English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
purview مواد اساسی
Other Matches
ground state نیروی اساسی حالت اساسی
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
substantive [essential] <adj.> اساسی
groundlessness بی اساسی
Hon اساسی
hypostatic اساسی
organic اساسی
functional اساسی
essential اساسی
essentials اساسی
vital <adj.> اساسی
essential <adj.> اساسی
materials اساسی
major <adj.> اساسی
quintessential <adj.> اساسی
fundamental اساسی
substantial اساسی
earthshaking اساسی
rudimental اساسی
pivotal اساسی
meatier اساسی
meatiest اساسی
nett اساسی
nets اساسی
net اساسی
meaty اساسی
constitutional اساسی
fundametal اساسی
material اساسی
basal اساسی
basilar اساسی
unsubstantial بی اساسی
cardinals اساسی
cardinal اساسی
key projects اساسی
capital اساسی
ground اساسی
radicals اساسی
basics اساسی
radical اساسی
On what basis (ground) بر چه اساسی ؟
basic اساسی
rationale علت اساسی
brass tacks مسایل اساسی
basic deficit کسری اساسی
reformation اصلاح اساسی
over haul تعمیر اساسی
base repair تعمیر اساسی
constitution قانون اساسی
functional distribution توزیع اساسی
fundamental rules قواعدیاقوانین اساسی
radical ریشگی اساسی
to let the saw dust out of پوچی یا بی اساسی
radical طرفداراصلاحات اساسی
essential oil روغن اساسی
constitutional low قانون اساسی
constitutional law حقوق اساسی
spine wall دیوار اساسی
basic اساسی مقدماتی
basics اساسی مقدماتی
basics مقدماتی اساسی
basic linkage پیوند اساسی
volatile oil روغن اساسی
rite فرمان اساسی
basic مقدماتی اساسی
basically بطور اساسی
ground plans طرح اساسی
ground plan طرح اساسی
basic surplus مازاد اساسی
vital واجب اساسی
unsubstantiality بی اساسی بی اهمیتی
basic variable متغیر اساسی
substantiality حالت اساسی
radicals ریشگی اساسی
strategic variables متغیرهای اساسی
constitutions قانون اساسی
radicals طرفداراصلاحات اساسی
revolutionising تغییرات اساسی دادن
supplementalary constitution law متمم قانون اساسی
organic اندام دار اساسی
revolutionizing تغییرات اساسی دادن
revolutionizes تغییرات اساسی دادن
A fundamental (slight) difference. اختلاف اساسی ( جزئی )
primordial عنصر نخستین اساسی
revolutionize تغییرات اساسی دادن
essential fatty acids اسیدهای چرب اساسی
unconstitutionality مغایرت با قانون اساسی
punch line جمله اساسی واصلی
punch-line جمله اساسی واصلی
punch-lines جمله اساسی واصلی
Fundamental ( radical) changes. تغییرات اساسی وعمده
revolutionises تغییرات اساسی دادن
revolutionised تغییرات اساسی دادن
constitutionality مطابقت با قانون اساسی
constitutional مطابق قانون اساسی
radical طرفدار اصلاحات اساسی
fundamental اصولی مقدماتی اساسی
radicals طرفدار اصلاحات اساسی
constitution مشروطیت قانون اساسی
nonbasic variable متغیر غیر اساسی
constitutions مشروطیت قانون اساسی
nonessential goods کالاهای غیر اساسی
myosin پروتئین اساسی عضله
revolutionized تغییرات اساسی دادن
field theory نظریه اساسی میدان
bill of rights قانون اساسی امریکا
conditions of sale شرایط اساسی معامله
basic sequential access method روش دستیابی ترتیبی اساسی
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
deeping of capital پایه گذاری اساسی سرمایه
bdos سیستم عامل اساسی دیسک
basic direct access method روش دستیابی مستقیم اساسی
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
We must find a basic solution. باید یک فکر اساسی کرد
the essential [inherent] [intrinsic] task کار مهم و ضروری [یا اساسی]
reform اصلاح اساسی کردن یا شدن
essential singularity نقطه تکین اساسی [ریاضی]
accidental غیر اساسی پیش آمدی
iowa tests of basic skills ازمونهای مهارتهای اساسی ایووا
reforms اصلاح اساسی کردن یا شدن
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
desideratum ارزوی اساسی و ضروری چیز مطلوب
reformers پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
reformer پیشوای اصلاحات طرفدار دگرگونی اساسی
ground rule وفیفه اساسی قاعده و طرز عمل
bios سیستم اساسی ورودی و خروجی بایوس
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
karyolymph ماده اساسی زمینه هسته سلولی
one of the [basic] fundamental tenets of democracy یکی از اصول پایه [اساسی] دموکراسی
unconstitutional بر خلاف قانون اساسی برخلاف مشروطیت
time the essence of the contract مدت در حالی که از اصول اساسی عقد باشد
basic indexed sequential acess method روش دستیابی ترتیبی شاخص دار اساسی
basic telecommunications access method روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی
basic partitioned access method روش دستیابی قسمت بندی شده اساسی
bsam Access Sequential Basicروش دستیابی ترتیبی اساسی ethod
five fundamental economic questions پنج سوال اساسی اقتصادی : چه چیز تولید شود
bdam Access Direct Basic روش دستیابی مستقیم اساسی ethod
panels صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
btam BasicTelecommunicationsAccess روش دستیابی ارتباطات راه دور اساسی ethod
panel صورت اساسی افراد واجدشرایط برای عضویت هیات منصفه
bpam Access Partitioned Basicروش دستیابی جزء بندی شده اساسی ethod
constitutionalism اعتقاد به حقانیت حکومت مشروطه اعنقاد به لزوم حاکمیت قانون اساسی
foreign military sales فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
sbc یک کامپیوتر کوچک با قابلیت اجرای انواعی ازکاربردهای اساسی تجاری Computer Board Single یک برد CPU ,
provisions مواد
supplies مواد
materials مواد
material مواد
explosive ordnance مواد منفجره
joint filling compound مواد درزبندی
cryptomaterial مواد رمز
testing of materials ازمایش مواد
jointing material مواد پرکننده
bill of material فهرست مواد
joint sealing material مواد درزبندی
intromission مواد الحاقی
balsamic materials مواد بلسانی
miscellaneous provisions مواد متفرقه
excess stock مواد اضافی
material balance موازنه مواد
maintenance materials مواد تعمیرات
radioactive material مواد رادیواکتیو
magnetic materials مواد مغناطیسی
direct material مواد مستقیم
defense articles مواد پدافندی
material control کنترل مواد
material costs هزینههای مواد
materials handling جابجایی مواد
materials management مدیریت مواد
materials requisition درخواست مواد
sealing compound مواد ضد نشت
letter press مواد چاپی
materials transfer notes دستورانتقال مواد
qualifying clauses مواد اصلاحی
dissolved solids مواد محلول
joint filler مواد درزبندی
producer's goods مواد تولیدی
suspended load مواد غوطه ور
inorganic materials مواد غیرالی
indirect materials مواد غیرمستقیم
narcotic drugs مواد مخدر
fertile meterial مواد بارخیز
fine aggregate مواد ریز
natural products مواد طبیعی
fission products مواد اتمی
glacial drift مواد یخرفته
fixed material مواد پایدار
off the shelf مواد در دسترس
operating supplies مواد کمکی
organic materials مواد الی
instruction material مواد درسی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com