Total search result: 201 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
data item |
موارد ذکرشده در اطلاعات |
|
|
Other Matches |
|
window |
تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری |
associative storage |
یک وسیله مخصوص ذخیره اطلاعات که در ان ادرس محل ذخیره اطلاعات از طریق محتوی اطلاعات ذخیره شده در ان محل مشخص میشود |
casebooks |
کتاب موارد |
widely |
در بسیاری موارد |
application |
موارد استعمال |
usages |
موارد مصرف |
utilisations |
موارد مصرف |
utilizations |
موارد مصرف |
casebook |
کتاب موارد |
applications |
موارد استعمال |
application of low to instances |
تطبیق قانون با موارد |
only in exceptional cases |
فقط در موارد استثنائی |
echo check |
بررسی صحت عملیات ارسال اطلاعات که در ان اطلاعات دریافت شده به منبع اصلی برگشت داده شده و با اطلاعات اصلی مقایسه میشودمقابله به کمک طنین بررسی طنین |
dow jones information service |
سرویس اطلاعات که شامل اطلاعات جاری قیمت انبار وسایر خبرهای مالی است |
attributes |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
attribute |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
attributing |
1-بخش ورودی در فایل 2-اطلاعات مربوط به نمایش اطلاعات |
derived information |
اطلاعات استنباط شده اطلاعات به دست امده ازرادار |
aperture card |
روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد |
radar correlation |
درک وابستگی اطلاعات یاهدفهای موجود درروی صفحه رادار با اطلاعات وهدفهای مورد نظر |
hyphen |
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود |
hyphens |
خط پیوند در موارد زیر بکارمیرود |
addressing |
بدون نیاز به موارد خاص |
emergency complement |
تعدیل یکانهابرای موارد اضطراری |
where there is a valid reason |
در موارد طبق مقررات اثبات شده |
in duly substantiated cases |
در موارد طبق مقررات اثبات شده |
where justified |
در موارد طبق مقررات اثبات شده |
emergency addressee |
مسئولین اعلام خبر در موارد ضروری |
trapdoors |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
trapdoor |
فاصلهای عمدی در یک سیستم پردازش اطلاعات که به منظور جمع اوری تغییر یا خراب کردن اتی اطلاعات بوجود امده است |
automatic data processing |
پرورش اطلاعات خودکارسیستم اطلاعات کامپیوتری |
distance vector protocols |
اطلاعات در مورد مسیرهای مختلف شبکه گسترده که توسط rowter برای یافتن کوتاهترین و سریع ترین مسیر ارسال اطلاعات به کارمی رود |
emergency establishment |
تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری |
This compares to a total of 36 cases reported in 2009. |
همانند آن بطور کلی ۳۶ موارد در سال ۲۰۰۹ گزارش شده بود. |
All of which doesn't really help us very much in our day-to-day lives. |
تمامی این موارد به زندگی روزانه ما واقعا کمکی نمی کند. |
k ration |
بسته کوچک مواد غذایی ارتشی برای موارد فوق العاده |
read time |
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری |
regrade |
تجدید طبقه بندی اطلاعات درجه بندی مجدد اطلاعات ازنظر اهمیت |
connexions |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است |
connection |
پروتکل حمل و نقل OIS که حاوی یک روش کاربرای مسیر دادن به اطلاعات اطراف یک شبکه محلی با استفاده از نمودار داده حاوی اطلاعات است |
defense system aquisition |
سیستم کسب اطلاعات پدافندی کسب اطلاعات برای دفاع |
civilian internee information bureau |
دفتر اطلاعات غیرنظامیان واردشده به کشور دفتر اطلاعات پناهندگان |
data transceiver |
دستگاه مبادله اطلاعات دستگاه گیرنده و فرستنده اطلاعات کامپیوتری |
ttl |
خانواده معروف دروازههای منط قی و طرح موارد ترانزیستوری سریع که ترانزیستور دو قط بی آن مستقیماگ وصل شده اند. |
help |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
