English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
knee-brace مهار زانویی
Other Matches
goose neck زانویی
genual زانویی
elbow زانویی
elbowed زانویی
pipe bend or knee زانویی
gooseneck زانویی
syphoned زانویی
siphon زانویی
knee swell زانویی
siphons زانویی
syphons زانویی
siphoned زانویی
elbows زانویی
elbow joint زانویی
lap-top رو زانویی
knees زانویی
joint زانویی
knee زانویی
elbows زانویی دوردار
knee joint زانو زانویی
cranked بست زانویی
geniculate دارای زانویی
cranks بست زانویی
toggle joint مفصل زانویی
cranking بست زانویی
elbow زانویی دوردار
crank بست زانویی
elbowed زانویی دوردار
geniculate bodies اجسام زانویی
swivel knee زانویی گردان
label-stop زانویی آبچکان
knuckle joint اتصال زانویی
ties متصل کردن مهار کردن مهار
tie متصل کردن مهار کردن مهار
hassock بالش زیر زانویی
conduit elbow زانویی لوله حفاظ
hassocks بالش زیر زانویی
bend شرایط خمیدگی زانویی
trap زانویی مستراح وغیره
geniculostriate system دستگاه مخطط زانویی
double knee لوله زانویی دوبل
geniculated دارای زانویی خم شده
knee and column milling machine دستگاه فرز زانویی و ستونی
bend خمش فشاری انحنای لوله زانویی
anchorages مهار
make fast مهار
spanning مهار
guy مهار
bond مهار
spans مهار
spanned مهار
span مهار
frenum مهار
anchorage مهار
guide rope مهار
anchors مهار
anchoring مهار
anchor مهار
controls مهار
guys مهار
controlling مهار
control مهار
restraints مهار
restraint مهار
braced مهار
chucking مهار
brace مهار
halter مهار
bearing rein مهار
unbridle بی مهار
belaying pin مهار
halters مهار
chainage مهار
clamping مهار کردن
clamped مهار کردن
electrical shant مهار برقی
mooring line سیم مهار
foot trap مهار توپ با کف پا
mooring buoy بویه مهار
clamps مهار کردن
mooring ring حلقه مهار
mooring rope طناب مهار
mooring pendant سیم مهار
martingale مهار جلو
gripping jaw فک مهار کننده
holdfast مهار گیر
guy wire سیم مهار
knee brace مهار زانوئی
anchor rod میل مهار
anchor pole دیرک مهار
cross brace مهار عرضی
daedman مهار وزنی
ball control مهار توپ
drogue مهار چتری
arresting sheave پل مهار هواپیما
angle-tie مهار گوشه
bridles زنجیر مهار
bridling مهار ناو
bridling زنجیر مهار
stay تکیه مهار
stayed تکیه مهار
wiring harness مهار سیم
topping lift مهار بالایی
chuck مهار کردن
chucked مهار کردن
bridles مهار ناو
bridled زنجیر مهار
angle-tie مهار قطری
restrained مهار شده
bollard تیر مهار
tractable سست مهار
bridle مهار ناو
bridle زنجیر مهار
bridled مهار ناو
chucks مهار کردن
tie rod میل مهار
sag rod مهار عرضی
raker تیر مهار
prony brake مهار پرونی
mooring swivel مدور مهار
uncontrolled مهار نشده
controlled مهار شده
clamp مهار کردن
tawie سست مهار
sagrod مهار عرضی
bollards میله مهار
stayband حلقه مهار
span wire سیم مهار
chucking مهار کردن
bollard میله مهار
mooring swivel خودگر مهار مین
tie down مهار هواپیما یا کشتی
restraining نگهداشتن مهار کردن
escalated از مهار خارج شدن
escalate از مهار خارج شدن
restraining forces نیروهای مهار کننده
mooring line طناب مهار مین
escalates از مهار خارج شدن
leg trap مهار توپ با ساق پا
moorage محل مهار کشتی
escalating از مهار خارج شدن
restrain نگهداشتن مهار کردن
aircraft arrestment عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting hook قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting complex وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting دستگاه مهار هواپیما
restrains نگهداشتن مهار کردن
clamps مهار گیره عقربک
clamping مهار گیره عقربک
clamped مهار گیره عقربک
clamp مهار گیره عقربک
barricading مهار هواپیما سد جاده
barricades مهار هواپیما سد جاده
barricaded مهار هواپیما سد جاده
barricade مهار هواپیما سد جاده
anchored filament افروزه مهار شده
buoy pendant زنجیر مهار بویه
chucking automatic مهار کردن خودکار
clamping sleeve مفصل مهار کننده
forward bow spring طناب مهار کشتی
clamping fixture گیره مهار کننده
arresting system payout بازده سیستم مهار هواپیما
clamping jaw فکهای مهار کننده گیره
arresting sheave ریل و سرسره مهار هواپیما
equitation هنر سواری و مهار اسب
ground tackle وسیله مهار کردن قایق
bolster plate صفحه برای مهار کردن
arresting net stanchion قلاب تور مهار هواپیما
afterbow طناب مهار سینه ناو
dragon-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
dragging-piece [مهار تیر شیروانی نبش]
bindings مهار کردن بار در روی پالت
mooring نقطه مهار کردن قایق به ساحل
binding مهار کردن بار در روی پالت
stanchion مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
triple team سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
shifted تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
hook cable کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
headfast طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
blocking and chocking مهار بار روی وسیله ترابری
shift تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
uncleat بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
strings attached <idiom> تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothered شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothers شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
aircraft arresting reset unit وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
smother شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
arresting system purchase element وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
mooring line طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
lie نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lies نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
fender بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
anchor block بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com