Total search result: 201 (33 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
bacteriolysis |
مواد شیمایی جهت جلوگیری از رشد باکتری خصوصا برای انبار کردن فرش بیش از سه ما ه |
|
|
Other Matches |
|
caged storage |
قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور |
provision room |
انبار مواد غذایی |
in order to prevent |
برای جلوگیری کردن |
assignment of space |
تخصیص جا برای انبار کردن اماد |
x site |
سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات |
infibulation |
چفت کردن الت تناسلی برای جلوگیری از جماع |
keying material |
مواد موردلزوم برای رمز کردن کلمات |
magnaflux |
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان |
passivating |
پوشاندن سطح فلزات با لایهای از مواد خنثی یا بی اثربرای جلوگیری از خوردگی الکتروشیمیائی |
spill wind |
سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت |
to take action to prevent [stop] such practices |
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود |
straight line coding |
برنامه نوشته شده برای جلوگیری از استفاده حلقه و انشعاب برای اجرای سریع تر |
control lock |
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است |
grader |
ماشینی که برای درجه بندی کردن مواد و محصول بکارمیرودو بانها شیب منظم میدهد |
stockpiled |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpiles |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpile |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
stockpiling |
ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار |
semaphore |
مشخصات دو کار و تصدیق مناسب برای جلوگیری از قفل کردن یا سایر مشکلات وقتی که هر دو نیاز به وسیله جانبی یا تابعی دارند |
stockpiles |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpile |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpiling |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
stockpiled |
پر کردن انبار اجناس موجود در انبار |
inventory |
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی |
field storage |
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز |
fails |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
fail |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
failed |
سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد |
obstructionist |
کسیکه برای جلوگیری |
bin storage |
انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز |
to avoid distortion of the results [produced] by ... |
برای جلوگیری از اعوجاج نتایج توسط ... |
dikes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
copy protect |
یچ برای جلوگیری از کپی گرفتن از یک دیسک |
dykes |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
kyanize |
باداراشکنه اندودن برای جلوگیری ازپوسیدگی |
dyke |
دیواری که برای جلوگیری از اب دریا می سازند |
dope |
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب |
production |
ساخت مواد برای فروش |
productions |
ساخت مواد برای فروش |
mantling |
مواد لازم برای پوشش |
dopes |
مواد مخدرغیرمجاز برای اسب |
sunscreens |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
sunscreen |
کرم پوست برای جلوگیری از آفتاب زدگی |
bailout |
کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد] |
buffer |
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات |
barrier material |
مواد لازم برای ساختن موانع |
products |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
product |
ول مواد لازم برای تولید یک محصول |
referral order |
درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار |
gaiting strap |
تسمه مخصوص ارابه برای جلوگیری از انحراف اسب |
fly net |
پشه پران تورسیمی برای جلوگیری ازامدن مگس |
bulk head |
دیواریکه برای جلوگیری ازفشار اب یا خاک ساخته میشود |
boundaries |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
boundary |
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه |
maintenance |
مراقب مرتب از سیستم برای جلوگیری از رویداد خرابی |
flops |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopped |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flop |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
flopping |
شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی |
aniline |
رنگ شیمایی آنیلینی که ارزان قیمت بوده ولی ثبات رنگی خوبی ندارد لذا مناسب رنگرزی فرش نیست |
erection of loom |
بر پا کردن دار قالی [خصوصا در دار عمودی] |
windbreak |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
retraction lock |
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود |
windbreaks |
درختستان یابوته هایی که برای جلوگیری از وزش باد کاشته میشوند |
media |
مواد مغناطیسی برای ذخیره سیگنالها مثل دیسک و نوار و. |
bay |
یک بخش برای کار ویژه [مانند سرویس یا انبار یا هواپیما وغیره] |
encoding |
روش کد گذاری داده در دیسک مغناطیسی برای جلوگیری از مجموعهای از بیتهای مشابه |
sealsking |
نوار پوست سگ ماهی زیرچوب اسکی تورینگ برای جلوگیری از سر خوردن بعقب |
radiation shield |
وسیلهای برای جلوگیری ازتابشهای ناخواسته که دراندازه گیری کمیت موردنظرتاثیر میگدارند |
fail safe system |
سیستمی که برای جلوگیری ازخرابی طراحی شده است سیستم با خرابی ملایم |
to rough a horse's shoes |
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
spray attack |
پخش مواد شیمیایی وبیولوژیکی از راه هوا برای تولید تلفات |
k ration |
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده |
stock control program |
نرم افزاری که برای کمک به مدیریت انبار در تجارت طراحی شده است |
revenue cutter |
کشتی مسلح دولتی که برای جلوگیری ازقاچاق واجرای قوانین مالیاتی بکار رود |
normal |
