Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 162 (8 milliseconds)
English
Persian
application
موارد استعمال
applications
موارد استعمال
Other Matches
smokes
استعمال دود استعمال دخانیات
smoke
استعمال دود استعمال دخانیات
radiologists
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usage
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
radiologist
متخصص استعمال پرتو رونتگن متخصص استعمال پرتومجهول
usages
استعمال استفاده مورد استفاده بودن استعمال کردن
disuse
عدم استعمال ترک کردن ترک استعمال
casebooks
کتاب موارد
usages
موارد مصرف
utilizations
موارد مصرف
widely
در بسیاری موارد
utilisations
موارد مصرف
casebook
کتاب موارد
only in exceptional cases
فقط در موارد استثنائی
application of low to instances
تطبیق قانون با موارد
data item
موارد ذکرشده در اطلاعات
emergency complement
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری
addressing
بدون نیاز به موارد خاص
hyphen
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
hyphens
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود
emergency addressee
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری
where justified
در موارد طبق مقررات اثبات شده
where there is a valid reason
در موارد طبق مقررات اثبات شده
in duly substantiated cases
در موارد طبق مقررات اثبات شده
emergency establishment
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
This compares to a total of 36 cases reported in 2009.
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود.
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives.
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند.
k ration
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده
ttl
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند.
uses
استعمال
use
استعمال
application
استعمال
employment
استعمال
applications
استعمال
expenditure
استعمال
desuetude
عدم استعمال
misapplication
استعمال بیجا
bilinguality
استعمال دوزبان
bilingualism
استعمال دوزبان
usages
نحوه استعمال
usages
عرف استعمال
usage
نحوه استعمال
cranage
استعمال جرثقیل
ill usage
سوء استعمال
ill use
بد استعمال کردن
overkill
استعمال بیش از حد
value in use
ارزش استعمال
user cost
هزینه استعمال
use value
ارزش استعمال
unworn
استعمال نشده
tutoyer
استعمال کردن
telescopy
فن استعمال دوربین
riflery
استعمال تفنگ
overuse
استعمال مفرط
nicotian
دود استعمال کن
misusage
سوء استعمال
misapplication
سوء استعمال
law of use
قانون استعمال
usage
عرف استعمال
abused
بد استعمال کردن
use
استعمال مصرف
uses
استعمال مصرف
employs
استعمال کردن
maltreatment
سوء استعمال
graphics
فن استعمال نمودار
smoking
استعمال دخانیات
exercise
استعمال کردن
exercised
استعمال کردن
applies
استعمال کردن
apply
استعمال کردن
applying
استعمال کردن
abusive
سوء استعمال
abuse
بد استعمال کردن
abuse
سوء استعمال
employ
استعمال کردن
using
استعمال مصرف
abusing
سوء استعمال
abusing
بد استعمال کردن
employed
استعمال کردن
abuses
سوء استعمال
abuses
بد استعمال کردن
exercises
استعمال کردن
abused
سوء استعمال
disuse
عدم استعمال
employing
استعمال کردن
combinatorics
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
dosages
مقدار استعمال دارو
mitering
استعمال تاج اسقفی
nicotian
استعمال کننده دخانیات
dosage
مقدار استعمال دارو
The habit of smoking.
عادت به استعمال دخانیات
outward application
استعمال برونی یا خارجی
vernacularism
استعمال زبان محلی
no smoking allowed
استعمال دخانیان ممنوع
catachresis
استعمال غلط کلمه
malapropism
سوء استعمال کلمات
users
استعمال کننده کاربر
user
استعمال کننده کاربر
mitring
استعمال تاج اسقفی
law of disuse
قانون عدم استعمال
composite demand
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
symbolization
استعمال علائم ونشانهای رمزی
abjectival use of a noun
استعمال اسمی به طور صفت
telescopist
متخصص استعمال دوربینهای نجومی
oxymoron
استعمال کلمات مرکب ضدونقیض
purism
افراط در استعمال صحیح الفاظ
sesquipedalian
معتاد به استعمال لغات دراز
periphrasis
استعمال واژه ها وعبارات زائد
oxymoron
استعمال کلمات مرکب متضاد
instrumentation
تنظیم اهنگ استعمال الت
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
incompatible
غیر قابل استعمال با یکدیگر
deverbative
بصورت مشتق استعمال شده
holophrastic
استعمال کننده کلمه قصار
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
smoker
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
smokers
واگن یا اتاق مخصوص استعمال دخانیات
abstinence
ریاضت پرهیز از استعمال مشروبات الکلی
teetotalism
پیروی از اصل منع استعمال مسکرات
to smoke oneself sick
از بسیاری استعمال دخانیات ناخوش شدن
malapropism
استعمال غلط وعجیب وغریب لغات
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
abstemious
مخالف استعمال مشروبات الکلی پرهیزکار
teetotaller
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkie
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
utilization
به کار بردن استعمال در دسترس قراردادن
non abstainer
کسیکه از استعمال نوشابه پرهیز ننماید
teetotaler
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
junkies
استعمال کنندهء هروئین و مواد مخدره
teetotallers
طرفدار منع استعمال مشروبات الکلی
joint
جای کشیدن تریاک با استعمال نوشابه لولا
purist
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
nicotinism
مسمویت از نیکتین در نتیجه استعمال زیاد تنباکو
zoomorphism
استعمال اشکال حیوانات در هنربعنوان علائم مخصوص
purists
شخصیکه در استعمال کلمات صحیح وسواس دارد
abstainer
پرهیزگار کسیکه از استعمال مسکرات پرهیز دارد
I dont smoke at all.
اهل دود نیستم ( دخانیات استعمال نمی کنم )
petroleur
کسیکه با استعمال نفت اتش سوزی راه می اندازد
jake leg
فلجی که به علت استعمال مشروبات الکلی ایجاد میشود
adoption
اقتباس استعمال لغت بیگانه بدون تغییر شکل آن
lupulin
خاکه تلخه که بعنوان داروی مسکن استعمال میشود
hendiadys
عطف دوکلمه بجای استعمال صفت وموصوف مانندپیالههای زرین
euphuism
انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
the word is sanctioned by use
کثرت استعمال این واژه راجزواژههای درست دراورده است
amphetamine
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
amphetamines
مادهای بفرمول N31H9C که بصورت بخور یا محلول بعنوان مسکن استعمال میشود
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
quarantine
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantining
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantines
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
quarantined
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین
euphemism
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
euphemisms
استعمال کلمهء نیکو و مطلوبی برای موضوع یا کلمهء نامطلوبی
periphrastic conjugation
صرف افعال با استعمال غیرضروری فعلهای معین بجای ساده صرف کردن
euphemize
استعمال کلمهء نیکو بجای کلمهء زشت
use
استفاده کردن استعمال کردن
handles
رفتار کردن استعمال کردن
handle
رفتار کردن استعمال کردن
uses
استفاده کردن استعمال کردن
an
حرف a در جلو حروف صدادار و جلو حرف Hبصورت an استعمال میشود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com