English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
Other Matches
dye-stuff ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
dyestuff مواد رنگی و رنگرزی
disperse [درجه تعلیق و پراکندگی مواد رنگی در رنگرزی]
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
oxidizer اکسید کننده
oxidant اکسید کننده
madder گیاه روناس [از ریشه این گیاه رنگینه قرمز به دست می آید که یکی از اصلی ترین مواد رنگی در رنگرزی فرش محسوب می شود.]
photochemical oxidant اکسید کننده نور شیمیایی اکساینده فتوشیمیایی
zinc oxid اکسید روی به فرمول ZnO اکسید دو زنگ
Mercerization مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
tightening material مواد عایق کننده
cleaner مواد پاک کننده
coagulase مواد منعقد کننده
tightening material مواد اب بندی کننده
coagulase مواد دلمه یالخته کننده
vat dyeing رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
saprophagous تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
pyrotechnics مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
screed شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
fastness of bleaching ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
over dyeing [رنگرزی الیاف رنگ شده با دو رنگ متفاوت جهت به دست آمدن رنگ سوم. بطور مثال رنگرزی الیاف آبی با رنگینه زرد جهت سبز شدن الیاف.]
form utility در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
tamping بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
antiset ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
ptomaine مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate مواد فرانشت شده مواد مترشحه
magnaflux نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzyme مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzymes مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
dyeing vat خم رنگرزی
colouration [British] فن رنگرزی
coloring [American] فن رنگرزی
intinction رنگرزی
coloration [American] فن رنگرزی
dyeing رنگرزی
coloration فن رنگرزی
colouration فن رنگرزی
colouring [British] فن رنگرزی
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
dyeing bath حمام رنگرزی
dyeing machine ماشین رنگرزی
unevenness dyeing رنگرزی ناهمگون
jet dyeing machine ماشین رنگرزی جت
brushability قابلیت رنگرزی
solid-shade dyeing رنگرزی یکنواخت
undyed <adj.> رنگرزی نشده
unevenness dyeing رنگرزی نایکنواخت
stainer ماده رنگرزی
dyeability قابلیت رنگرزی الیاف
bath dye حمام رنگرزی الیاف
tinctorial لونی وابسته به رنگ یا رنگرزی
dyed-in-the-wool پیش از بافت رنگرزی شده
caustic soda سود سوزآور [ماده قلیایی در رنگرزی]
heat setting ثابت شدن درجه حرارت در رنگرزی
curing time مدت زمان پخت الیاف در رنگرزی
oxide اکسید
oxides اکسید
copper oxide اکسید مس
oxyde اکسید
dioxide دارای دو اکسید
refractory oxide اکسید دیرگداز
limes کلسیم اکسید
zirconium dioxide زیرکونیم دو اکسید
oxide skin پوسته اکسید
oxidation film قشر اکسید
refractory oxide اکسید نسوز
lime کلسیم اکسید
copper oxide rectifier یکسوکننده مس- اکسید
carbon dioxide دی اکسید کربن
ferrous oxide اکسید فرو
benzophenone oxide بنزوفنون اکسید
minium اکسید قرمز
yttria ایتریم اکسید
silica اکسید سیلیسیوم
zinc oxide اکسید روی
yttrium oxide ایتریم اکسید
ytterbium oxide ایتربیم اکسید
zirconium oxide زیرکونیم اکسید
caustic lime کلیسم اکسید
calcium oxide کلسیم اکسید
aluminum oxide اکسید الومینیوم
acid oxide اکسید اسیدی
alumina اکسید الومینیوم
burnt lime کلیسم اکسید
ytterbia ایتربیم اکسید
calx کلیسم اکسید
carbonet hardness درجه سختی آب و عاملی جهت تعیین رنگرزی بهتر
essential elements [پارامترهای اصلی جهت بافت و یا مقدمات بافندگی و رنگرزی]
red zinc ore اکسید قرمز روی
incandescent metallic oxid cathode کاتد اکسید فلزی
oxide coated cathode کاتد اکسید اندود
tutty گرد اکسید دو زنگ
spatalite اکسید قرمز روی
zincite اکسید قرمز روی
red oxide of zinc اکسید قرمز روی
oxide cathode کاتد اکسید اندود
oxidation coefficient ضریب اکسید شوندگی
alumina گل پاک یا اکسید الومینیوم
ruby zinc اکسید قرمز روی
oxide skin قشر نازک اکسید
slated items مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
oxymercuriation اکسید جیوه دار کردن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
arsenic اکسید ارسنیک بفرمول 3O2As
metallic oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی
setting time [مدت زمان لازم جهت تثبیت و پایدار شدن رنگ در رنگرزی]
Esparak گیاه اسپرک [که در تهیه رنگینه های زرد در رنگرزی استفاده می شود.]
