English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 121 (7 milliseconds)
English Persian
pioneer مهندس استحکامات
pioneered مهندس استحکامات
pioneers مهندس استحکامات
Other Matches
flight engineer مهندس مکانیک هواپیما مهندس پرواز
field work استحکامات صحرایی استحکامات
resident engineer مهندس مقیم در کارگاه ساختمانی یا نماینده مهندس مشاور در کارگاه
forts استحکامات
worked استحکامات
rampart استحکامات
fortifications استحکامات
casemate استحکامات
fortification استحکامات
fieldwork استحکامات
work استحکامات
ensconce استحکامات ساختن
vallation استحکامات خندق
counter approach استحکامات متقابله
ensconced استحکامات ساختن
ensconces استحکامات ساختن
fortresses استحکامات نظامی
jetties استحکامات جنگی
jetty استحکامات جنگی
fortress استحکامات نظامی
bastion سنگر و استحکامات
bastions سنگر و استحکامات
fortified دارای استحکامات
rampire استحکامات خاکریز
fiedl fortifications استحکامات صحرایی
ensconcing استحکامات ساختن
horn-work [استحکامات بیرونی با دو سنگر]
castellate دارای استحکامات کردن
Cashel [استحکامات دفاعی ایرلندی]
rampart دارای استحکامات کردن
advanced work استحکامات اصلی ساختمان
defense دفاع کردن استحکامات
vallum دارای استحکامات کردن
dug in استحکامات سنگر اماده
defence دفاع کردن استحکامات
defenses دفاع کردن استحکامات
sally port درب اصلی قلعه یا استحکامات
fortified church [کلیسایی دارای استحکامات نظامی]
trenches استحکامات خندقی شیار طولانی
defilade جان پناه استحکامات تدافعی
fortified سنگربندی شده دارای استحکامات
trench استحکامات خندقی شیار طولانی
vallum بارو باره استحکامات خاکریز بارودارکردن
engineered مهندس
engineer in chief سر مهندس
engineer مهندس
engineers مهندس
redoubt موضع محصور دفاعی کوچک حفاظ استحکامات
field engineer مهندس پایکار
rolling mill engineer مهندس نوردکاری
flight engineer مهندس پرواز
mechanical engineer مهندس مکانیک
metallogical engineer مهندس متالوژی
first engineer مهندس اول
production engineer مهندس تولید
road engineer مهندس راه
town planner مهندس شهرساز
telecommunication engineer مهندس ارتباطات
systems engineer مهندس سیستم
system engineer مهندس سیستم
supervisor engineer مهندس نافر
structual engineering مهندس سازهای
structual engineering مهندس ساختمانی
specialist engineering مهندس متخصص
engineer battalion گردان مهندس
communication engineer مهندس مخابرات
civil engineers مهندس ساختمان
architects مهندس معمار
baccalaureate لیسانسیه یا مهندس
automotive engineer مهندس مکانیک
civil engineer مهندس ساختمان
bachelors لیسانسیه مهندس
civil engineer مهندس شهرسازی
bachelor لیسانسیه مهندس
civil engineers مهندس شهرسازی
pioneers مهندس حفار
consulting engineer مهندس مشاور
engineer افسر مهندس
electronic engineer مهندس الکترونیک
electric engineer مهندس برق
engineered افسر مهندس
engineers افسر مهندس
design engineer مهندس طراح
computer engineer مهندس کامپیوتر
architect مهندس معمار
pioneered مهندس حفار
pioneer مهندس حفار
contravallation استحکامات وسنگرخارجی که محاصره کنندگان میان اردوی خودوشهرمیس
redan استحکامات دوپهلو که گوشه برجستهای ازان بیرون می ایستد
civil engineer مهندس راه وساختمان
we are in need of two engineer ما بدو تن مهندس نیازمندنیستیم
civil engineers مهندس راه وساختمان
civil engineer مهندس راه و ساختمان
civil engineers مهندس راه و ساختمان
field engineer مهندس پای کار
customer engineer مهندس سخت افزاز
railway engineer مهندس راه اهن
customer engineer مهندس سخت افزار
road engineer مهندس جاده سازی
applied economics engineer مهندس اقتصاد صنعتی
software engineering مهندس نرم افزار
software engineer مهندس نرم افزار
pioneer پیش قدم سرباز مهندس حفار
pioneered پیش قدم سرباز مهندس حفار
Several engineeres were removed from office. چندین مهندس از کار بر کنار شدند
pioneers پیش قدم سرباز مهندس حفار
He works as engineer. او [مرد] به عنوان مهندس کار می کند.
service توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
serviced توافق برای سرویس یک قطعه توسط مهندس در صورت خرابی آن
castellation تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
point نقط های در تخته مدار یا در نرم افزار که به مهندس امکان بررسی سیگنال یا داده را میدهد
flanker عده مامور تک جناحی استحکامات جناحی یکان
fortify دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifying دارای استحکامات کردن تقویت کردن
fortifies دارای استحکامات کردن تقویت کردن
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
seabee گردان ساختمان دریایی گردان مهندسی دریایی مخصوص ساختن پایگاه ولنگرگاه یکان استحکامات دریایی
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com