Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
tightening material
مواد عایق کننده
Other Matches
insulating compound
مواد عایق
insulating material
مواد عایق
insulator
عایق کننده روکش عایق
insulators
عایق کننده روکش عایق
ferroxcube
مواد مغناطیسی عایق غیرفلزی
desiccant
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
insulated instrument transformer
ترانسفورماتور عایق کننده ترانسفورماتور اندازه گیری عایق شده
insulator
جدا کننده عایق کننده
insulators
جدا کننده عایق کننده
damper
عایق تعدیل کننده
utilidor
لوله عایق کننده
tightening material
مواد اب بندی کننده
coagulase
مواد منعقد کننده
cleaner
مواد پاک کننده
coagulase
مواد دلمه یالخته کننده
oxydizing agents
مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
pyrotechnics
مواد فشفشفهای فشفشه روشن کننده
saprophagous
تغذیه کننده از مواد پوسیده والی
fastness of bleaching
ثبات رنگی در مقابل مواد سفید کننده
screed
شمشه جمع کننده مواد اضافی در سطح
insulation
عایق کاری یا عایق بندی ایزولاسیون
form utility
در این مواد ازنظر پذیرش بازار و مصرف کننده ایجاد میشود
insulator
جسم عایق ماده عایق
insulators
جسم عایق ماده عایق
tamping
بستن مواد مشتعل کننده به دور خرج کیپ کردن خرج
antiset
ماده ضدغلیظ شدن و بستن مواد ماده سیال کننده
ptomaine
مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
durable material
مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
transudate
مواد فرانشت شده مواد مترشحه
dye-stuff
ماده رنگی در رنگرزی الیاف
[این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
insulation strength
استحکام ایزولاسیون استحکام عایق بندی استحکام عایق کاری
insulation testing apparatus
دستگاه ازمایش عایق بندی دستگاه اندزه گیری عایق بندی
magnaflux
نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme
مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items
مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
impediments
عایق
impediment
عایق
waterproofed
عایق اب
drag chain
عایق
waterproof
عایق اب
insulator
عایق
insulant
عایق
dielectric
عایق
insulation
عایق
pawl
عایق
waterproofs
عایق اب
detent
عایق
cloggy
عایق
non conductor
عایق
floor insulator
عایق کف
insulators
عایق
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
insulates
عایق سازی
insulate
عایق سازی
rachet
گیره عایق
insulate
عایق کردن
laggin
عایق بندی
electrical insulator
عایق الکتریکی
ideal dielectric
عایق کامل
drag hook
قلاب عایق
insulating
عایق سازی
wall insulator
عایق دیوار
dielectric isolation
جداسازی با عایق
non conducting
عایق گرما
non conducting
عایق برق
rainproof
عایق باران
insulates
عایق کردن
fish paper
عایق کاغذی
brakes
عایق مانع
braking
عایق مانع
slot insulation
عایق شیار
resistance
عایق مقاومت
circular loom
نای عایق
cleat
عایق انگلیسی
insulation board
صفحه عایق
obstruction
مانع عایق
insulating varnish
لعاب عایق
weatherproof
عایق هوا
sound insulation
عایق صدا
mica dielectric
عایق میکا
insulation
عایق کاری
insulative
عایق کردن
soundproof
عایق صدا
insulated
عایق دار
battery insulator
عایق باتری
insulation
عایق گذاری
insulation testing apparatus
عایق سنج
brake
عایق مانع
braked
عایق مانع
insulating material
جسم عایق
insulating material
ماده عایق
insulant
ماده عایق
insulating
عایق کردن
insulated wall
دیواره عایق
insulated layer
لایه عایق
insulated plier
انبر عایق
insulated tongs
انبر عایق
insulated wire
سیم عایق
obstructions
مانع عایق
adiabatic
عایق گرما
insulating bushing
بوش عایق
insulating cement
سیمان عایق
insulation fault
نقص عایق کاری
insulates
با عایق مجزا کردن
insulated conduit tube
لوله عایق شده
insulation voltage
ولتاژ عایق بندی
form insulation
عایق کاری قالب
insulated conductor
هادی عایق شده
