English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 181 (8 milliseconds)
English Persian
ordnance مهمات ساز وبرگ
Other Matches
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
tersest بی شاخ وبرگ
terser بی شاخ وبرگ
terse بی شاخ وبرگ
bush شاخ وبرگ
bushes شاخ وبرگ
outfit ساز وبرگ
equipment ساز وبرگ
foliage شاخ وبرگ
canker worm کرم گل وبرگ
outfits ساز وبرگ
tod شاخ وبرگ
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
harnessing زین وبرگ کردن
herb شاخ وبرگ گیاهان
outfitter ساز وبرگ فروش
herbs شاخ وبرگ گیاهان
outfitters ساز وبرگ فروش
herbage علف شاخ وبرگ
harnessed زین وبرگ کردن
harness زین وبرگ کردن
To emborider(embellish) a subject . به موضوعی شاخ وبرگ دادن
sprigs گلدوزی کردن بشکل شاخ وبرگ در اوردن
sprig گلدوزی کردن بشکل شاخ وبرگ در اوردن
inventory fraction نسبت درصد ذخیره مهمات درصد ذخیره مهمات
munition مهمات
munitions مهمات
ordnance مهمات
ordnace مهمات
ammo مهمات
ammunition مهمات
ammunition dump زاغه مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات
ammunition pit زاغه مهمات
ammunition pit چاله مهمات
ammunition depot انبار مهمات
blank ammunition مهمات مشقی
blank ammunition مهمات مانوری
ball ammunition مهمات مانوری
ammunition dump انبار مهمات
artillery ammunition مهمات توپخانه
ammunition trains بنه مهمات
ammunition identification code کد شناسایی مهمات
ammunition lot نوبه مهمات
armed ammunition مهمات مسلح
ammunition loading line خط بارگیری مهمات
ammunition handler متصدی مهمات
caisson صندوق مهمات
live ammunition مهمات جنگی
munitioneer مهمات ساز
munitions of war مهمات جنگی
piggy back کیسه مهمات
practice ammunition مهمات مشقی
separate ammunition مهمات مجزا
separate loading مهمات مجزا
service ammunition مهمات جنگی
inert ammunition مهمات مشقی
caisson واگون مهمات
chemical ammunition مهمات شیمیایی
cook off گل کردن مهمات
drill ammunition مهمات مشقی
explosive ordnance مهمات منفجره
fixed ammunition مهمات ثابت
inert ammunition مهمات بی اثر
igloo space زاغههای مهمات
service ammunition مهمات رزمی
ammunition condition وضعیت مهمات
bunkers زاغه مهمات
inert مهمات مشقی
lot نوبه مهمات
magazines انبار مهمات
magazine انبار مهمات
cave زاغه مهمات
caves زاغه مهمات
live مهمات جنگی
lived مهمات جنگی
loads بارگیری مهمات
bunker زاغه مهمات
ammo zero مهمات تمام
load بارگیری مهمات
ammunition carrier مهمات بیار
ammunition carrier خودرو مهمات کش
ammunition barricade بستههای مهمات
tracers مهمات رسام
ammunition chest جعبه مهمات
tracer مهمات رسام
special ammunition مهمات مخصوص یا ویژه
igloo space زاغه بتونی مهمات
destruction area منطقه تخریب مهمات
type load نوع بار مهمات
gunrunner قاچاقچی اسلحه و مهمات
ordnance مربوط به اسلحه و مهمات
gun room مخزن مهمات درکشتی
type load نوع مهمات هواپیما
prescribed load بار مهمات مجاز
shell room انبار مهمات ناو
inventory lot نوبه ذخیره مهمات
semifixed مهمات نیمه ثابت
wracked قفسه مهمات و وسایل
paracaisson گاری مهمات کش دستی
racked قفسه مهمات و وسایل
wracks قفسه مهمات و وسایل
rack قفسه مهمات و وسایل
magazine space محوطه زاغه مهمات
lot number شماره نوبه مهمات
racks قفسه مهمات و وسایل
loading بارگیری مهمات درهواپیما
ammunition day of supply روز اماد مهمات
arsenal انبار مهمات جنگی
ammunition depot محل نگهداری مهمات
armement مهمات کشتی جنگی
ammunition depot محل تدارک مهمات
ammunition data card کارت مشخصات مهمات
armed ammunition مهمات اماده انفجار
ammunition handler متصدی جابجایی مهمات
ammunition modification بهتر سازی مهمات
ammo minus مهمات کمتر از نصف
ammunition point نقطه اماد مهمات
ammunition lift capability مقدورات حمل مهمات
ammunition credit سهمیه مهمات ذخیره
arsenals انبار مهمات جنگی
ammo plus مهمات بیش از نصف
ammunition available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
ammunition in hands of troops مهمات موجود در دست یگانها
required supply rate نواخت مهمات مورد نیاز
dunnage روپوش مهمات ضربه گیر
practice ammunition مهمات مخصوص تمرین هدف
ammunition lift capability فرفیت حمل ونقل مهمات
available supply rate نواخت اماد مهمات موجود
color codig علامت گذاری کردن مهمات
deck board کف یا رویه پالت حمل مهمات
feed belt نوارتغذیه فشنگ نوار مهمات
horizontal loading پر کردن مهمات به طور افقی
basic load بار مبنای مهمات یا وسایل
ordnance service خدمات مربوط به اردنانس واسلحه و مهمات
depots ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
tarpaulin بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
inventory lot نوبه مهمات ذخیره شده در انبار
depot ایستگاه راه اهن مخزن مهمات
color band نوار رنگی روی جعبه مهمات
inert ammunition مهمات خنثی یا بدون خرج تخریب
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
ordnance data اطلاعات مربوط به جنگ افزارو مهمات
ammunition and toxic material open space انبارهای روباز مهمات ومواد سمی
functional condition code کد یا علامت مشخصات عمل کرد مهمات
small lot نوبهای که تعداد مهمات یا خرج ان کم است
magazine flooding system سیستم اب فشان انبار مهمات ناو
magazine space زاغه زیرزمینی محل انبار مهمات
tarpaulins بارپوش برزنتی برزنت روپوش مهمات
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
delivery نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
standard load بار مهمات مطابق نمونه یا تنظیم شده
deliveries نقل و انتقال دادن پرتاب مهمات یا بار
scabbing بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
season cracking ترکی که بعلت عمر زیاد دروسایل یا مهمات تولید میشود
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
lot integrity دسته بندی مهمات به حسب نوبه یا جدا کردن انها درانبار
rearming تجدیداماد مهمات درانبارها مسلح کردن مجدد ماسوره یاچاشنی بمب یا موشک
wet stowage نوعی روش بارگیر مهمات درخودروها با غوطه ور کردن انها در مایعات ضد شعله
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
what state در رهگیری هوایی یعنی میزان سوخت و مهمات واکسیژن باقیمانده خود راگزارش کنید
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
magazine مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
magazines مخزن مهمات ناو جعبه خزانه تفنگ جعبه خوراک دهنده
water displacement زهکشی سیستم زهکشی مهمات نوعی روش پر کردن خرج فسفرسفید در داخل گلوله
burning rate سرعت سوزش مهمات یا خرج سرعت مصرف سوخت
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
delivery groups مکانیسم پرتاب موشک یا مهمات وسایل سیستم پرتاب
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
destruction site منطقه تخریب مهمات محل تخریب
controlled fragmentation مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
pallets چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
pallet چرخ دستی حمل بار مقر حمل مهمات سکوی حمل بار
unexploded عمل نکرده مهمات عمل نکرده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com