English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
trade balance موازنه تجارتی
Search result with all words
favourble balance of trade تعادل مطلوب تجارتی موازنه مثبت بیشتر بودن صادرات یک کشور ازوارداتش
Other Matches
commercialize بصورت تجارتی دراوردن جنبه تجارتی دادن به
equilibration موازنه
equilibrium موازنه
equilibrium موازنه موازنه
counterbalance موازنه
equilibrator موازنه
counterbalances موازنه
counterbalanced موازنه
balance موازنه
balances موازنه
balancing reservoir حوض موازنه
balance of trade موازنه تجاری
equilibrist طرفدارسیاست موازنه
adverse balance موازنه منفی
to rule off موازنه کردن
to strike a balance موازنه دراوردن
active balance موازنه مثبت
trade balance موازنه تجاری
compensating reservoir حوض موازنه
libratory موازنه کننده
mass balance موازنه جرم
charge balance موازنه بار
material balance موازنه مواد
counterbalanced موازنه کردن
equilibrium موازنه و تعادل
counterbalance موازنه کردن
balance of payments موازنه پرداختها
equilibrate موازنه کردن
compensation level تراز موازنه
compensation point نقطه موازنه
counterbalances موازنه کردن
balances of payments موازنه پرداختها
balances موازنه صورت وضعیت
balances موازنه تتمه حساب
The policy of balance of power. سیاست موازنه قدرت
balanced reaction واکنش موازنه شده
balance موازنه تتمه حساب
balance موازنه کردن تعادل
balance موازنه صورت وضعیت
strike a balance موازنه بدست اوردن
balances موازنه کردن تعادل
stabilized بحالت موازنه دراوردن
stabilised به حالت موازنه در اوردن
stabilizes بحالت موازنه دراوردن
stabilized به حالت موازنه در اوردن
stabilize به حالت موازنه در اوردن
stabilize بحالت موازنه دراوردن
stabilising به حالت موازنه در اوردن
stabilising بحالت موازنه دراوردن
stabilises به حالت موازنه در اوردن
stabilises بحالت موازنه دراوردن
stabilizes به حالت موازنه در اوردن
stabilised بحالت موازنه دراوردن
skid fin باله موازنه در هواپیمای دوباله
balance of international payment موازنه پرداختهای بین المللی
deficits کسر موازنه کمبود سرمایه
mercantilist طرفدار سیاست موازنه اقتصادی
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
deficit کسر موازنه کمبود سرمایه
birling مسابقه موازنه روی تیرشناور در اب
poise وزنه متحرک بحالت موازنه دراوردن
english hand balance بالانس ژیمناست روی چوب موازنه
deficit کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
roadwheel arm بازوی چرخ جاده اهرم موازنه شنی
long run equilibrium موازنه بلند مدت قیمتها قیمت عادی
deficits کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
candlesticks بالانس بایک شانه روی چوب موازنه
swan scale تعادل ژیمناست روی یک پاروی چوب موازنه
commerical تجارتی
relating to business <adj.> تجارتی
commercial <adj.> تجارتی
corporate [commercial] <adj.> تجارتی
for-profit <adj.> تجارتی
merchants تجارتی
merchant تجارتی
mercantile تجارتی
commercial تجارتی
business <adj.> تجارتی
dish rag حالت افقی بدن ژیمناست درامتداد چوب موازنه
thermostatics اصول نظری یا فرضیه علمی درباره موازنه گرما
Trade mark. علامت تجارتی
commodity rate براتهای تجارتی
ideograph مارک تجارتی
commerical papers اسناد تجارتی
trade agreement موافقتنامه تجارتی
trade winds بادهای تجارتی
trading company شرکت تجارتی
trade barrier مانع تجارتی
trade disputes دعاوی تجارتی
trade gap کسری تجارتی
merchantman کشتی تجارتی
trade mark علامت تجارتی
merchant ship کشتی تجارتی
merchant bar فولاد تجارتی
trade price بهای تجارتی
mercantile marine کشتیهای تجارتی
trade price قیمت تجارتی
trade restrictions تضییقات تجارتی
industrial tube لامپ تجارتی
commerical papers اوراق تجارتی
business name اسم تجارتی
brand name نام تجارتی
document bills اوراق تجارتی
commercial firm شرکت تجارتی
commercial invoice سیاهه تجارتی
commercial items اقلام تجارتی
advertisements اگهیهای تجارتی
commercial bills اوراق تجارتی
