Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (14 milliseconds)
English
Persian
fog
مه الود بودن
fogs
مه الود بودن
fogginess
مه الود بودن
Search result with all words
drowze
خواب الود بودن
Other Matches
turbid
مه الود
muddying
گل الود
muddy
گل الود
foamier
کف الود
foamiest
کف الود
lathery
کف الود
foamy
کف الود
feculent
گل الود
foggy
مه الود
dropsical
پف الود
foggiest
مه الود
foggier
مه الود
turbid
گل الود
caliginous
مه الود
scummy
کف الود
shod
گل الود
muddiest
گل الود
bedraggled
گل الود
sudsy
کف الود
fogbound
مه الود
mire
گل الود
muddied
گل الود
spluttery
تف الود
spumy
کف الود
spunous
کف الود
brumous
مه الود
thickest
گل الود
thicker
گل الود
thick
گل الود
muddier
گل الود
plashy
گل الود
muddies
گل الود
based on private motives
غرض الود
passionate
هوس الود
puddle
گل الود کردن
puddles
گل الود کردن
dozier
خواب الود
venomous
زهر الود
doziest
خواب الود
somnolent
خواب الود
dozy
خواب الود
drowsier
خواب الود
mud
گل الود کردن
drowsiest
خواب الود
drowsy
خواب الود
tinged with cnvy
رشک الود
bemire
گل الود کردن
soporific
خواب الود
wrathful
قهر الود
fiercest
خشم الود
nemire
گل الود کردن
muddiest
خیس و گل الود
muddies
خیس و گل الود
sleepiest
خواب الود
muddier
خیس و گل الود
muddied
خیس و گل الود
slumb
خواب الود
slumberous
خواب الود
slumbery
خواب الود
slumbrous
خواب الود
smeared with dirt
خاک الود
sleepy
خواب الود
somnifacient
خواب الود
muddily
بطور گل الود
muddilly
بطور گل الود
sponge cake
کیک پف الود
muddying
خیس و گل الود
fiercer
خشم الود
fierce
خشم الود
sponge cakes
کیک پف الود
vapory
بخار الود
like mad
خشم الود
ensanguined
خون الود
loblolly
چاله گل الود
sleepier
خواب الود
muddy
خیس و گل الود
drowsed
خواب الود کردن
drowses
خواب الود کردن
drowse
خواب الود کردن
partial
غرض الود جزیی
drowsing
خواب الود کردن
sleepily
بطور خواب الود
bloodiest
خون الود قرمز
sleepyhead
ادم خواب الود
balderdash
یاوه نوشابه کف الود
interested
مجذوب غرض الود
sleepyheads
ادم خواب الود
blurring
منظره مه الود لک کردن
blurred
منظره مه الود لک کردن
blurs
منظره مه الود لک کردن
steamier
دارای بخار مه الود
steamiest
دارای بخار مه الود
steamy
دارای بخار مه الود
bloodier
خون الود قرمز
bloody
خون الود قرمز
heavier
غلیظ خواب الود
heavies
غلیظ خواب الود
heaviest
غلیظ خواب الود
heavy
غلیظ خواب الود
blur
منظره مه الود لک کردن
poison pen
نوشته غرض الود
i feel sleepy
خواب الود هستم
foggily
بطورمه الود یامبهم
dustily
بطور خاک الود
interesde motive
انگیزه غرض الود
drowzy head
ادم خواب الود
cloud forest
جنگل بلند مه الود
pussy
ریم الود گربه
pussies
ریم الود گربه
haematidrosis
عرق خون الود
poppied
خواب الود یا ارام
swash
زمین لیز وگل الود
oozy
لجن الود تراوش کننده
sludge
جای کثیف ولجن الود
cupboard love
عشق بخود بسته یاغرض الود
blear eyed
دارای چشم تار یااشک الود
drowze
چرت زدن خواب الود کردن
bleary
دارای چشمان قی گرفته وخواب الود
squelching
صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
doughface
دارای صورتی مانند خمیر گوشت الود
squelched
صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelch
صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
squelches
صدای چلپ چلوپ پوتین درزمین گل الود
maunder
بطور خواب الود وسرگردان حرکت کردن
sand man
لولویی که خاک درچشم کودکان پاشیده انهارا خواب الود میکند
To be very conspicuous . To stick out a mile . To be a marked person .