روش ساخت اطلاعات در پایگاه داده برای جلوگیری از افزونگی و بهبود کارایی ذخیره |
to frisk [a person] |
دست روی بدن کسی کشیدن [در جستجو برای اسلحه یا مواد مخدر] |
wire locking |
بستن تعدادی مهره یا پیچ به یکدیگر توسط سیم ایمنی برای جلوگیری از شل شدن انها |
anti spin |
سیستمی برای جلوگیری ازچرخش چرخهای هواپیماهنگامیکه ارابه فرود خارج از هواپیما قرار دارد |
casual labour |
کارگری که برای حمل و نقل مواد تولیدشده هر چند گاه یکبار به کارگرفته میشود |
optical |
شیشه یا پلاستیک محافظت شده با مواد محافظ برای ارسال پیاپی سیگنالهای نوری |
tea leaf |
برگ چای [از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.] |
carbon seal |
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود |
compressor bleed air |
هوایی که از قسمت کمپرسورموتور توربینی برای جلوگیری از واماندگی و یابرای بکار اندازی بعضی متعلقات گرفته میشود |
ptomaine |
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد |
gringo |
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی |
gringos |
بیگانه خصوصا انگلیسی یا امریکایی |
dump |
انبار موقتی زاغه مهمات انبار |
preventive justice |
قسمتی ازحقوق که به بررسی اقدامات مختلفی که برای جلوگیری ازارتکاب جرم از ناحیه تبهکاران احتمالی لازم است اختصاص دارد |
locknut |
قراردادن مهره دوم برای جلوگیری ازشل شدن مهره اول |
joggle |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggling |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggles |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
joggled |
بریدگی اجر و امثال ان برای جلوگیری از لغزش تیزی یا شکاف اجر و چوب وغیره |
epos |
سیستمی که از یک ترمینال کامپیوتر به عنوان سایت فروش برای محصولهای الکتریکی یا کنترل انبار و نیز مشخصات محصول به کارمی رود |
transudate |
مواد فرانشت شده مواد مترشحه |
durable material |
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد |
lazar housek |
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی |
marshall plan |
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید |
anti blush tinner |
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود |
spacer |
امکانی در سیستم کلمه پرداز برای جلوگیری از فاصله دار شدن کلمات یا جدا شدن در محل نادرست |
antibacteria |
ضد باکتری |
microphyte |
باکتری |
bactericide |
باکتری کش |
micro or ganism |
باکتری |
bacteria |
باکتری |
dye-stuff |
ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند] |
end finish |
گره جناقی [گره زدن دو انتهای فرش در محل ریشه ها برای جلوگیری از باز شدن و بهم ریختگی تار و پود] |
scrambler |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
scramblers |
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند |
phage |
باکتری خوار |
bacteriology |
باکتری شناسی |
bacterial |
وابسته به باکتری |
anaerobic bacteria |
باکتری بیهوازی |
bacteriophagy |
باکتری خواری |
bacteriolysis |
انهدام باکتری |
bacteria |
باکتری ترکیزه |
bacteriological |
باکتری شناسی |
diplococcus |
باکتری اوره |
aerobic bacteria |
باکتری هوازی |
carnation border |
حاشیه گل میخکی که در فرش های آسیایی خصوصا هندی دیده می شود |
deflates |
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت |
deflating |
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت |
deflated |
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت |
deflate |
خالی کردن جلوگیری از تورم کردن کاهش قیمت |
enzymes |
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم |
enzyme |
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم |
to provide against |
جلوگیری کردن |
keeps |
جلوگیری کردن |
hinders |
جلوگیری کردن |
hold in |
جلوگیری کردن |
rebuffs |
جلوگیری کردن |
prohibits |
جلوگیری کردن |
hinder |
جلوگیری کردن |
rule out |
جلوگیری کردن |
bridling |
جلوگیری کردن از |
bridles |
جلوگیری کردن از |
bridled |
جلوگیری کردن از |
bridle |
جلوگیری کردن از |
hindering |
جلوگیری کردن |
arrests |
جلوگیری کردن |
arrested |
جلوگیری کردن |
arrest |
جلوگیری کردن |
rebuff |
جلوگیری کردن |
rebuffed |
جلوگیری کردن |
rebuffing |
جلوگیری کردن |
prohibit |
جلوگیری کردن |
hindered |
جلوگیری کردن |
prohibiting |
جلوگیری کردن |
prevents |
جلوگیری کردن از |
keep |
جلوگیری کردن |
inhibit |
جلوگیری کردن |
checks |
جلوگیری کردن از |
to keep back |
جلوگیری کردن از |
pull up |
جلوگیری کردن |
restrain |
جلوگیری کردن از |
holds |
جلوگیری کردن |
restraining |
جلوگیری کردن از |
check |
جلوگیری کردن از |
checked |
جلوگیری کردن از |
prevents |
جلوگیری کردن |
preventing |
جلوگیری کردن از |
prevent |
جلوگیری کردن |
inhibits |
جلوگیری کردن |
prevent |
جلوگیری کردن از |
prevented |
جلوگیری کردن |
restrains |
جلوگیری کردن از |
hold |
جلوگیری کردن |
prevented |
جلوگیری کردن از |
preventing |
جلوگیری کردن |
spirochaeta |
هر نوع باکتری مارپیچ |
bactericidal |
نابود کنندهء باکتری |
bacterization |
تحت تاثیر باکتری |
denitrifying bacteria |
باکتری کاهنده نیترات |
spirochaete |
هر نوع باکتری مارپیچ |
spirochete |
هر نوع باکتری مارپیچ |
hexachlorophene |
ماده متبلور باکتری کش |
chemosynthesis |
سنتز باکتری شیمیایی |
lay up |
دچار تاخیر کردن یا شدن انبار یاجمع کردن |
warehouse |
انبار کردن |
build up |
پر کردن انبار |
build-up |
پر کردن انبار |
build-ups |
پر کردن انبار |
stash |
انبار کردن |
stashes |
انبار کردن |
deep freezes |
انبار کردن |
stashed |
انبار کردن |
yard |
انبار کردن |
stashing |
انبار کردن |
yards |
انبار کردن |
stock piling |
انبار کردن |
warehouses |
انبار کردن |
ensile |
انبار کردن |
imburse |
انبار کردن |
deep freeze |
انبار کردن |
reservedness |
انبار کردن |
storage |
انبار کردن |
repels |
نپذیرفتن جلوگیری کردن از |
snubs |
جلوگیری سرزنش کردن |