English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 187 (9 milliseconds)
English Persian
seamanship مهارت در دریانوردی
Other Matches
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
navigation دریانوردی
seafaring دریانوردی
marines وابسته به دریانوردی
marine وابسته به دریانوردی
yachtsmen علاقمندبه دریانوردی
yachtsman علاقمندبه دریانوردی
trafficked انتقال دریانوردی
trafficking انتقال دریانوردی
traffics انتقال دریانوردی
cruising speed سرعت دریانوردی
traffic انتقال دریانوردی
seaworthy قابل دریانوردی
rules of the roads قوانین دریانوردی
nautical chart نقشه دریانوردی
nautical مربوط به دریانوردی ملوانی
unseaworthy غیر قابل دریانوردی
shell back دریانوردی که از خط استواگذشته باشد
deck log دفتر وقایع دریانوردی
side lights چراغ دریانوردی طرفین ناو
fourth degree of readiness محل دریانوردی station cruising: syn
polywag دریانوردی که به نواحی استوایی سفر نکرده باشد
dock trials ازمایشهای بعد از تعمیر ناو ازمایش قبل از دریانوردی
voyage repairs تعمیرات مخصوص اماده شدن ناو برای دریانوردی تعمیرات قبل از حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
light handedness مهارت
skill مهارت
grooves مهارت
inexpert بی مهارت
proficiency مهارت
groove مهارت
unskilled بی مهارت
techniques مهارت
techniques فن مهارت
technique مهارت
technique فن مهارت
know-how مهارت
workmanship مهارت
handiness مهارت
ham-fisted بی مهارت
maladroit بی مهارت
ham handed بی مهارت
proficiency pay حق مهارت
ham fisted بی مهارت
knack مهارت
dextrously به مهارت
deftness مهارت
masterkiness مهارت
adroitness مهارت
adeptness مهارت
gripe مهارت
skill less بی مهارت
inapt بی مهارت
execute مهارت
unskillful بی مهارت
qualification مهارت
credential مهارت
skill مهارت
executing مهارت
ingenuity مهارت
expertise مهارت
executes مهارت
executed مهارت
competence مهارت
facility مهارت
incompetent بی مهارت
skilless بی مهارت
expertise مهارت
sophistication مهارت
artifices مهارت
artifice مهارت
milquetoast آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
wet آدم بی مهارت
versatility روانی مهارت
weed آدم بی مهارت
natatorial skill مهارت در شنا
unskil ناشی بی مهارت
mollycoddle آدم بی مهارت
skill learning مهارت اموزی
wimp آدم بی مهارت
skill level پایه مهارت
softie/softy آدم بی مهارت
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
motor skill مهارت حرکتی
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
sport skill مهارت ورزشی
salesmanship مهارت در فروشندگی
wuss(y) آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
namby-pamby آدم بی مهارت
competence مهارت فنی
qualify کسب مهارت
qualifies کسب مهارت
qualification مهارت فنی
qualification کسب مهارت
crafts مهارت نیرنگ
craft مهارت نیرنگ
manipulation انجام با مهارت
qualification مهارت فنی
credential مهارت فنی
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
tactless بی مهارت بی سلیقه
proficiency مهارت تخصص
skill مهارت فنی
expertness خبرویت مهارت
jessy آدم بی مهارت
fine skill مهارت فریف
fundamental skill مهارت بنیادی
jessie آدم بی مهارت
human skill مهارت انسانی
cissy آدم بی مهارت
manual skill مهارت دستی
weenie [Am E] آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
combat proficiency مهارت رزمی
tact کاردانی مهارت
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
dauber نقاش بی مهارت
fine art هر مهارت هنری وفریف
wonderwork کار عجیب مهارت
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
masters کسب مهارت کردن
skill level پایه مهارت فنی
showboating نمایش دادن مهارت
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
seaman ship مهارت در راندن قایق
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
facileness مهارت عدم ثبات
qualification record پرونده مهارت فنی
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
mastered کسب مهارت کردن
spiller خوش شانسی نه مهارت
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
skill مهارت عملی داشتن
surfmanship مهارت در موج سواری
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
master کسب مهارت کردن
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
conveyancing مدیریت از روی مهارت
rate میزان مهارت شدت تغییرات
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
overwrought تهیه شده ازروی مهارت
techniques اصول مهارت روش فنی
technique اصول مهارت روش فنی
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
rates میزان مهارت شدت تغییرات
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
syllogist کسیکه مهارت درقیاس منطقی دار د
to be out of one's depth از توانایی و یا مهارت [کسی] خارج بودن
cats استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
cat استفاده از کامپیوتر برای یادگیری یک مهارت
gymkhanas مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
metrist کسی که در متر کردن مهارت دارد
gymkhana مسابقه مهارت اتومبلرانی درمحوطه پارکینگ
seed رده بندی برحسب مهارت وقدرت
seeds رده بندی برحسب مهارت وقدرت
technique روش با مهارت برای انجام کاری
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
up one's street [British English] , down one's alley [American English] مناسب ذوق وسلیقه [مهارت درچیزی ]
seaman's eye دقت پیش بینی ملوانی مهارت دریایی
test examiner مسئول ازمایشات مهارت تخصصی و کارایی شغلی
mallet goal نمره دادن از صفر تا 01 به بازیگر به نسبت مهارت او
triple threat بازیگری که مهارت در دویدن و پاس دادن و ضربه پا دارد
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
he muddled through بدون هیچ زرنگی یا مهارت بمقصود خود رسید
slugger بوکسوری که بیشتر به قدرت خود اتکا دارد تا مهارت
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
to be unable to hold a candle to somebody <idiom> در برابر کسی پائین رتبه بودن [در توانایی یا مهارت و غیره]
trials مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
trial مسابقه مهارت موتورسواردر مسیر با مانع سه حرکت مجاز در پرشهاو پرتابها درهر دور
self- که هر قطعه جدید اطلاع را یا قانون را به پایگاه داده اضافه میکند تا دانش مهارت و کارایی آن افزوده شود
gamesmanship مهارت در بردن بازی بدون تخلف از مقررات بازی
ship handling مهارت در کار کردن با ناو مانور دادن ناو
reconditioning training اموزش تجدید مهارت اموزش توجیهی
advanced level پایه مهارت عالی در سطح عالی
trickiest خدعه امیز مهارت امیز
tricky خدعه امیز مهارت امیز
trickier خدعه امیز مهارت امیز
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com