Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 185 (8 milliseconds)
English
Persian
angle-tie
مهار قطری
Other Matches
diametrical
قطری
diametric
قطری
diagonal
قطری
diagonal perspective
پرسپکتیو قطری
diagonal power
قدرت قطری
diametral pitch
گام قطری
diagonal matrix
ماتریس قطری
diagonal arch
طاق قوسی قطری
diagonal compession force
نیروی فشار قطری
diagonal bucking of web
کمانش قطری جان تیر
diametral voltage of a polyphase system
ولتاژ قطری مدار چند فاز
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
spanning
مهار
spanned
مهار
span
مهار
bearing rein
مهار
unbridle
بی مهار
halters
مهار
spans
مهار
bond
مهار
chainage
مهار
belaying pin
مهار
frenum
مهار
guide rope
مهار
make fast
مهار
anchorages
مهار
anchorage
مهار
guys
مهار
guy
مهار
halter
مهار
braced
مهار
chucking
مهار
controlling
مهار
anchoring
مهار
brace
مهار
restraints
مهار
anchors
مهار
control
مهار
restraint
مهار
anchor
مهار
controls
مهار
holdfast
مهار گیر
controlled
مهار شده
arresting sheave
پل مهار هواپیما
knee brace
مهار زانوئی
clamp
مهار کردن
clamped
مهار کردن
clamping
مهار کردن
mooring buoy
بویه مهار
clamps
مهار کردن
martingale
مهار جلو
guy wire
سیم مهار
knee-brace
مهار زانویی
bollard
تیر مهار
angle-tie
مهار گوشه
restrained
مهار شده
foot trap
مهار توپ با کف پا
daedman
مهار وزنی
mooring ring
حلقه مهار
ball control
مهار توپ
drogue
مهار چتری
electrical shant
مهار برقی
gripping jaw
فک مهار کننده
anchor rod
میل مهار
anchor pole
دیرک مهار
cross brace
مهار عرضی
bridling
زنجیر مهار
prony brake
مهار پرونی
span wire
سیم مهار
raker
تیر مهار
sag rod
مهار عرضی
sagrod
مهار عرضی
stayband
حلقه مهار
chucked
مهار کردن
chuck
مهار کردن
tawie
سست مهار
bridled
زنجیر مهار
tie rod
میل مهار
topping lift
مهار بالایی
stayed
تکیه مهار
stay
تکیه مهار
bridles
مهار ناو
bridles
زنجیر مهار
bridling
مهار ناو
mooring swivel
مدور مهار
bridled
مهار ناو
bollards
میله مهار
mooring rope
طناب مهار
mooring pendant
سیم مهار
bollard
میله مهار
wiring harness
مهار سیم
mooring line
سیم مهار
chucks
مهار کردن
chucking
مهار کردن
uncontrolled
مهار نشده
tractable
سست مهار
bridle
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
mooring swivel
خودگر مهار مین
mooring line
طناب مهار مین
moorage
محل مهار کشتی
escalate
از مهار خارج شدن
escalating
از مهار خارج شدن
escalates
از مهار خارج شدن
escalated
از مهار خارج شدن
forward bow spring
طناب مهار کشتی
restraining forces
نیروهای مهار کننده
leg trap
مهار توپ با ساق پا
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
restrains
نگهداشتن مهار کردن
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
clamps
مهار گیره عقربک
clamping
مهار گیره عقربک
clamped
مهار گیره عقربک
clamp
مهار گیره عقربک
barricading
مهار هواپیما سد جاده
restrain
نگهداشتن مهار کردن
barricades
مهار هواپیما سد جاده
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
restraining
نگهداشتن مهار کردن
anchored filament
افروزه مهار شده
barricade
مهار هواپیما سد جاده
clamping fixture
گیره مهار کننده
chucking automatic
مهار کردن خودکار
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
afterbow
طناب مهار سینه ناو
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
equitation
هنر سواری و مهار اسب
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
binding
مهار کردن بار در روی پالت
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
cargo tie down point
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
aircraft arresting barrier
وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
loop sling
مهار حلقوی بار بند حلقوی
mainstay
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
mainstays
مهار اصلی که از نوک شاه دگل تا پای دگل جلو امتداد دارد تکیه گاه اصلی
slings
بند مهار بند قلاب
slinging
بند مهار بند قلاب
sling
بند مهار بند قلاب
controls
کنترل کردن مهار کردن
control
کنترل کردن مهار کردن
controlling
کنترل کردن مهار کردن
arresting gear
دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com