Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 173 (8 milliseconds)
English
Persian
up one's alley
<idiom>
مهارت درچیزی
Search result with all words
up one's street
[British English]
, down one's alley
[American English]
مناسب ذوق وسلیقه
[مهارت درچیزی ]
Other Matches
proficiency rating
طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
blow one's own horn
<idiom>
شکست درچیزی
to r.over something
درچیزی اندیشه کردن
plugging
بستن درچیزی را گرفتن
take part in
<idiom>
درچیزی شرکت داشتن
plugs
بستن درچیزی را گرفتن
livability
قابلیت زندگی درچیزی
plug
بستن درچیزی را گرفتن
to have a finger in the pie
پادرمیان کاری گذاشتن درچیزی
have an eye for
<idiom>
سلیقه خوبی درچیزی داشتن
to p with others in something
درچیزی بادیگران شریک شدن
throw in one's lot with
<idiom>
ملحق شدن ،شرکت درچیزی
qualification card
کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
play it by ear
<idiom>
تصمیم گیری درچیزی برطبق شرایط
pinhole
سوراخی که ازفرو کردن سنجاق درچیزی پدیداید
facility
مهارت
handiness
مهارت
deftness
مهارت
light handedness
مهارت
dextrously
به مهارت
technique
فن مهارت
technique
مهارت
techniques
فن مهارت
techniques
مهارت
adeptness
مهارت
gripe
مهارت
inexpert
بی مهارت
proficiency
مهارت
masterkiness
مهارت
skill
مهارت
credential
مهارت
qualification
مهارت
expertise
مهارت
competence
مهارت
expertise
مهارت
unskillful
بی مهارت
skilless
بی مهارت
skill less
بی مهارت
proficiency pay
حق مهارت
adroitness
مهارت
artifices
مهارت
artifice
مهارت
unskilled
بی مهارت
knack
مهارت
maladroit
بی مهارت
ingenuity
مهارت
execute
مهارت
executed
مهارت
executes
مهارت
executing
مهارت
know-how
مهارت
skill
مهارت
incompetent
بی مهارت
sophistication
مهارت
ham handed
بی مهارت
workmanship
مهارت
ham-fisted
بی مهارت
inapt
بی مهارت
ham fisted
بی مهارت
grooves
مهارت
groove
مهارت
skill learning
مهارت اموزی
unskil
ناشی بی مهارت
versatility
روانی مهارت
salesmanship
مهارت در فروشندگی
competence
مهارت فنی
qualification
کسب مهارت
skill level
پایه مهارت
skill
مهارت فنی
skillful Šetc
با مهارت ماهرانه
sport skill
مهارت ورزشی
jessy
آدم بی مهارت
qualification
مهارت فنی
credential
مهارت فنی
weed
آدم بی مهارت
wet
آدم بی مهارت
pantywaist
[Am En]
آدم بی مهارت
cissy
آدم بی مهارت
jessie
آدم بی مهارت
pussy
[Am E]
آدم بی مهارت
milquetoast
آدم بی مهارت
mollycoddle
آدم بی مهارت
wimp
آدم بی مهارت
softie/softy
آدم بی مهارت
wuss(y)
آدم بی مهارت
sissy
آدم بی مهارت
weakling
آدم بی مهارت
namby-pamby
آدم بی مهارت
weenie
[Am E]
آدم بی مهارت
qualification
مهارت فنی
combat proficiency
مهارت رزمی
dauber
نقاش بی مهارت
expertness
خبرویت مهارت
fine skill
مهارت فریف
fundamental skill
مهارت بنیادی
tactlessly
بی مهارت بی سلیقه
natatorial skill
مهارت در شنا
motor skill
مهارت حرکتی
human skill
مهارت انسانی
tactless
بی مهارت بی سلیقه
tact
کاردانی مهارت
seamanship
مهارت در دریانوردی
manipulation
انجام با مهارت
qualify
کسب مهارت
qualifies
کسب مهارت
manual skill
مهارت دستی
proficiency
مهارت تخصص
craft
مهارت نیرنگ
crafts
مهارت نیرنگ
expert badge
نشان مهارت در تیراندازی
skill
مهارت عملی داشتن
masters
کسب مهارت کردن
diplomatically
از روی مهارت و بصیرت
master
کسب مهارت کردن
facileness
مهارت عدم ثبات
mastered
کسب مهارت کردن
qualification badge
نشان مهارت در تیراندازی
seaman ship
مهارت در راندن قایق
conveyancing
مدیریت از روی مهارت
sword play
مهارت در بکارگیری شمشیر
surfmanship
مهارت در موج سواری
stickhandling
مهارت در استفاده از چوب
sport skill pattern
الگوی مهارت ورزشی
qualification record
پرونده مهارت فنی
spiller
خوش شانسی نه مهارت
skill level
پایه مهارت فنی
technomotorial skill
مهارت تکنیکی- حرکتی
wonderwork
کار عجیب مهارت
fine art
هر مهارت هنری وفریف
showboating
نمایش دادن مهارت
dan
درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
quaint
از روی مهارت عجیب و جالب
overwrought
تهیه شده ازروی مهارت
ropemanship
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
techniques
اصول مهارت روش فنی
technique
اصول مهارت روش فنی
veteran skill
مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
rates
میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game
ناشی بودن مهارت نداشتن
overmaster
مهارت کامل پیدا کردن در
rate
میزان مهارت شدت تغییرات
cats
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat
استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
gymkhanas
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
to be out of one's depth
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
technique
روش با مهارت برای انجام کاری
seeds
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seed
رده بندی برحسب مهارت وقدرت
gymkhana
مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
metrist
کسی که در متر کردن مهارت دارد
techniques
روش با مهارت برای انجام کاری
syllogist
کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
seaman's eye
دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
mallet goal
نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner
مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
don't give up the day job
<idiom>
[در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
he muddled through
بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slugger
بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
triple threat
بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
trials
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial
مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self-
که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
ship handling
مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
gamesmanship
مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
reconditioning training
اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
trickier
خدعه امیز مهارت امیز
trickiest
خدعه امیز مهارت امیز
tricky
خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com