Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (10 milliseconds)
English
Persian
live
مهمات جنگی
lived
مهمات جنگی
live ammunition
مهمات جنگی
munitions of war
مهمات جنگی
service ammunition
مهمات جنگی
Search result with all words
arsenal
انبار مهمات جنگی
arsenals
انبار مهمات جنگی
armement
مهمات کشتی جنگی
Other Matches
antimateriel ammunition
مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line
صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
escry
فریاد و غریو جنگی سردادن نعره جنگی
atomic demolition munition
خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
warship
کشتی جنگی ناو جنگی
battle drill
مشق جنگی تمرین جنگی
warships
کشتی جنگی ناو جنگی
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
live fire
تیراندازی با تیر جنگی تیراندازی با فشنگ جنگی
inventory fraction
نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
ordnance
مهمات
ordnace
مهمات
ammunition
مهمات
ammo
مهمات
munition
مهمات
munitions
مهمات
munitioneer
مهمات ساز
caves
زاغه مهمات
cave
زاغه مهمات
drill ammunition
مهمات مشقی
inert ammunition
مهمات بی اثر
cook off
گل کردن مهمات
magazine
انبار مهمات
magazines
انبار مهمات
piggy back
کیسه مهمات
fixed ammunition
مهمات ثابت
inert ammunition
مهمات مشقی
igloo space
زاغههای مهمات
bunker
زاغه مهمات
bunkers
زاغه مهمات
loads
بارگیری مهمات
separate ammunition
مهمات مجزا
separate loading
مهمات مجزا
load
بارگیری مهمات
explosive ordnance
مهمات منفجره
service ammunition
مهمات رزمی
practice ammunition
مهمات مشقی
chemical ammunition
مهمات شیمیایی
tracers
مهمات رسام
ammunition depot
انبار مهمات
ammunition dump
انبار مهمات
ammunition dump
زاغه مهمات
ammunition handler
متصدی مهمات
ammunition identification code
کد شناسایی مهمات
lot
نوبه مهمات
ammunition lot
نوبه مهمات
tracer
مهمات رسام
ammunition pit
زاغه مهمات
ammunition pit
چاله مهمات
ammunition trains
بنه مهمات
artillery ammunition
مهمات توپخانه
ball ammunition
مهمات مانوری
ammunition loading line
خط بارگیری مهمات
inert
مهمات مشقی
armed ammunition
مهمات مسلح
blank ammunition
مهمات مانوری
ammo zero
مهمات تمام
blank ammunition
مهمات مشقی
ammunition barricade
بستههای مهمات
ammunition carrier
مهمات بیار
ammunition carrier
خودرو مهمات کش
caisson
صندوق مهمات
ammunition condition
وضعیت مهمات
caisson
واگون مهمات
ammunition credit
سهمیه مهمات
ammunition chest
جعبه مهمات
armistise
متارکه جنگ عبارت است از توقف عملیات جنگی با موافقت طرفین محاربه اتش بس ممکن است کامل یعنی شامل کلیه عملیات جنگی و در جمیع میدانهای نبرد باشد و نیز ممکن است محلی یعنی فقط مربوط به قسمت معینی از میدان جنگ وبه مدت محدود باشد
armed ammunition
مهمات اماده انفجار
ammo minus
مهمات کمتر از نصف
lot number
شماره نوبه مهمات
magazine space
محوطه زاغه مهمات
ammo plus
مهمات بیش از نصف
ammunition credit
سهمیه مهمات ذخیره
ammunition modification
بهتر سازی مهمات
ammunition data card
کارت مشخصات مهمات
ammunition depot
محل تدارک مهمات
gun room
مخزن مهمات درکشتی
gunrunner
قاچاقچی اسلحه و مهمات
ammunition depot
محل نگهداری مهمات
paracaisson
گاری مهمات کش دستی
igloo space
زاغه بتونی مهمات
ammunition lift capability
مقدورات حمل مهمات
ammunition day of supply
روز اماد مهمات
destruction area
منطقه تخریب مهمات
inventory lot
نوبه ذخیره مهمات
ammunition point
نقطه اماد مهمات
rack
قفسه مهمات و وسایل
wracks
قفسه مهمات و وسایل
wracked
قفسه مهمات و وسایل
racks
قفسه مهمات و وسایل
racked
قفسه مهمات و وسایل
semifixed
مهمات نیمه ثابت
ordnance
مهمات ساز وبرگ
type load
نوع بار مهمات
ammunition handler
متصدی جابجایی مهمات
ordnance
مربوط به اسلحه و مهمات
shell room
انبار مهمات ناو
prescribed load
بار مهمات مجاز
special ammunition
مهمات مخصوص یا ویژه
loading
بارگیری مهمات درهواپیما
type load
نوع مهمات هواپیما
horizontal loading
پر کردن مهمات به طور افقی
