Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
uncontrolled
مهار نشده
Other Matches
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
tie
متصل کردن مهار کردن مهار
ties
متصل کردن مهار کردن مهار
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
controls
مهار
restraint
مهار
guide rope
مهار
halters
مهار
halter
مهار
chucking
مهار
restraints
مهار
anchors
مهار
anchorages
مهار
anchoring
مهار
controlling
مهار
chainage
مهار
span
مهار
frenum
مهار
unbridle
بی مهار
bearing rein
مهار
belaying pin
مهار
make fast
مهار
anchorage
مهار
guys
مهار
guy
مهار
bond
مهار
control
مهار
spans
مهار
spanning
مهار
spanned
مهار
brace
مهار
anchor
مهار
braced
مهار
foot trap
مهار توپ با کف پا
clamped
مهار کردن
clamps
مهار کردن
mooring swivel
مدور مهار
stayed
تکیه مهار
stay
تکیه مهار
bridling
زنجیر مهار
bridling
مهار ناو
bridles
زنجیر مهار
bridles
مهار ناو
anchor pole
دیرک مهار
mooring rope
طناب مهار
chucking
مهار کردن
tractable
سست مهار
bridle
مهار ناو
bridle
زنجیر مهار
bridled
مهار ناو
bridled
زنجیر مهار
clamp
مهار کردن
prony brake
مهار پرونی
angle-tie
مهار گوشه
angle-tie
مهار قطری
topping lift
مهار بالایی
bollard
تیر مهار
knee-brace
مهار زانویی
bollards
میله مهار
bollard
میله مهار
tie rod
میل مهار
chucks
مهار کردن
raker
تیر مهار
controlled
مهار شده
sag rod
مهار عرضی
sagrod
مهار عرضی
span wire
سیم مهار
stayband
حلقه مهار
tawie
سست مهار
chuck
مهار کردن
chucked
مهار کردن
wiring harness
مهار سیم
anchor rod
میل مهار
arresting sheave
پل مهار هواپیما
holdfast
مهار گیر
electrical shant
مهار برقی
mooring line
سیم مهار
drogue
مهار چتری
restrained
مهار شده
ball control
مهار توپ
mooring buoy
بویه مهار
martingale
مهار جلو
knee brace
مهار زانوئی
cross brace
مهار عرضی
daedman
مهار وزنی
guy wire
سیم مهار
mooring ring
حلقه مهار
mooring pendant
سیم مهار
gripping jaw
فک مهار کننده
clamping
مهار کردن
forward bow spring
طناب مهار کشتی
barricades
مهار هواپیما سد جاده
restrains
نگهداشتن مهار کردن
buoy pendant
زنجیر مهار بویه
restraining forces
نیروهای مهار کننده
barricading
مهار هواپیما سد جاده
chucking automatic
مهار کردن خودکار
barricaded
مهار هواپیما سد جاده
clamping fixture
گیره مهار کننده
restraining
نگهداشتن مهار کردن
restrain
نگهداشتن مهار کردن
clamping sleeve
مفصل مهار کننده
tie down
مهار هواپیما یا کشتی
barricade
مهار هواپیما سد جاده
clamping
مهار گیره عقربک
aircraft arrestment
عملیات مهار هواپیما
anchored filament
افروزه مهار شده
clamp
مهار گیره عقربک
escalated
از مهار خارج شدن
leg trap
مهار توپ با ساق پا
aircraft arresting hook
قلاب مهار هواپیما
aircraft arresting complex
وسایل مهار هواپیما
mooring swivel
خودگر مهار مین
mooring line
طناب مهار مین
aircraft arresting
دستگاه مهار هواپیما
escalating
از مهار خارج شدن
clamps
مهار گیره عقربک
escalates
از مهار خارج شدن
clamped
مهار گیره عقربک
moorage
محل مهار کشتی
escalate
از مهار خارج شدن
equitation
هنر سواری و مهار اسب
clamping jaw
فکهای مهار کننده گیره
dragon-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
dragging-piece
[مهار تیر شیروانی نبش]
bolster plate
صفحه برای مهار کردن
afterbow
طناب مهار سینه ناو
arresting net stanchion
قلاب تور مهار هواپیما
arresting sheave
ریل و سرسره مهار هواپیما
ground tackle
وسیله مهار کردن قایق
arresting system payout
بازده سیستم مهار هواپیما
shift
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
shifted
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
bindings
مهار کردن بار در روی پالت
binding
مهار کردن بار در روی پالت
uncleat
بازکردن طناب مهار قایق ازساحل
shifts
تغییر محل برای مهار بازیگرخطرناکتر
stanchion
مهار یامحدودکردن تیر دار کردن
blocking and chocking
مهار بار روی وسیله ترابری
headfast
طنابی که سرکشتی را با ان به گویه یا باراندازمهارمیکنند مهار
triple team
سد یا مهار کردن حریف باسه بازیگر
hook cable
کابل قلاب اتصال مهار هواپیما
mooring
نقطه مهار کردن قایق به ساحل
mooring line
طناب برای مهار کردن قایق به ساحل
smothered
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
strings attached
<idiom>
تحت کنترل قرار دادن،مهار کردن
smothers
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
forestay
مهار بین پیش دگل وعرشه کشتی
aircraft arresting reset unit
وسیله اماده کردن مجددسیستم مهار هواپیما
smother
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
smothering
شیرجه دروازه بان برای مهار گوی
arresting system purchase element
وسیله ضربه گیر سیستم مهار هواپیما
lies
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
lied
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
chock
قطعه فلزی 2 شاخه که طنای مهار ازان میگذرد
lie
نگهداشتن ناو بدون استفاده ازلنگر یا طناب مهار
cabled
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable
طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
fender
بالشتک حایل بین طناب و محل مهار یا قایق دیگر
anchor block
بلوکهایی که جهت مهار کردن لوله هنگام نصب کار گذاشته میشوند
safety valve
پاس کوتاه به مدافع وقتی دریافت کنندگان دیگر بوسیله حریف مهار شده اند
uncharged
پر نشده
unbowed
خم نشده
cargo tie down point
محل مهار بار روی وسیله محل بستن محمولات
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
uninspected
<adj.>
تایید نشده
unexamined
<adj.>
بررسی نشده
uninspected
<adj.>
بررسی نشده
untested
<adj.>
بررسی نشده
unexamined
<adj.>
تست نشده
unevaluated
<adj.>
تست نشده
uninspected
<adj.>
ممیزی نشده
untested
<adj.>
ممیزی نشده
unchecked
<adj.>
تست نشده
unaudited
<adj.>
تست نشده
unevaluated
<adj.>
بررسی نشده
unchecked
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
بررسی نشده
unaudited
<adj.>
کنترل نشده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com