Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
licensed victualler
مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
Other Matches
barroom
نوشابه فروشی
groggery
نوشابه فروشی میخانه
dram shop
جایگاه نوشابه فروشی
tap room
جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
occasional licence
پروانه فروش نوشابه درمواقع و جاهای معین
to flinch the flagon
ازخوردن نوشابه خود داری کردن
ginger beers
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
ginger beer
نوشابه شیرین گاز داریکه زنجبیل دارد
painted lady
پروانه قرمز که خالهای سیاه و سفید دارد
dude ranch
گله داری واسب سواری وحشم داری
bistros
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistro
اغذیه فروشی و مشروب فروشی
butterfly saddle rug
قالیچه نقش پروانه ای
[این نوع از قالیچه زین اسبی بیشتر در شمال هند و تبت رواج داشته و حالت ذوزنقه ای آن شبیه پروانه می باشد]
You deserve it.
حق داری ( استحقاق آنرا داری )
statecraft
کشور داری ملک داری
scalar
متغیری که یک مقدارمجزا منتسب به خود دارد. یک مقدارمجزا پایه دارد. بردار دویا چند مقدارجهت دار دارد
collapse capitalism
فروپاشی سرمایه داری سقوط سرمایه داری
public houses
مهمانخانه
public house
مهمانخانه
hotel
مهمانخانه
lodging house
مهمانخانه
guest house
مهمانخانه
guest houses
مهمانخانه
hotels
مهمانخانه
marxist economics
نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
boots
شاگرد مهمانخانه
hostler
مهمانخانه دار
innholder
مهمانخانه دارinnervate
inns
مهمانخانه کاروانسرا
inn
مهمانخانه کاروانسرا
landladies
زن مهمانخانه دار
landlady
زن مهمانخانه دار
restaurateurs
مهمانخانه دار
garcon
پیشخدمت مهمانخانه
restaurateur
مهمانخانه دار
restauranteur
مهمانخانه دار
bellboy
پادو مهمانخانه
bellboys
پادو مهمانخانه
maitred'hotel
سرپیشخدمت مدیر مهمانخانه
bills of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
service charge
سرویس مهمانخانه وغیره
boniface
صاحب مهمانخانه ورستوران
lobbied
سالن هتل و مهمانخانه
bill of fare
صورت اغذیه مهمانخانه
goodman
سالار مهمانخانه دار
housemother
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
housemothers
زن صاحب پانسیون یا مهمانخانه
lobbies
سالن هتل و مهمانخانه
lobby
سالن هتل و مهمانخانه
innholder
صاحب مهمانخانه یا مسافرخانه
to a at a hoted
به مهمانخانه واردشدند واردمهمانخانه شدن
cookshop
دکان خوراک پزی مهمانخانه
table d'hote
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
boarding
مهمانخانه شبانه روزی پانسیون
plank
تخته میز وپیشخوان مهمانخانه
bellhop
مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
bellhops
مخفف bopper bell پیشخدمت و پادو مهمانخانه
reservation
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
reservations
رزرو کردن صندلی یااتاق در مهمانخانه و غیره کتمان
tipple
نوشابه
soft drinks
نوشابه
refreshments
نوشابه
partility for liquors
به نوشابه
soft drink
نوشابه
tippled
نوشابه
tipples
نوشابه
tippling
نوشابه
drinks
نوشابه
drink
نوشابه
brewage
نوشابه
liquors
نوشابه
refreshment
نوشابه
liquor
نوشابه
torsionmeter
وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
barman
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
barmen
مردی که در پیشخوان یا پشت بار مهمانخانه یا رستوران کار میکند
fastidium potus
نوشابه بیزاری
broaching
نوشابه دراوردن
liquorish
نوشابه دوست
drank as a f.
