Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
topping lift
مهار بالایی
Other Matches
over
بالایی
uphill
سر بالایی
accolades
سر بالایی
upper deck
پل بالایی
upwards
بالایی
superiors
بالایی
uppers
بالایی
upward
بالایی
upperlimit
حد بالایی
upper limit
حد بالایی
upper
بالایی
over-
بالایی
superior
بالایی
accolade
سر بالایی
topsawyer
اره کش بالایی
upper floor
اشکوب بالایی
surface width
عرض بالایی
climbing lane
خط اضافی در سر بالایی
upper transit
تار بالایی
roll in
<idiom>
باقیمت بالایی رسیدن
upper flammability limit
حد بالایی اشتعال پذیری
upside
قسمت بالایی فوقانی
head
بخش بالایی وسیله
to toil up hill
بسختی از سر بالایی رفتن
gunwale
لبه بالایی دیوارکشتی
juice moustache
رد آبمیوه روی لب بالایی
beer moustache
رد آبجو روی لب بالایی
gunnel
لبه بالایی دیوارکشتی
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
head
بعد بالایی کتاب یا بدنه
upper wing
بال بالایی در هواپیمای دوباله
gunwale
لبه بالایی دیواره قایق
top of the loom
قسمت بالایی یا فوقانی دار
[قالی]
moustache
رد نوشیدنی روی لب بالایی
[مانند شیر یا آبجو و غیره]
geison
[سنگ سیاه در قسمت بالایی کتیبه های کلاسیک]
deceleron
شهپری که بصورت نیمه هی بالایی و پایینی جدا میشود
heels
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel
کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
gaff
میله نگهدارنده ضلع بالایی بادبان قلاب مخصوص حمل ماهی به خشکی یا قایق
super
: پیشوندی است بمعنی مربوط ببالا- واقع درنوک چیزی- بالایی- فوق- برتر- مافوق-ارجح-بیشتر و ابر
spanned
مهار
spans
مهار
span
مهار
guide rope
مهار
belaying pin
مهار
chainage
مهار
frenum
مهار
make fast
مهار
anchorages
مهار
anchorage
مهار
guys
مهار
guy
مهار
bond
مهار
bearing rein
مهار
halter
مهار
anchors
مهار
anchoring
مهار
anchor
مهار
braced
مهار
restraint
مهار
controls
مهار
restraints
مهار
control
مهار
controlling
مهار
chucking
مهار
brace
مهار
spanning
مهار
unbridle
بی مهار
halters
مهار
foot trap
مهار توپ با کف پا
arresting sheave
پل مهار هواپیما
guy wire
سیم مهار
wiring harness
مهار سیم
ball control
مهار توپ
knee-brace
مهار زانویی
bollard
تیر مهار
gripping jaw
فک مهار کننده
angle-tie
مهار گوشه
drogue
مهار چتری
angle-tie
مهار قطری
daedman
مهار وزنی
cross brace
مهار عرضی
electrical shant
مهار برقی
holdfast
مهار گیر
knee brace
مهار زانوئی
sagrod
مهار عرضی
tawie
سست مهار
tie rod
میل مهار
stayband
حلقه مهار
mooring swivel
مدور مهار
prony brake
مهار پرونی
raker
تیر مهار
span wire
سیم مهار
restrained
مهار شده
martingale
مهار جلو
mooring buoy
بویه مهار
mooring line
سیم مهار
mooring pendant
سیم مهار
mooring ring
حلقه مهار
mooring rope
طناب مهار
sag rod
مهار عرضی
bridling
زنجیر مهار
chucked
مهار کردن
chucks
مهار کردن
uncontrolled
مهار نشده
clamp
مهار کردن
chucking
مهار کردن
bridling
مهار ناو
clamped
مهار کردن
clamping
مهار کردن
bollards
میله مهار
bollard
میله مهار
bridle
مهار ناو
chuck
مهار کردن
bridle
زنجیر مهار
bridles
زنجیر مهار
stay
تکیه مهار
stayed
تکیه مهار
bridles
مهار ناو
anchor rod
میل مهار
clamps
مهار کردن
anchor pole
دیرک مهار
bridled
زنجیر مهار
controlled
مهار شده
bridled
مهار ناو
tractable
سست مهار
barricading
مهار هواپیما سد جاده
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
barricades
مهار هواپیما سد جاده
moorage
محل مهار کشتی
mooring line
طناب مهار مین
mooring swivel
خودگر مهار مین
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
restrain
نگهداشتن مهار کردن
restraining
نگهداشتن مهار کردن
restraining forces
نیروهای مهار کننده
barricade
مهار هواپیما سد جاده
escalate
از مهار خارج شدن
escalated
از مهار خارج شدن
escalates
از مهار خارج شدن
escalating
از مهار خارج شدن
restrains
نگهداشتن مهار کردن
leg trap
مهار توپ با ساق پا
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
clamping fixture
گیره مهار کننده
clamps
مهار گیره عقربک
chucking automatic
مهار کردن خودکار
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
anchored filament
افروزه مهار شده
forward bow spring
طناب مهار کشتی
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
clamping
مهار گیره عقربک
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
clamped
مهار گیره عقربک
clamp
مهار گیره عقربک
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
equitation
هنر سواری و مهار اسب
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
afterbow
طناب مهار سینه ناو
spoiler
صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
possitive stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیمای دوباله بطوریکه لبه حمله بال بالایی جلوترازبخش متنافر بال پایینی باشد
negative stagger
ترتیب قرارگرفتن بالهای هواپیماهی دوباله بطوریکه لبه حمله بال پایینی جلوتراز بخش متنافر بال بالایی قرارگیرد
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
binding
مهار کردن بار در روی پالت
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
variable area wing
بالهایی باطول متغیر درهواپیماهای دوباله که هنگام جمع شدن بال پایینی در بال بالایی تغییر ملموس و چشم گیری ایجاد میکند
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com