English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
veteran skill مهارت و کهنه کاری کارازمودگی
Other Matches
technique روش با مهارت برای انجام کاری
techniques روش با مهارت برای انجام کاری
don't give up the day job <idiom> [در مورد کاری خبره نبودن و ناتوانی انجام آن با مهارت]
experience ازمودگی کارازمودگی
experiences ازمودگی کارازمودگی
experiencing ازمودگی کارازمودگی
proficiency rating طبقه بندی بر حسب پایه مهارت یا مهارت شغلی
qualification card کارت مهارت در تیراندازی کارت ثبت میزان مهارت
clouting پارچه کهنه کهنه
clouts پارچه کهنه کهنه
clouted پارچه کهنه کهنه
clout پارچه کهنه کهنه
torching کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
to know the ropes راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torches کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
artifices مهارت
credential مهارت
workmanship مهارت
qualification مهارت
inexpert بی مهارت
skill مهارت
incompetent بی مهارت
proficiency pay حق مهارت
expertise مهارت
unskilled بی مهارت
know-how مهارت
knack مهارت
ham-fisted بی مهارت
ham handed بی مهارت
ham fisted بی مهارت
skill مهارت
facility مهارت
maladroit بی مهارت
artifice مهارت
grooves مهارت
groove مهارت
adeptness مهارت
adroitness مهارت
inapt بی مهارت
competence مهارت
expertise مهارت
light handedness مهارت
handiness مهارت
ingenuity مهارت
execute مهارت
executed مهارت
executes مهارت
gripe مهارت
sophistication مهارت
masterkiness مهارت
skill less بی مهارت
deftness مهارت
unskillful بی مهارت
dextrously به مهارت
executing مهارت
proficiency مهارت
skilless بی مهارت
technique فن مهارت
technique مهارت
techniques فن مهارت
techniques مهارت
glid تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
natatorial skill مهارت در شنا
jessy آدم بی مهارت
versatility روانی مهارت
combat proficiency مهارت رزمی
jessie آدم بی مهارت
cissy آدم بی مهارت
skill learning مهارت اموزی
up one's alley <idiom> مهارت درچیزی
tactless بی مهارت بی سلیقه
weenie [Am E] آدم بی مهارت
dauber نقاش بی مهارت
fundamental skill مهارت بنیادی
sport skill مهارت ورزشی
proficiency مهارت تخصص
expertness خبرویت مهارت
skillful Šetc با مهارت ماهرانه
pantywaist [Am En] آدم بی مهارت
pussy [Am E] آدم بی مهارت
qualify کسب مهارت
qualifies کسب مهارت
unskil ناشی بی مهارت
fine skill مهارت فریف
skill level پایه مهارت
motor skill مهارت حرکتی
manual skill مهارت دستی
tactlessly بی مهارت بی سلیقه
qualification کسب مهارت
manipulation انجام با مهارت
wimp آدم بی مهارت
tact کاردانی مهارت
credential مهارت فنی
softie/softy آدم بی مهارت
competence مهارت فنی
wuss(y) آدم بی مهارت
sissy آدم بی مهارت
crafts مهارت نیرنگ
milquetoast آدم بی مهارت
craft مهارت نیرنگ
namby-pamby آدم بی مهارت
weakling آدم بی مهارت
skill مهارت فنی
salesmanship مهارت در فروشندگی
qualification مهارت فنی
weed آدم بی مهارت
wet آدم بی مهارت
qualification مهارت فنی
seamanship مهارت در دریانوردی
human skill مهارت انسانی
mollycoddle آدم بی مهارت
expert badge نشان مهارت در تیراندازی
facileness مهارت عدم ثبات
technomotorial skill مهارت تکنیکی- حرکتی
surfmanship مهارت در موج سواری
sword play مهارت در بکارگیری شمشیر
masters کسب مهارت کردن
mastered کسب مهارت کردن
stickhandling مهارت در استفاده از چوب
wonderwork کار عجیب مهارت
seaman ship مهارت در راندن قایق
skill level پایه مهارت فنی
fine art هر مهارت هنری وفریف
master کسب مهارت کردن
sport skill pattern الگوی مهارت ورزشی
showboating نمایش دادن مهارت
skill مهارت عملی داشتن
qualification badge نشان مهارت در تیراندازی
qualification record پرونده مهارت فنی
conveyancing مدیریت از روی مهارت
spiller خوش شانسی نه مهارت
diplomatically از روی مهارت و بصیرت
knacker کهنه خر
outworn کهنه
ragged کهنه
behind the times کهنه
stale کهنه
lint کهنه
ragman کهنه خر
fustiest کهنه
fusty کهنه
rag کهنه
rags کهنه
obsolete کهنه
obsolescence کهنه گی
kettle holder کهنه
pokey کهنه
mucid کهنه
worn-out کهنه
worn out کهنه
dossil کهنه
pokiest کهنه
trite کهنه
behindhand کهنه
poky کهنه
old-fashioned کهنه
fogram کهنه
out of d. کهنه
musty کهنه
run-down کهنه
dowdy کهنه
rungs کهنه
shabbly کهنه
by gone کهنه
gray کهنه
crusted کهنه
pokier کهنه
tatters کهنه
run down کهنه
fustier کهنه
archaic کهنه
worm eaten کهنه
wads کهنه
wad کهنه
trity کهنه
olden کهنه
age-old کهنه
timeworn کهنه
obsolescent کهنه
antiquated کهنه
weatherbeaten کهنه
antique کهنه
wadding کهنه
tacky کهنه
antiques کهنه
age old کهنه
weatherworn کهنه
overmaster مهارت کامل پیدا کردن در
dan درجه 1 تا 01 برای مهارت در دفاع
technique اصول مهارت روش فنی
ropemanship مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
techniques اصول مهارت روش فنی
quaint از روی مهارت عجیب و جالب
rates میزان مهارت شدت تغییرات
to play a poor game ناشی بودن مهارت نداشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com