English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 191 (9 milliseconds)
English Persian
clearing agreement موافقتنامه بازرگانی بین دوکشور
Other Matches
executive agreement موافقتنامه اجرایی موافقتنامه قابل اجرا
potsdom agreement موافقتنامه پوتسدام موافقتنامه منعقده بین امریکاو شوروی و انگلیس پس ازپایان جنگ جهانی دوم به سال 5491 که در ان سه دولت خط مشی خود را نبست به المان اشغال شده
european monetary agreement موافقتنامه پولی اروپا موافقتنامه تنظیمی بین کشورهای عضو سازمان همکاری اقتصادی اروپا به منظور تسهیل و تنظیم روابط پولی متعاقدین
balance of trade تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
agreement موافقتنامه
letter of agreement موافقتنامه
agreements موافقتنامه
gentelmen's agreement موافقتنامه دوستانه
trade agreement موافقتنامه تجارتی
administrative approval موافقتنامه اداری
commodity agreement موافقتنامه کالا
labor agreement موافقتنامه کار
international date line خط موافقتنامه بین المللی
cartel موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
final protocol مقاوله نامه یا موافقتنامه نهایی
cartels موافقتنامه مبادله اسیران جنگی
He closed the door against the peace agreement. تمام درها را بروی موافقتنامه صلح بست
swap agreement موافقتنامه مبادلات ارزی قرار معاوضه ارزی
dangerous goods by road agreement موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
business <adj.> بازرگانی
corporate [commercial] <adj.> بازرگانی
mercantile بازرگانی
commercial <adj.> بازرگانی
mercantile agent بازرگانی
commercial بازرگانی
emporetic بازرگانی
relating to business <adj.> بازرگانی
for-profit <adj.> بازرگانی
traded بازرگانی
trading بازرگانی
merchantry بازرگانی
commerce بازرگانی
trade بازرگانی
domestic trade بازرگانی داخلی
commercial tax مالیات بازرگانی
commercial revolution انقلاب بازرگانی
commercial representative نمایندگی بازرگانی
commercial policy سیاست بازرگانی
commercial attache وابسته بازرگانی
chamber of trade اتاق بازرگانی
trade secrets اسرار بازرگانی
mart مرکز بازرگانی
mercantilism سیاست بازرگانی
internal trade بازرگانی داخلی
merchant marine ناوگان بازرگانی
merchantman کشتی بازرگانی
quasi commercial شبه بازرگانی
idiograph نشان بازرگانی
quasi commercial نیمه بازرگانی
sea borne commerce بازرگانی دردریا
trade deficit کسری بازرگانی
foreign trade بازرگانی خارجی
trade mark علامت بازرگانی
volume of trade حجم بازرگانی
trade secret اسرار بازرگانی
maritime commerce بازرگانی دریایی
chamber of commerce اتاق بازرگانی
commercially از راه بازرگانی
merchant banks بانک بازرگانی
merchant bank بانک بازرگانی
commercial bank بانگ بازرگانی
emporiums مرکز بازرگانی
emporium مرکز بازرگانی
emporia مرکز بازرگانی
jobbing واسطه بازرگانی
business موسسه بازرگانی
trade fairs نمایشگاه بازرگانی
trade fair نمایشگاه بازرگانی
balance of trade تراز بازرگانی
union <adj.> اتحادیه بازرگانی
businesses موسسه بازرگانی
commercial banks بانکهای بازرگانی
trade union اتحادیه بازرگانی
business cycle دور بازرگانی
business fluctuations نوسانات بازرگانی
business union اتحادیه بازرگانی
business enterprise بنگاه بازرگانی
chamber of commerce اطاق بازرگانی
business activity فعالیت بازرگانی
board of trade وزارت بازرگانی
trades unions اتحادیه بازرگانی
bilateral trade بازرگانی دو طرفه
trade unions اتحادیه بازرگانی
bill exchange برات بازرگانی
board of trade هیئت بازرگانی
master mariner ناخدای کشتی بازرگانی
business transaction داد و ستد بازرگانی
brokers واسطه معاملات بازرگانی
brokering واسطه معاملات بازرگانی
brokered واسطه معاملات بازرگانی
broker واسطه معاملات بازرگانی
mentoring مرشدی [تجارت و بازرگانی]
businesses کسب و کار بازرگانی
business کسب و کار بازرگانی
trade journal روزنامه یا مجله بازرگانی
firmest کارخانه موسسه بازرگانی
firmer کارخانه موسسه بازرگانی
