English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English Persian
Be carefull not to spI'll the food . مواظب باش غذاهارانریزی زمین
Other Matches
Look out! مواظب باش !
Take care of yourself! مواظب خودت باش !
Mind what you're doing! [Be careful!] احتیاط کن [مواظب باش ] !
to watch children مواظب بچه ها بودن
keep an eye on things. مواظب جریان باش
Be careful ! احتیاط کن ( مواظب باش )!
Watch the child ! مواظب بچه باش !
to guard against danger مواظب خطر بودن
Watch your health! مواظب سلامتی خودت باش!
Be carful of your health . متوجه ( مواظب ) سلامتت باش
Be careful not to burn the meat . مواظب باش گوشت رانسوزانی
I've got to watch what I eat. باید مواظب رژیمم باشم.
Be carfull not to breathe a word . مواظب باش نفست درنیاید
Mind your head! مواظب سرت باش! [که به جایی نخورد]
Watch yourself up on the roof. مواظب خودت روی پشت بام باش.
Could you watch my bag [for me] until I get back? آیا می توانی مواظب کیف من باشی تا من بر گردم؟
I've got to watch what I eat. من باید مواظب به آنچه می خورم باشم. [که چاق نشوم]
Bye and take care of yourself! [leaving phrase] خداحافظ و مواظب خودت باش! [عبارت هنگام ترک ]
ground return انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clown دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
center field قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancake در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
frost heave برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
nap of the earth از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
off side سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
geognosy زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
tellurian ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
to break up از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
perelotok زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
Can you watch the dog for us this weekend? آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
sergeants گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
styx نوعی موشک زمین به زمین دریایی
rolling terrain زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
to mind مراقب بودن [مواظب بودن] [احتیاط کردن]
covenant runing with land شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
lacrosse نوعی موشک زمین به زمین
redstone موشک زمین به زمین رداستون
pershing موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
little john موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
talik زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
dropped گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile موشک زمین به زمین
ground resolution قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface-to-surface موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
earth زمین
ground surface کف زمین
earthing زمین
soiling زمین
soils زمین
earths زمین
globe زمین
ground line خط زمین
cinder track زمین دو
graze زمین
grazed زمین
acres زمین
tellus زمین
norland زمین
extra terrestrial زمین
acre زمین
this earthly round زمین
soil زمین
rooter زمین کن
geodetically زمین
grazes زمین
grass roots کف زمین
lackland بی زمین
land n زمین
land زمین
cinder tracks زمین دو
floor کف زمین
floor کف زمین
terrain زمین
real estate زمین
ground زمین
ground [British] [floor] کف زمین
aerospace جو زمین
ground : زمین
floored کف زمین
floors کف زمین
ground کف زمین
domain زمین
globes زمین
field زمین
fielded زمین
fields زمین
domains زمین
speculation زمین خواری
earthwards سوی زمین
floors محدوده زمین
floored محدوده زمین
bogs زمین باطلاقی
paralysis زمین گیری
earthward بطرف زمین
floor محدوده زمین
ended زمین حریف
earthwards بطرف زمین
emblements حاصل زمین
end زمین حریف
feature line خط عوارض زمین
field of play زمین بازی
land tax مالیات بر زمین
flat ground زمین تخت
flat ground زمین مسطح
foreland زمین جلوامده
emblements محصول زمین
crust پوسته زمین
geochemistry زمین شیمی
geodesy زمین سنجی
elevated ground زمین بلند
geology زمین شناسی
ends زمین حریف
geoid زمین وار
soccer field زمین فوتبال
ground conection اتصال زمین
ground cushion بالشتک زمین
geotherm همدمای زمین
ground detector تستر زمین
borderlands زمین سرحدی
ground detector اشکارساز زمین
borderland زمین سرحدی
ground effect اثر زمین
uplands زمین کوهستانی
ground potential پتانسیل زمین
uplands زمین بلند
upland زمین کوهستانی
ground wire سیم زمین
grounding conductor سیم زمین
ground zero صفر زمین
grounding brush زغال زمین
gridition زمین فوتبال
gridiron زمین فوتبال
greenside در مجاورت زمین
geoid زمین دیسه
geoisotherm همدمای زمین
isogeotherm همدمای زمین
geolatry زمین پرستی
ground plate صفحه زمین
bog زمین باطلاقی
geosphere زمین سپهر
geostrategy زمین شناسی
lairds صاحب زمین
geotaxis زمین گرایی
geotropism زمین گرایی
glebe زمین وقف
glebe زمین خاک
laird صاحب زمین
graben فرو زمین
groundskeeper متصدی زمین
geological زمین شناسی
cricket field زمین کریکت
compartments of terrain دهلیزهای زمین
collective land زمین مشاع
abuttal زمین مجاور
abuttals زمین سرحدی
collctive land زمین مشاع
abuttals زمین همسایه
cohesive soil زمین چسبناک
circumnavigate زمین رادورزدن
change court تعویض زمین
compartments of terrain قسمتهایی از زمین
above the earth در روی زمین
courtside کنارههای زمین
core of the earth هسته زمین
contour line خط برجستگی زمین
earthquakes زمین لرزه
above the earth بالای زمین
continous earth زمین دائمی
champaign زمین مرتفع
certificate of land قباله زمین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com