commercials اگهیهای تجارتی
commercial attache وابسته تجارتی
brand names نام تجارتی
capital asset علامت تجارتی
brand loyalty نام تجارتی
business type operation عملیات تجارتی
brand leader علامت تجارتی
bill of goods فهرست تجارتی
argosy ناوگان تجارتی
trade unions اتحادیه تجارتی
trades unions اتحادیه تجارتی
trade union اتحادیه تجارتی
brands عنوان تجارتی
brands علامت تجارتی
commercial items کالاهای تجارتی
commercial pure خلوص تجارتی
brand علامت تجارتی
trade name نام تجارتی
merchandise کالای تجارتی
commercial transactions معاملات تجارتی
trademarks علامت تجارتی
commercial structural steel فولادسازهای تجارتی
commercial papers اوراق تجارتی
commercial value ارزش تجارتی
trade names نام تجارتی
commercial loading بارگیری تجارتی
branding عنوان تجارتی
branding علامت تجارتی
commercial marine کشتیرانی تجارتی
brand عنوان تجارتی
commercial paper سند تجارتی
trademark علامت تجارتی
subsidiary brand علامت تجارتی فرعی
business income درامد خالص تجارتی
trademark علامت تجارتی گذاشتن
trade barrier قید و بند تجارتی
trademarks علامت تجارتی گذاشتن
advertisement آگهی های تجارتی
unfavorable balance of trade توازن نامطلوب تجارتی
in restraint of trade تحت محدودیت تجارتی
passive trade balance توازن تجارتی منفی
commercial loading بارگیری کالای تجارتی
commercial representative قائم مقام تجارتی
register of commerce دفتر ثبت تجارتی
commercial banking system نظام بانکداری تجارتی
local trade customs عرف تجارتی محل
dominant firm واحد تجارتی مسلط
commercial structural steel فولاد ساختمان تجارتی
cost plus براساس قیمت تجارتی
commercial procuration قائم مقام تجارتی
commercial light gage sheet ورق فریف تجارتی
name brand علامت تجارتی مشهور
merchandies معامله کردن کالای تجارتی
charter party قرارداد اجاره کشتی تجارتی
camial وابسته بمبادله تجارتی تهاتری
secular trend سهام تجارتی وگواهی نامه ان ها
roll out معرفی یک کالای تجارتی به بازار
downswing تنزل کارهای تجارتی وغیره
name plugging تکرار نام یا علامت تجارتی
transferable commercial instrument اوراق تجارتی قابل انتقال
commercial type vehicle خودروی تجارتی خودروهای شخصی
Biro نام تجارتی نوعی قلم خودکار
Biros نام تجارتی نوعی قلم خودکار
copywriters نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
copywriter نویسندهی آگهیهای تجارتی و مطالب تبلیغاتی
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
stock exchnge بازار سهام تجارتی اتحادیه سهامداران
privateer درکشتی تجارتی مسلح کار کردن
adverts توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
advert توجه کردن مخفف تجارتی کلمهء advertisement
dacron نام تجارتی الیاف مصنوعی پارچه داکرون
public image تاثیر علامت تجارتی روی ذهن مردم
service marking علایم و مشخصات تجارتی که روی کالاها یا مهمات حک میشود
confirming house موسسه تجارتی واسطه میان خریدار و صادر کننده
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
payola وام غیر مستقیم ومخفی که برای کارهای تجارتی داده میشود
privateer کشتی تجارتی که هنگام جنگ توسط دولت مصادره ومسلح میشود
spam مقالهای که به بیشتر از یک گروه خبری پست شود و بنابراین حاوی پیام های تجارتی است
legal reserves مقدار وجهی که بانکهای تجارتی طبق قانون باید نزد بانک مرکزی داشته باشند
equilibrator دستگاه متعادل کننده دستگاه موازنه
rediscount rate نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
reserve requirement مقدار ودیعه مالی که هر بانک تجارتی در بانک مرکزی بایدداشته باشد
equiponderate موازنه کردن هم وزن کردن
voltage balance موازنه ولتاژ تعادل ولتاژ
brand switching تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
free ports بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
list price فهرست قیمت اجناس فهرستی که در ان قیمت اجناس یا اگهی ویاکالاهای تجارتی رانوشته اند
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com