firm کارخانه موسسه بازرگانی
firms کارخانه موسسه بازرگانی
commercial intercourse معامله یا مراوده بازرگانی
ideograph سمبل و علامت بازرگانی
hanse اتحادیه بازرگانی یا سیاسی
maritime وابسته به بازرگانی دریایی
business economics علم اقتصاد بازرگانی
business cycle دور فعالیت بازرگانی
retail shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mall مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
mentoring مربی بودن [تجارت و بازرگانی]
microeconomics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مجتمع تجاری [تجارت و بازرگانی]
micro-economics اقتصاد خرد [تجارت و بازرگانی]
shopping mall [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
foreign trade multiplier ضریب فزاینده بازرگانی خارجی
overseas trade fair نمایشگاه بین المللی بازرگانی
emporia جای بازرگانی مرکز فروش
stapled اساسی مرکز بازرگانی عمده
hermes خدای بازرگانی ودزدی وسخنوری
staple اساسی مرکز بازرگانی عمده
mercantilism سیاست موازنه بازرگانی کشور
emporium جای بازرگانی مرکز فروش
stapling اساسی مرکز بازرگانی عمده
indiaman کشتی ای که در بازرگانی باهندبکار میرود
international chamber of commerce اتاق بازرگانی بین المللی
chamber of commerce اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
interstate commerce بازرگانی در میان ایالتهای یک کشور
jaycee عضو اطاق بازرگانی جوانان
industries and mines اتاق بازرگانی و صنایع ومعادن
emporiums جای بازرگانی مرکز فروش
dealing مکاتبات و ارتباط دوستانه یا بازرگانی
shopping mall [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
commercial center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز تجاری [تجارت و بازرگانی]
strip mall مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
shopping center [American] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail centre [British] مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
retail park مرکز خرید [تجارت و بازرگانی]
dromond کشتی جنگی یا بازرگانی قرون وسطی
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
board هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
commercialization تبدیل بصورت بازرگانی تجارتی کردن
boarded هیئت بازرگانی تخته بندی کردن
curb market [American E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
kerb market [British E] بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
over-the-counter market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
outside market بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
polacre کشتی دکلی بازرگانی دردریای مدیترانه
polacca کشتی دکلی بازرگانی دردریاهای مدیترانه
longboat بزرگترین قایق داخل کشتی بازرگانی
lawmerchant قواعد واصول قدیم معاملات بازرگانی
over-the-counter trading of securities بازرگانی اوراق بهادار در خارج از بورس
the open door ازادی ورود بیگانگان به کشوری برای بازرگانی
inland duty حقوقی که از بازرگانی دردرون کشور گرفته میشود
favorable balance of trade موازنه مساعد بازرگانی تراز مثبت تجاری
supercargo مباشر کارهای بازرگانی وفروش کالا در کشتی
long boat بزرگترین کرجی که وابسته بکشتی بازرگانی است
imperial institute بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
galleon کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
low-tech وابسته به شرکتها و نظام های بازرگانی متکی به کم فنآوری
galleons کشتی بادبانی بازرگانی یاجنگی اسپانیولی قرن پانزدهم
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
e f t a (european free trade association فنلاند که تعرفه گمرکی و سود بازرگانی را درمعاملات فیمابین خود ازمیان برداشته اند
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
international commercial terms (incoterm قراردادهای تجارت بین الملل که بوسیله اتاق بازرگانی بین الملل تهیه شده است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com