insulated cable
کابل عایق شده
insulated bearing
یاطاقان عایق شده
insulate
با عایق مجزا کردن
insulation breakdown test
ازمایش شکست عایق
insulated gate field effect transistor
ترانزیستور اف ای تی باگیت عایق
insulated intermediate layer
لایه میانی عایق
insulating asphalt
اسفالت عایق بندی
insulation fault
نقص عایق بندی
weatherbeater
<adj.>
عایق رطوبتی، آب بند
insulation of concrete
عایق کاری بتن
insulating brick
اجر عایق بندی
insulation protection
حفافت عایق بندی
insulation defect
نقص عایق بندی
insulating
با عایق مجزا کردن
lead in insulator
عایق سیم انتن
insulation resistance
مقاومت عایق بندی
insulation class
کلاس عایق بندی
heat insulation
عایق کاری حرارتی
electrical insulation
عایق سازی الکتریکی
insulation loss
تلف عایق بندی
acoustic ceiling
سقف عایق پوش
isolates
عایق دار کردن
flameproof
عایق شعله ضد اتش
mess kit
فرف عایق غذاخوری
isolating
عایق دار کردن
to deafen a wall
عایق کردن دیوار
to deaden a wall
عایق کردن دیوار
thermal insulation
عایق کاری گرمایشی
isolate
عایق دار کردن
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
clothing
عایق بندی روکش کشیدن
insulated bearing housing
پوسته یاطاقان عایق شده
insulation tester
دستگاه ازمایش عایق بندی
insulation indicator
دستگاه ازمایش عایق بندی
post-insulated connection
پس از پیوند عایق دار شده
insulation power factor
ضریب قدرت عایق بندی
bushing
عایق غلاف حیله گردان
insulated cable
کابل عایق بندی شده
storm door
درب عایق هوای توفانی
insulation
روپوش کشی عایق کردن
winding insulation
عایق بندی سیم پیچی
asbestos mica
عایق پنبه نسوز و میکا
ratchets
گیره عایق چرخ ضامن دار
ratchet
[گیره عایق چرخ ضامن دار]
quads
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
insulation shielding
زره پوش کردن عایق بندی
quad
سیم چهارلای بهم پیچیده عایق
cold plug
شمعی با الکترود عایق شده کوتاه
reefer
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangles
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
insulation detector
دستگاه ازمایش عایق بندی اشکارساز ایزولاسیون
weathertight
محفوظ در برابر باد و باران عایق هوا
reefers
خودرویی که اطاقک عایق حرارت داشته باشد
quadrangle
سیم چهار لای بهم پیچیده عایق
kapton
نوعی پلاستیک عایق حرارتی باپوشش طلایی در فضاپیما
blanket
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
blankets
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shield
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دورهم پیچیده شده اند
shields
کابل با دو سیم مسی عایق که دور هم پیچیده شده اند
blanketed
لایهای از عایق حرارتی برای حفافت یک جزء یا قطعه معین
foreign military sales
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
shield
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
shields
, این جفت سیستم ها پس وارد یک لایه عایق می شوند تا بیشتر تصادم را کم کنند
glass wool
تودهای ازرشتههای شیشهای که بعنوان عایق گرما یا درتصفیه هوا بکار میر ود
cross flow
دو سیال که بصورت عمود برهم جریان دارند و توسط ورقه نازکی از هم عایق شده اند
provisions
مواد
materials
مواد
material
مواد
supplies
مواد
off the shelf
مواد در دسترس
intromission
مواد الحاقی
organic compound
مواد آلی
joint sealing material
مواد درزبندی
joint filler
مواد درزبندی
washing agent
مواد شوینده
lubricants
مواد روغنی
joint filling compound
مواد درزبندی
organic compound
مواد شیمیایی
jointing material
مواد پرکننده
proteins
مواد سفیدهای
materials requisition
درخواست مواد
producer's goods
مواد تولیدی
materials transfer notes
دستورانتقال مواد
organic materials
مواد الی
operating supplies
مواد کمکی
lubricant
مواد روغنی
printed matter
مواد چاپی
protein
مواد سفیدهای
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com