ammunition in hands of troops
مهمات موجود در دست یگانها
ammunition lift capability
فرفیت حمل ونقل مهمات
ammunition available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
practice ammunition
مهمات مخصوص تمرین هدف
feed belt
نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
available supply rate
نواخت اماد مهمات موجود
required supply rate
نواخت مهمات مورد نیاز
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
dunnage
روپوش مهمات ضربه گیر
color codig
علامت گذاری کردن مهمات
basic load
بار مبنای مهمات یا وسایل
tarpaulins
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
functional condition code
کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
tarpaulin
بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
color band
نوار رنگی روی جعبه مهمات
ammunition and toxic material open space
انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
small lot
نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
magazine space
زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
depots
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
inventory lot
نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
ready rack
قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
inert ammunition
مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
depot
ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
ordnance service
خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
magazine flooding system
سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
ordnance data
اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
x site
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
standard load
بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
delivery
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril
ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
deliveries
نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
service marking
علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
season cracking
ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
lot integrity
دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
rearming
تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
wet stowage
نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
serviced
جنگی
service
جنگی
martial
جنگی
tactical
جنگی
tactically
جنگی
battle line
خط جنگی
warlike
جنگی
martin
جنگی
scrapper
جنگی
bristly
جنگی
fighting
جنگی
dogfight
سگ جنگی
dogfights
سگ جنگی
half area
محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state
در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
killed in action
کشته جنگی
warlike preparations
تدارکات جنگی
war plan
طرح جنگی
war crime
جنایات جنگی
live round
گلوله جنگی
war material
وسایل جنگی
war crimes
جنایات جنگی
war material
تجهیزات جنگی
war gas
گاز جنگی
light line
خط چراغ جنگی
war indemnity
تاوان جنگی
reparations for war damages
غرامات جنگی
war indemnity
غرامت جنگی
warfare economy
اقتصاد جنگی
war plan
نقشه جنگی
war refugee
آواره جنگی
paludament
ردای جنگی
warplane
هواپیمای جنگی
battleplane
هواپیمای جنگی
battle plane
هواپیمای جنگی
battle map
نقشه جنگی
nom de guerre
کنیه جنگی
battle problems
مسائل جنگی
parlementaire
فرستاده جنگی
war reserves
ذخایر جنگی
poleaxe
تبرزین جنگی
poleax
تبرزین جنگی
man of war
مرد جنگی
live round
تیر جنگی
battle reserve
احتیاط جنگی
man of war
ناو جنگی
battle reserve
ذخیره جنگی
martel de fer
چکش جنگی
war cry
فریاد جنگی
enginery
اسباب جنگی
contraband of war
قاچاق جنگی
combatant vessel
ناو جنگی
combatant vessel
کشتی جنگی
combat tire
لاستیک جنگی
field wire
سیم جنگی
fighting load
بار جنگی
fighting load
بارمهمات جنگی
combat ration
جیره جنگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com