helps |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
helped |
پیام کمک که حاوی اطلاعات مفید درباره تابع مشخص یا بخشی از برنامه جاری باشد و نه اطلاعات کلی درباره همه برنامه |
negative acknowledgement |
کاراکتر کنترلی که ترمینال گیرنده در انتقال اطلاعات برای ترمینال فرستنده صادرمیکند تا اعلام کند که یک اشتباه انتقال در اخرین بلوک اطلاعات ارسال شده وجوددارد |
windowing |
1-عمل تنظیم یک پنجره برای نمایش اطلاعات درصفحه . 2-نمایش یا دستیابی به اطلاعات از طریق پنجره |
combinatorics |
محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی |
composite demand |
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی |
bandwidth |
در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است |
IrDA |
روش استاندارد برای انتقال اطلاعات از طریق اشعه نوری . برای انتقال اطلاعات در کامپیوترهای قابل حمل یا PDA به یک چاپگر یا صفحه تصویر. برای این منظور کامپیوتر و چاپگر باید پورت IrDA داشته باشند |
infra red link |
روش استاندارد برای ارسال اطلاعات از اشعه نوری . که اغلب برای انتقال اطلاعات از کامپیوتر متحرک یا چاپگر یا صفحه نمایش به کار می رود. برای استفاده از ین خصوصیت کامپیوتر یا چاپگر باید پورت IrDA داشته باشد |
intelligence process |
جریان پرورش اطلاعات پرورش اطلاعات |
quarantining |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantines |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantine |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
quarantined |
در موارد ذیل درCL مورد استفاده است زن بیوه پنجاه روز از مرگ شوهر فرصت دارد که بادریافت جهیزیه و حق الارث خود از منزل خارج شود مدت قرنطینه کشتیهایی که ازکشورهای الوده به بیماریهای واگیر می ایندپنجاه perch از زمین |
witting |
اطلاعات |
data |
اطلاعات |
intelligence |
اطلاعات |
[pieces of] information |
اطلاعات |
information |
اطلاعات |
counterintelligence |
ضد اطلاعات |
defense information |
اطلاعات نظامی |
filter center |
مرکزتوزیع اطلاعات |
logistical data |
اطلاعات لجستیکی |
combatintelligence |
اطلاعات رزمی |
marketing intelligence |
اطلاعات بازاریابی |
combat intelligence |
اطلاعات رزمی |
departmental intelligence |
اطلاعات اداری |
perfect information |
اطلاعات کامل |
information |
مفروضات اطلاعات |
pemmican |
اطلاعات خلاصه |
pemican |
اطلاعات خلاصه |
basic data |
اطلاعات اولیه |
budget data |
اطلاعات بودجه |
essential elements of information |
عناصراصلی اطلاعات |
information science |
علم اطلاعات |
defense information |
اطلاعات دفاعی |
military intelligence |
اطلاعات نظامی |
meteorological data |
اطلاعات هواسنجی |
ministry of information |
وزارت اطلاعات |
flow of information |
گردش اطلاعات |
genetic information |
اطلاعات وراثتی |
information unit |
واحد اطلاعات |
information explosion |
انفجار اطلاعات |
information transmission |
انتقال اطلاعات |
information theory |
نظریه اطلاعات |
information system |
سیستم اطلاعات |
critical intelligence |
اطلاعات مهم |
information source |
منبع اطلاعات |
data element |
جزئیات اطلاعات |
information processing |
پردازش اطلاعات |
data element |
عناصر اطلاعات |
information service |
خدمات اطلاعات |
data communication |
انتقال اطلاعات |
information revolution |
تحول اطلاعات |
critical intelligence |
اطلاعات حیاتی |
information retrieval |
بازیابی اطلاعات |
data input |
اطلاعات ورودی |
information center |
مرکز اطلاعات |
intelligence estimate |
براورد اطلاعات |
ir |
بازیابی اطلاعات |
intelligence service |
اداره اطلاعات |
information bureau |
دفتر اطلاعات |
data item |
جزئیات اطلاعات |
intelligence service |
قسمت اطلاعات |