goethite اکسید اهن معدنی ئیدرژن دار
complementary metal oxide semiconductor نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی
processed silk ابریشم پخته [ابریشمی که صمغ آن گرفته شده و آماده ریسندگی و یا رنگرزی است.]
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
tin mordent دندانه قلع [در رنگرزی] [که بیشتر اثر سفیدکنندگی داشته و رنگ های روشن را بوجود می آورد.]
mos نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
oxides اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
oxide اکسید آهن برای پوشش روی دیسک یا نوار مغناطیسی
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
abrash دو رنگی شدن زمینه و حاشیه فرش به دلیل استفاده از کلاف های متفاوت پشم و یا رنگرزی نامناسب
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
aniline رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست
hydrogen bonding پیوند هیدروژنی [ایجاد پیوند مولکولی توسط هیدروژن] [در رنگرزی]
bleeding [running] رنگ پس دادن الیاف و نخ های رنگ شده پس از رنگرزی و بافته شدن فرش
chrome dyes کرم یا گروهی از رنگینه های شیمیایی که به همراه دی کرومات پتاسیم در رنگرزی پشم به کار رفته و رنگ نسبتا پایداری بوجود می آورند
fustic wood [نوعی چوب درخت توت که رنگ زردی از چوب آن برای رنگرزی پشم به دست می آید.]
oxides روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
oxide روش تولید و طراحی خانواده مدارهای مجتمع با استفاده از هادیهای آهن و اکسید روی نیمه هادی
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
crocus cloth پارچه زبری که اکسید فریک قرمزرنگ فریف و ریزسایندهای روی سطح ان قرارگرفته و برای جلا دادن فلزات بکارمیرود
circumference محیط
peripheries محیط
periphery محیط
girth محیط
settings محیط
girths محیط
entourages محیط
entourage محیط
outline محیط
outlined محیط
outlines محیط
outlining محیط
milieu محیط
milieus محیط
milieux محیط
outward things محیط
millieu محیط
setting محیط
circumferences محیط
perimeters محیط
medium محیط
lap محیط
lapped محیط
sphere محیط
spheres محیط
environments محیط
environment محیط
mediums محیط
perimeter محیط
outsides محیط
circuity محیط
surroundings محیط
ambience محیط
ambiance محیط
outside محیط
windowing environment محیط پنجرهای
circle محیط دایره
operational environment محیط عملیاتی
circumference محیط دایره
circled محیط دایره
ambient temperature دمای محیط
ambient pressure فشار محیط
polarization of a medium قطبش محیط
operational environment محیط فعالیت
circling محیط دایره
circles محیط دایره
workbenches محیط کاری
workbench محیط کاری
environments محیط زیست
climate for growth محیط رشد
periphery محیط حدود
peripheries محیط حدود
social milieu محیط اجتماعی
environment محیط زیست
shelf environment محیط کم عمق
bodification بهسازی محیط
bonification به سازی محیط
perimeter [circumference] of a circle محیط دایره
comprehensive وسیع محیط
threptic محیط زاد
perimeters پیرامون محیط
dispersive medium محیط پخش
induced environment محیط القایی
circumferences محیط دایره
dispersion medium محیط پاشندگی
silhouettes محیط مریی
living environment محیط زنده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com