مثل گاو پیشانی سفید بودن ( انگشت نما ومشخص بودن )
peregrinate
سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
contain
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to have short views
د راندیشه حال بودن وبس کوته نظر بودن
contains
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
contained
در بر گرفتن محتوی بودن حاوی بودن محاصره کردن
to be in one's right mind
دارای عقل سلیم بودن بهوش بودن
up to it/the job
<idiom>
مناسب بودن ،برابربودن ،قادربه انجام بودن
outnumber
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
outnumbered
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
to mind
مراقب بودن
[مواظب بودن]
[احتیاط کردن]
corresponds
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbering
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
corresponded
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
correspond
بهم مربوط بودن مانند یا مشابه بودن
outnumbers
از حیث شماره بیشتر بودن افزون بودن بر
validity of the credit
معتبر بودن یا پادار بودن اعتبار
to look out
اماده بودن گوش بزنگ بودن
To be on top of ones job .
بر کار سوار بودن ( مسلط بودن )
fittest
شایسته بودن برای مناسب بودن
lurks
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
look out
منتظر بودن گوش به زنگ بودن
to be in a habit
دارای خویاعادتی بودن دچارخویاعادتی بودن
fit
شایسته بودن برای مناسب بودن
fits
شایسته بودن برای مناسب بودن
to be hard put to it
درسختی وتنگی بودن درزحمت بودن
reasonableness
موجه بودن عادلانه یا مناسب بودن
lurking
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurked
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
lurk
در تکاپو بودن درکمین شکار بودن
belonged
مال کسی بودن وابسته بودن
belong
مال کسی بودن وابسته بودن
belongs
مال کسی بودن وابسته بودن
monitored
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitors
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
monitor
رله کردن پیامها تقویت ارسال امواج به گوش بودن گوش دادن نافر بودن
urgency
فوتی بودن اضطراری بودن
appertains
مربوط بودن متعلق بودن
owes
مدیون بودن مرهون بودن
depends
مربوط بودن منوط بودن
include
شامل بودن متضمن بودن
includes
شامل بودن متضمن بودن
agree
متفق بودن همرای بودن
agreeing
متفق بودن همرای بودن
agrees
متفق بودن همرای بودن
conditionality
شرطی بودن مشروط بودن
depend
مربوط بودن منوط بودن
depended
مربوط بودن منوط بودن
appertaining
مربوط بودن متعلق بودن
to stand for
نامزد بودن هواخواه بودن
precede
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
precedes
جلوتر بودن از اسبق بودن بر
stravaig
سرگردان بودن بی هدف بودن
pertains
مربوط بودن متعلق بودن
pertained
مربوط بودن متعلق بودن
stravage
سرگردان بودن بی هدف بودن
pertain
مربوط بودن متعلق بودن
moon
سرگردان بودن اواره بودن
resides
ساکن بودن مقیم بودن
inhere
جبلی بودن ماندگار بودن
appertain
مربوط بودن متعلق بودن
look for
منتظر بودن درجستجو بودن
reside
ساکن بودن مقیم بودن
on guard
مراقب بودن نگهبان بودن
pend
معوق بودن بی تکلیف بودن
resided
ساکن بودن مقیم بودن
haze
گرفته بودن مغموم بودن
want
فاقد بودن محتاج بودن
slouches
خمیده بودن اویخته بودن
abuts
مماس بودن مجاور بودن
governs
نافذ بودن نافر بودن بر
abut
مماس بودن مجاور بودن
govern
نافذ بودن نافر بودن بر
governed
نافذ بودن نافر بودن بر
moons
سرگردان بودن اواره بودن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com