English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English Persian
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
Search result with all words
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
Other Matches
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
collective goods کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
dead time زمان بدون استفاده زمانی که در ان ازراندمان دستگاه استفاده نمیشود
dead freight کرایه قسمتی از کشتی که به صرفنظر از استفاده یا عدم استفاده باید پرداخت شود
vertical نرم افزار کاربردی که برای استفاده خاص طراحی شده است و نه استفاده عمومی
idles که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
freeing آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
frees آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacity استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
freed آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
idle که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
capacities استفاده از زمان یا فضایی که کاملاگ استفاده نشده است
idlest که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
idled که استفاده نمیشود ولی آماده است برای استفاده
proficiency pay حق مهارت
ingenuity مهارت
adroitness مهارت
facility مهارت
execute مهارت
qualification مهارت
techniques مهارت
technique مهارت
expertise مهارت
competence مهارت
incompetent بی مهارت
techniques فن مهارت
credential مهارت
skill مهارت
executed مهارت
executes مهارت
skilless بی مهارت
executing مهارت
technique فن مهارت
skill less بی مهارت
groove مهارت
gripe مهارت
artifices مهارت
ham-fisted بی مهارت
ham handed بی مهارت
light handedness مهارت
ham fisted بی مهارت
artifice مهارت
handiness مهارت
expertise مهارت
proficiency مهارت
sophistication مهارت
inapt بی مهارت
unskillful بی مهارت
grooves مهارت
inexpert بی مهارت
workmanship مهارت
adeptness مهارت
deftness مهارت
dextrously به مهارت
skill مهارت
masterkiness مهارت
unskilled بی مهارت
knack مهارت
maladroit بی مهارت
know-how مهارت
fourth generation computers فناوری کامپیوتر با استفاده از مدارهای CSI که قبلا توسعه یافته اند و هنوز هم استفاده می شوند
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
quad چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
composite demand تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
quads چهار بیت که توسط مودم برای افزایش نرخ ارسال هنگام استفاده از RAM استفاده می شوند
salesmanship مهارت در فروشندگی
skill level پایه مهارت
skill learning مهارت اموزی
proficiency مهارت تخصص
cissy آدم بی مهارت
sport skill مهارت ورزشی
milquetoast آدم بی مهارت
seamanship مهارت در دریانوردی
versatility روانی مهارت
unskil ناشی بی مهارت
tact کاردانی مهارت
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
wet آدم بی مهارت
crafts مهارت نیرنگ
weed آدم بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
craft مهارت نیرنگ
weakling آدم بی مهارت
wuss(y) آدم بی مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
jessie آدم بی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
weenie [Am E] آدم بی مهارت
jessy آدم بی مهارت
wimp آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
credential مهارت فنی
qualify کسب مهارت
fine skill مهارت فریف
qualification کسب مهارت
human skill مهارت انسانی
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
tactless بی مهارت بی سلیقه
manipulation انجام با مهارت
competence مهارت فنی
qualification مهارت فنی
expertness خبرویت مهارت
motor skill مهارت حرکتی
qualifies کسب مهارت
natatorial skill مهارت در شنا
qualification مهارت فنی
fundamental skill مهارت بنیادی
dauber نقاش بی مهارت
skill مهارت فنی
manual skill مهارت دستی
combat proficiency مهارت رزمی
bands شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
band شبکه محلهای که از سیگنالهای تقسیم شده و ارسالی روی کابل coaxiad با استفاده از پروتکل CSMA / CD استفاده میکند
ieee که فقط داده و سیگنالهای تصدیق استفاده می شوند و در آزمایشگاهها برای اتصال کامپیوتر به قط عات اندازه گیری استفاده میشود
shareware نرم افزاری که آماده استفاده است ولی وقتی که توسط کاربر استفاده شود باید به نویسنده آن مبلغی بپردازد.
seaman ship مهارت در راندن قایق
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
master کسب مهارت کردن
facileness مهارت عدم ثبات
skill level پایه مهارت فنی
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
qualification record پرونده مهارت فنی
spiller خوش شانسی نه مهارت
conveyancing مدیریت از روی مهارت
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
skill مهارت عملی داشتن
mastered کسب مهارت کردن
wonderwork کار عجیب مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
surfmanship مهارت در موج سواری
showboating نمایش دادن مهارت
masters کسب مهارت کردن
duplex دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
joint tenants در CLچند تن را گویند که مشترکا"از عین مستاجره استفاده کندبا این قید که هر یک پس ازمرگ دیگری یا دیگران حق استفاده انحصاری داشته باشد
duplexes دو سیستم کامپیوتر مشخص که در یک برنامه online استفاده می شوند و یکی برای پشتیبانی دیگری در صورت بروز خرابی استفاده میشود
exerciser وسیلهای که به استفاده کننده امکان میدهد تا با استفاده از وسائل دستی برنامه ها واتصالات سخت افزاری راایجاد نموده و اصلاح نماید
common use مورد استفاده عمومی استفاده مشترک
rates میزان مهارت شدت تغییرات
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
rate میزان مهارت شدت تغییرات
techniques اصول مهارت روش فنی
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
technique اصول مهارت روش فنی
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
wimps نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
PPP که معمولا برای ارسال داده بین کامپیوتر کاربر و سرور راه دور روی اینترنت با استفاده از پروتکل شبکه Tcp/Ip استفاده میشود
wimp نمایش برنامه که از گرافیک یا نشانههای کنترل نرم افزار برای تسهیل در استفاده , استفاده میکند. دستورات سیستم لازم نیست تایپ شوند
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
seeds رده بندی برحسب مهارت وقدرت
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
seed رده بندی برحسب مهارت وقدرت
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
technique روش با مهارت برای انجام کاری
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
defect skipping روش مشخص کردن و برچسب گداری شیارهای حساس مغناطیسی در حال ساخت تا استفاده نشوند. اشاره به شیار بعدی مناسبی که قابل استفاده است
Hamming code سیستم کدگذتاری که از بیتهای بررسی برای تشخیص و تصحیح خطاها در داده ارسالی استفاده میکند که بیشتر در سیستمهای متن راه دور استفاده میشود
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
seaman's eye دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
solenoid sweep پاک کردن مین با استفاده ازقدرت سیم پیچی مغناطیسی مین روبی با استفاده ازسلونوئید
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
wires روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
wire روش ساده اتصال الکتریکی قط عات ترمینال , هم با استفاده از سیمهای عایق که دور هم پیچیده شده اند در هرترمینال و سپس وارد یک محل می شوند با استفاده از سیستمهای نمونه
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
he muddled through بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
universal آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود
reed شانه [وسیله ای که جهت کوبیدن و محکم کردن نخ پود در چله استفاده می شود و بیشتر در دارهای مکانیکی مورد استفاده قرار می گیرد. اندازه اینگونه شانه به پهنای عرض بافت است.]
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
stepped lines خطوط کنگره ای [خطوط شکسته] [در اطراف نگاره ها و اشکال فرش های هندسی باف و روستایی. گاه بجای استفاده از خطوط صاف از این خطوط استفاده می شود.]
scan وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scans وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
scanned وسیلهای در اسکنر, دستگاه فتوکپی و ماشین فکس که از سلولهای نوری- الکتریکی برای تبدیل تصویر به الگویی از پیکسل ها استفاده میکند. این مدل ازنوک اسکن که رنگهای مختلف را تشخیص میدهد استفاده میکند
usages استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
usage استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com