Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (40 milliseconds)
English
Persian
parallel
موازی کردن اسکیها
paralleled
موازی کردن اسکیها
paralleling
موازی کردن اسکیها
parallelled
موازی کردن اسکیها
parallelling
موازی کردن اسکیها
parallels
موازی کردن اسکیها
Other Matches
swings
پیچیدن موازی اسکیها
swing
پیچیدن موازی اسکیها
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
collimate
موازی قرار دادن لوله و هدف میزان کردن تعدیل کردن
parallelize
تشبیه کردن جفت کردن موازی کردن
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
shunted
موازی موازی فرعی
paralleling
موازی کردن برابر کردن
prallelize
تشبیه کردن موازی کردن
parallels
موازی کردن برابر کردن
parallel
موازی کردن برابر کردن
parallelled
موازی کردن برابر کردن
parallelling
موازی کردن برابر کردن
paralleled
موازی کردن برابر کردن
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallels
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
carding brush
شانه حلاجی یا کیله جهت موازی کردن الیاف به روش دستی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
collimate
تنظیم کردن هرنوع تجهیزات اپتیکی برای داشتن پرتو نوری موازی از یک منبع نقطهای نور یا برعکس
infinity method
روش موازی کردن دو خط تارموی دوربین تنظیم دوربین در بینهایت
parallels
موازی
parallel
موازی
shunts
موازی
shunted
موازی
paralleling
موازی
parallel ruler
خط کش موازی
parallelling
موازی
coaxial
موازی
shunt
موازی
paralleled
موازی
parallelled
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
parallel connection
اتصال موازی
machinist vise
گیره موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel interface
رابط موازی
shunt
مقاومت موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel column
ستونهای موازی
shunt element
عنصر موازی
parallelled
برابر خط موازی
centronics interface
رابط موازی
shunt capacitor
خازن موازی
running in parallel
پردازش موازی
parallel access
دستیابی موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallelling
برابر خط موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel circuit
مدار موازی
parallel processing
پردازش موازی
shunted
مقاومت موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel system
شبکه موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel transmission
انتقال موازی
along
موازی با طول
parallel transmission
ارسال موازی
parallel storage
انبارش موازی
paralleled
برابر خط موازی
parallel
برابر خط موازی
collimator
موازی ساز
antiparalle
موازی ناهمسو
parallels
برابر خط موازی
shunts
مقاومت موازی
paralleling
برابر خط موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel processor
پردازنده موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel storage
انباره موازی
doube bead
گچ بری موازی
parallel run
اجرای موازی
axially parallel
موازی محوری
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
collimate
موازی قرار دادن
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
parallel access
با دست یابی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
to flatten out
بازمین موازی شدن
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
series parallel connection
اتصال سری- موازی
branch extension
اتصال موازی فرعی
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
flashes
معدن موازی سریع A/D.
gules
خطوط موازی عمودی
flash
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
hexapla
کتاب شش متنی که متنهای گوناگون رادرستونهای موازی نشان دهد
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
laid paper
کاغذی که در متن اصلی ان خطوط موازی وجود داشته باشد
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com