intelligence office |
دفتر اطلاعات |
intelligence journal |
دفتریادداشت اطلاعات |
intelligence department |
اداره اطلاعات |
intelligence data |
عناصر اطلاعات |
intelligence annex |
پیوست اطلاعات |
instruction pipeline |
کانال اطلاعات |
inquiry office |
دفتر اطلاعات |
input information |
اطلاعات ورودی |
input information |
اطلاعات اولیه |
data base |
مبنای اطلاعات |
false information |
اطلاعات نادرست |
information sheet |
برگه اطلاعات |
handout |
برگه اطلاعات |
dissemination |
پخش اطلاعات |
information office |
دفتر اطلاعات |
data bank |
بانک اطلاعات |
information desk |
میز اطلاعات |
data banks |
بانک اطلاعات |
information on demand |
اطلاعات با تقاضا |
data processing |
تهیه اطلاعات |
leakage of information |
نشت اطلاعات |
keep up with the news <idiom> |
حفظ اطلاعات |
wrong information |
اطلاعات نادرست |
financial data |
اطلاعات مالی |
secret |
اطلاعات سری |
weather intelligence |
اطلاعات هواشناسی |
secrets |
اطلاعات سری |
records available |
اطلاعات موجود |
technical data |
اطلاعات فنی |
spial |
کسب اطلاعات |
tactical intelligence |
اطلاعات جنگی |
spial officer |
افسرتجسس و اطلاعات |
tactical intelligence |
اطلاعات تاکتیکی |
stationary information |
اطلاعات لایتغیر |
assistant chief of staff,g (intelligenc |
معاونت اطلاعات |
public information |
اطلاعات عمومی |
disinformation |
اطلاعات دورغ |
data processing |
امایش اطلاعات |
Ministry of Information . |
وزارت اطلاعات |
info |
مخفف اطلاعات |
communication |
عبور اطلاعات |
intelligence |
اطلاعات نظامی |
data processing |
پرورش اطلاعات |
information technology |
تکنولوژی اطلاعات |
input |
داده ها اطلاعات ورودی |
inputted |
داده ها اطلاعات ورودی |
dollies |
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی |
displays |
نشان دادن اطلاعات |
advisory area |
منطقه زیرپوشش اطلاعات |
ana |
منتخبات اطلاعات سودمند |
displayed |
نشان دادن اطلاعات |
combat information center |
مرکز اطلاعات رزمی |
columnar |
نمایش اطلاعات درستون ها |
charge coupled device |
حافظه با اطلاعات چرخان |
displaying |
نشان دادن اطلاعات |
up-to-date |
حاوی اخرین اطلاعات |
up to date |
حاوی اخرین اطلاعات |
spacial information |
اطلاعات فضایی [فاصله ای] |
batches |
مین اطلاعات سفید |
computer information system |
سیستم اطلاعات کامپیوتری |
touts |
فروشنده اطلاعات شرطبندی |
tipsters |
فروشنده اطلاعات در شرطبندی |
thesauruses |
قاموس مجموعه اطلاعات |
thesaurus |
قاموس مجموعه اطلاعات |
batch |
مین اطلاعات سفید |
communicates |
انتقال اطلاعات به کسی |
communicate |
انتقال اطلاعات به کسی |
touting |
فروشنده اطلاعات شرطبندی |
touted |
فروشنده اطلاعات شرطبندی |
almanac |
نشریهء اطلاعات عمومی |
almanacks |
نشریهء اطلاعات عمومی |
dolly |
کامپیوترمبادله اطلاعات هوایی |
almanacs |
نشریهء اطلاعات عمومی |
informative |
حاوی اطلاعات مفید |
display |
نشان دادن اطلاعات |
tipster |
فروشنده اطلاعات در شرطبندی |
data card |
کارت اطلاعات کامپیوتری |
data card |
کارت ثبت اطلاعات |
tout |
فروشنده اطلاعات شرطبندی |
communicated |
انتقال اطلاعات به کسی |
currents |
فعلی اخرین اطلاعات |
(not) know the first thing about something <idiom> |
اطلاعات جزئی داشتن |
hold something back <idiom> |
نگهداری اطلاعات از کسی |
vector data aggregate |
بردار اطلاعات مجتمع |
target information center |
مرکز اطلاعات هدف |
target indications |
اطلاعات مربوط به هدف |
management information system |
سیستم مدیریت اطلاعات |
sciolistic |
دارای اطلاعات سطحی |
random access |
دسترسی به اطلاعات به طورناموزون |
debrief |
اطلاعات کسب کردن |
debriefs |
اطلاعات کسب کردن |