
cross from a flank عبوراز یک جناح
disposed flank جناح باز
self depreciation حفض جناح
rightists جناح راستی
right-wingers جناح راستی
right winger جناح راستی
left wing مربوط به جناح چپ
flanked دامنه جناح
flanking دامنه جناح
left-wing مربوط به جناح چپ
right wing جناح راست
right-wing جناح راست
transept جناح کلیسا
flank دامنه جناح
transepts جناح کلیسا
aggressive مهاجم پرپشتکار
aggressive حمله ور مهاجم
dedger مهاجم گریزنده
dodger مهاجم گریزنده
dodgers مهاجم گریزنده
third home بازیگر مهاجم
breaking pass پاس به مهاجم
unmarked مهاجم مهارنشده
trailers پشتیبان مهاجم
trailer پشتیبان مهاجم
cross from a flank یک جناح را دور زدن
flankerback بازیگر میانی جناح
queen side جناح وزیر شطرنج
queen's wing جناح وزیر شطرنج
king side جناح شاه شطرنج
flank crossing عبوراز جناح دشمن
wing تیپ هوایی جناح
winging تیپ هوایی جناح
king's wing جناح شاه شطرنج
by the left or right flank به جناح راست یا چپ ناو
double up مراقبت از مهاجم با دو مدافع
cough up لو رفتن توپ مهاجم
illegal procedure خطای تیم مهاجم
loose forward مهاجم تک رو پشت خط تجمع
invaders مهاجم حمله کننده
invader مهاجم حمله کننده
disposed flank جناح مکشوف جوانب باز
centrist wing طرفدار جناح میانه رو [سیاست]
flank crossing دور زدن جناح دشمن
exposed در معرض دید جناح باز
algenib گاما- فرس جناح الفرس
prop forward هرکدام ازدو مهاجم خط جلودرتجمع
horses بازیگران قوی تیم مهاجم
sacking حمله به مهاجم پشت خط تجمع
cross buck حمله دو مهاجم بصورت متقاطع
weak safety جلوگیری درزمین مهاجم درجبهه او
[extreme] right-wing scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
far-right extremist scene صحنه جناح راست [افراطی] [سیاست]
out flanking دور زننده احاطه کننده جناح
direct free kick مکث مهاجم برای فریفتن حریف
have an angle بریدن مسیر مهاجم بصورت اریب
inner دو بازیگر مهاجم بین وسط وگوشها
cutoff block سد کردن راه مدافع به وسیله مهاجم
flanked از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flank از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
flanking از جناح حمله کردن درکنار واقع شدن
false starts حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
false start حرکت غیرمجاز مهاجم پیش از رد کردن توپ
beat-up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
submarines مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
submarine مانور مدافع بصورت گریز اززیر سد مهاجم
stop hit ضد حمله شمشیربازضمن حرکات پیچیده حریف مهاجم
tight end مهاجم گوش مامور سد کردن و دریافت توپ
beat up شیرجه واپیمای مهاجم ونزدیک شدن ان بهدف
pass cut روش گریختن مهاجم بی گوی از چند مدافع
righted شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
right شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
righting شرح ما وقع نمایندگان جناح راست اصلاح کردن
foot sweep پرتاب مهاجم از طرف مدافع با گرفتن یقه و استفاده از پا
submarines خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
submarine خزیدن یاشیرجه رفتن از زیر دست حریف مهاجم
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
assaulted در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
power block سد کرپدن راه مدافع بوسیله مهاجم با راندن او به عقب بابکنار
necessary line خط یاری که تیم مهاجم بایدبه فاصله چهار تماس به ان برسد
assault در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
assaults در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
weaves حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
The striker's injury puts a question mark over his being fit in time for the tournament. آسیب مهاجم آمادگی سر موقع او [مرد] را برای مسابقات نامشخص می کند.
sack حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
weave حرکت قوسی بشکل 8 لاتین ازطرف سه مهاجم یا بیشترجلودروازه باپاس پی درپی
sacked حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
quick opener بازی تهاجمی که مدافع تیم توپ را از مهاجم میگیرد وبه سمت شکاف خط رقیب می دود
scrambling دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
quarterback draw نوعی حمله که مهاجم پشت خط مرکزی با تظاهر به پاس عقب می رود و بعد خودبجلو میشتابد
scramble دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
safety اعطای دو امتیاز به تیم مدافع به خاطر عقب نشینی عمدی تیم مهاجم
quick count کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
hip throw گرفتن کمر مهاجم و از جلوانداختن او از روی کمر
charging خطای مهاجم خطای ناشی از یورش به حریف
posted محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
moslem league اولین حزب پاکستان که درزمان حیات محمد علی جناح که رهبر ان بود مقتدرترین حزب پاکستان محسوب می شد
gamma pegasi جنب الفرس جناح الفرس
battery قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
batteries قرارداشتن یک مهره خودی بین مهره مهاجم خودی و شاه حریف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com