Dictiornary-Farsi | مواد فرعی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
accessory substances	مواد فرعی


Other Matches

subspecies	قسم فرعی جنس فرعی از یک نژاد
ptomaine	مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate	مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material	مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
by pass	بای پاس کردن پل زدن راه فرعی ساختن اتصال کوتاه کردن مجرای فرعی
by pass	گذرگاه فرعی مسیر فرعی
ecotype	بخش فرعی از نوع مستقل جانور یا گیاه که افراد ان باهم اختلاط و امتزاج نموده و بخش واحد فرعی تشکیل میدهند
dye-stuff	ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux	نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme	مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items	مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant	مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
stbtitle	عنوان فرعی عنوان فرعی مقاله
sublease	اجاره فرعی دادن حق اجاره بمستاجر فرعی دادن
foreign military sales	فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
by	فرعی
adverse reaction	اثر فرعی
inferiors	فرعی
adjunct	فرعی
lateral	فرعی
inferior	فرعی
half deck	پل فرعی
min	فرعی
petty	فرعی
second class	فرعی
tributaries	فرعی
adjuncts	فرعی
branch lines	خط فرعی
branch line	خط فرعی
tributary	فرعی
succursal	فرعی
minor	فرعی
sub dam	سد فرعی
accessory	فرعی
subalterns	فرعی
subaltern	فرعی
ancillary	فرعی
incidents	فرعی
by-effect	اثر فرعی
byeffect	اثر فرعی
fall-out [side effect]	اثر فرعی
secondary effect	اثر فرعی
spillover effect	اثر فرعی
incident	فرعی
subsidiaries	فرعی
derivative	فرعی
secondary	فرعی
subsidiary	فرعی
derivatives	فرعی
accessorial	فرعی
extrinsic	فرعی
nervus accessorius	عصب فرعی
wayside	ایستگاه فرعی
side line occupations	مشاغل فرعی
appendage	دستگاه فرعی
side issues	مسئله فرعی
side issues	موضوع فرعی
episode	داستان فرعی
sideshow	نمایش فرعی
sideshows	نمایش فرعی
link road	راه فرعی
lay shaft	میله فرعی
subordinate clause	جملهوارهی فرعی
byways	راه فرعی
byway	راه فرعی
subordinate clauses	جملهوارهی فرعی
walk-on	بازیگر فرعی
side dish	غذاهای فرعی
annexing	شعبه فرعی
episodes	داستان فرعی
DIVERSION	راه فرعی
accessory nerve	عصب فرعی
affluent	رود فرعی
side effects	اثرات فرعی
appendages	دستگاه فرعی
side issue	مسئله فرعی
side issue	موضوع فرعی
adjunct	صفت فرعی
subsections	قسمت فرعی
subsection	قسمت فرعی
corollary	نتیجه فرعی
corollaries	نتیجه فرعی
secondary stress	خستگی فرعی
bypassing	مسیر فرعی
bypasses	مسیر فرعی
bypassed	مسیر فرعی
bypass	مسیر فرعی
side-effects	اثر فرعی
side-effect	اثر فرعی
adjuncts	صفت فرعی
by-product	محصول فرعی
insets	نقشه فرعی
subcommittees	کمیسیون فرعی
subcommittees	کمیته فرعی
subcommittee	کمیسیون فرعی
subcommittee	کمیته فرعی
inset	نقشه فرعی
by-products	محصول فرعی
side effect	اثر فرعی
sugroup	دسته فرعی
subspace	فضای فرعی
subinterval	فاصله فرعی
derived unit	واحد فرعی
secondary unit	واحد فرعی
derived units	واحدهای فرعی
derived units	احاد فرعی
subharmonic	هماهنگ فرعی
daughter chain	زنجیر فرعی
submenu	منوی فرعی
suborder	راسته فرعی
substrate	شکل فرعی
colonnette	ستون فرعی
substation	ایستگاه فرعی
consequent pole	قطب فرعی
slave station	ایستگاه فرعی
coproduct	محصول فرعی
cotype	نوعی فرعی
subgenus	تیره فرعی
diverticulum	جاده فرعی
sub contractor	پیمانکار فرعی
floor jack	اهرم فرعی
subclass	شعبه فرعی
subclass	طبقه فرعی
subagency	نمایندگی فرعی
sub station	پست فرعی
sub sector	بخش فرعی
sub network	شبکه فرعی
stop street	خیابان فرعی
subdirectory	فهرست فرعی
subfamily	خانواده فرعی
dixings	ارایشهای فرعی
dog leg	شاخه فرعی
subgenus	جنس فرعی
incidentals	اقلام فرعی
subsidiary company	شرکت فرعی
incidental effect	اثر فرعی
subfamily	تیره فرعی
extension telephone	تلفن فرعی
by product	فراورده فرعی
underplot	داستان فرعی
avocation	کار فرعی
side show	موضوع فرعی
backway	جاده فرعی
bypath	جاده فرعی
sidepiece	چیز فرعی
bayou	نهرکوچک یا فرعی
sideway	فرعی از پهلو
blessed folder	مخزن فرعی
auxiliary switch	کلید فرعی
side show	نمایش فرعی
auxiliary activity	فعالیت فرعی
alternate position	موضع فرعی
secondary position	موضع فرعی
alternative airfield	فرودگاه فرعی
an off street	کوچه فرعی
subsidiary occupations	مشاغل فرعی
token money	پول فرعی
articulated connecting rod	شاتون فرعی
tine	شاخ فرعی
borrowed light	نورگیر فرعی
bracteole	برگچه فرعی
by product material	فراورده فرعی
by way	راه فرعی
by work	کار فرعی
byname	اسم فرعی
byroad	جاده فرعی
intercardinal points	جهات فرعی
by product	نتیجه فرعی
by product	محصول فرعی
spur track	جاده فرعی
by election	انتخابات فرعی
bye election	انتخابات فرعی
by lane	کوچه فرعی
by pass	لوله فرعی
by pass	گذرگاه فرعی
by path	جاده فرعی
intercardinal headings	جهات فرعی
probative	حقایق فرعی
overtone	صدای فرعی
secondary markets	بازارهای فرعی
sidetracked	جاده فرعی
retort tar	قطران فرعی
subcontract	قرارداد فرعی
pseudocarp	میوه فرعی
subculture	فرهنگ فرعی
subordinate	فرعی پایین تر
annex	شعبه فرعی
subordinated	فرعی پایین تر
secondary port	بندر فرعی
annexes	شعبه فرعی
subcontracted	قرارداد فرعی
jamb-shaft	ستون فرعی
minor constituent	عنصر فرعی
minor arts	هنرهای فرعی
accessory	دعوای فرعی
municipal road	راه فرعی
annexe	ساختمان فرعی
minor elements	عناصر فرعی
minor league	لیگ فرعی