نوشابه زیادخورده
broaches
نوشابه دراوردن
lambs wool
یکجور نوشابه
drinking was his ruin
نوشابه خوری
broach
نوشابه دراوردن
an alcoholic liquor
نوشابه الکلی
tippler
نوشابه فروش
waterer
نوشابه نوش
something short
نوشابه تند
beverage
نوشابه شربت
drank
نوشابه خورد
beverages
نوشابه شربت
pick me up
نوشابه مقوی
pick-me-up
نوشابه مقوی
pick-me-ups
نوشابه مقوی
broached
نوشابه دراوردن
intoxicant
نوشابه مستی اور
soft drink
نوشابه غیر الکلی
nephalism
پرهیز از نوشابه خوری
intoxicants
نوشابه مستی اور
morat
نوشابه انگبین و توت
firewater
نوشابه الکلی قوی
slops
اب زیپو نوشابه سبک
long drink
نوشابه در گیلاس بلند
long drinks
نوشابه در گیلاس بلند
hocus
نوشابه دارو زده
balderdash
یاوه نوشابه کف الود
to soak oneself
زیاد نوشابه خوردن
buttery
جای فروش اذوقه و نوشابه
kummel
نوشابه المانی زیره دار
libation
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
libations
نوشابه پاشی نوشیدن شراب
oenomania
میل مفرط به نوشابه ها یا الکی
dutch courage
جراتی که از خوردن نوشابه اید
methglin
نوشابه انگبینی ادویه دار
tope
نوشابه زیاد خوردن درختستان
posset
نوشابه مرکب از شیر وابجو
butteries
جای فروش اذوقه و نوشابه
canteens
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
canteen
فروشگاه نوشابه واغذیه در سربازخانه یااردوگاه
alcohol-free beverages
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
non-alcoholic beverages
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
alcohol-free drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
Say when stop!
[when pouring]
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
Say when!
[when pouring]
بگو کی بایستم!
[هنگام ریختن نوشابه]
ginger ales
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
soft drinks
نوشابه های غیرالکلی
[غذا و آشپزخانه]
ginger ale
نوعی نوشابه غیر الکلی گازدار
capitalism
کاپیتالیزم سیستم سرمایه داری سیستم سرمایه گرایی سرمایه داری
. The car is gathering momentum.
اتوموبیل دارد دور بر می دارد
cambric tea
نوشابه گرمی از اب و شیر وشکر و اغلب چای
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
dry town
شهری که فروش نوشابه دران ممنوع است
noyau
یکجور نوشابه که مغز هسته بان میزنند
he swore off drinking
سوگند خوردکه از نوشابه خوری دست بکشد
grog blossom
جوش یاقرمزی روی بینی که ازخوردن نوشابه زیادپیدامیشود
mead
نوشابه الکلی مرکب از عسل واب ومالت وماده مخمر شهد اب
licenses
پروانه
licensing
پروانه
propeller
پروانه
indult
پروانه
moth
پروانه
moths
پروانه
licences
پروانه
passed
پروانه
pass
پروانه
butterfly
پروانه
butterflies
پروانه
licensure
پروانه
licence
پروانه
license
پروانه
passes
پروانه
fan
پروانه
fans
پروانه
fanning
پروانه
fanned
پروانه
micro
پروانه
purple emperor
پروانه
micros
پروانه
on sale
فروشی
disposability
فروشی
on offer
فروشی
sales
فروشی
for sale
فروشی
permitting
پروانه جواز
radiator fan
پروانه رادیاتور
papered
جواز پروانه
licensing
پروانه جواز
license
پروانه جواز
papering
جواز پروانه
papers
جواز پروانه
hawk moth
پروانه بید
fan belts
تسمه پروانه
fan belt
تسمه پروانه
paper
جواز پروانه
licensee
پروانه دار
permits
پروانه جواز
permit
پروانه پته
permitting
پروانه پته
permit
پروانه جواز
residence permit
پروانه اقامت
licensees
دارنده پروانه
licensees
پروانه دار
permits
پروانه پته
permission to reside
پروانه اقامت
licensee
دارنده پروانه
butterfly
شنای پروانه
butterfly
بشکل پروانه
lutestring
نوعی پروانه
breaststroke
شنای پروانه
laissez passer
پروانه عبور
fans
پروانه اتومبیل
fanning
پروانه اتومبیل
screwpropeller
پروانه کشتی
impeller
پروانه موتور
fan
پروانه اتومبیل
propeller
پروانه کشتی
propeller
پروانه ناو
flyers
پروانه موتور
flyer
پروانه موتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com