English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
English Persian
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
Other Matches
volumetric loading/density خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
combustion starter مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
bipropellant سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charge جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charges جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
cruise control کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
towing به حرکت دراوردن هواپیمای بی موتور با هواپیمای موتوردار یا اتومبیل یا قرقره و طناب
wobble pump پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
rocket fuel سوخت راکت
canard رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
canards رسانگر ایرودینامیکی که دران سطوح فرامین افقی لازم برای کنترل و تنظیم حرکت حول محور عرضی درجلوی سطوح اصلی برا قراردارند
liquid rocket راکت سوخت مایع
breeder rocket راکت سوخت ساز
solid propellant سوخت جامد
solid fuel سوخت جامد
thickened fuel سوخت جامد
diesel ramjet موتور رم جت که سرعت ان به حدی است که گرمای حاصل از تراکم هوای داخل ان برای احتراق سوخت کافی است
rocket engine موتور راکت
ramrocket engine موتور رم راکت
rocket motor موتور راکت
restrictor لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
burn کارکردن موتور راکت طبق برنامه
burns کارکردن موتور راکت طبق برنامه
turborocket ترکیبات گوناگونی از توربین گاز و راکت در یک موتور
restricted propellant سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
vehicle mass ratio نسبت جرم نهایی رسانگر بعداز تمام شدن یا قطع سوخت به جرم اولیه ان
hot test تست استاتیک موتور راکت که در ان احتراق واقعی صورت میگیرد
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
regression rate سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
fuelled سوخت موتور
fuels سوخت موتور
fueled سوخت موتور
fuelling سوخت موتور
fuel سوخت موتور
omni axial nozzle نازل موتور راکت که میتوانددر دامنه تعیین شده درراستاهای مختلف تنظیم شود
diesel fuel oil filter صافی سوخت موتور دیزل
jet a سوخت موتور توربینی که دردمای 04 درجه منجمدمیشود
bi fuel موتور حرارتی که میتواند بادو نوع سوخت
retrorocket راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
turbopump پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
underway replenishment تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
coanda effect گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
cure time زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
gasoline سوخت موتورهای بنزینی بنزین موتور بنزین
bestir oneself به حرکت دراوردن خودراجنباندن
migration حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
mobilization به حرکت دراوردن تحرک بخشیدن بسیج احتیاط ها
burners وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
burner وسیلهای برای ترکیب سوخت با جریان هوا
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
into plane service تدارک سوخت و وسایل برای هواپیماها طبق قرارداد
best power mixture نسبت متناسب مخلوط سوخت و هوا برای حصول حداکثرقدرت
wet wing بالی که ساختمان تشکیل انتگرال تانک برای سوخت میدهد
brake specific fuel consumption مقدار سوخت مصرف شده درواحد زمان برای تولید واحدقدرت
throttle پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttling پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttled پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
throttles پت پت کردن عبور کم کم روغن یامایع
central refueling provisions سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
fluidic مایع مانند جسم سیال یامایع
gill فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
gill type flap فلپی در پشت موتور برای کنترل جریان هوا
damping vane پرهای در فلومتر سوخت برای کاهش دادن و گرفتن نوسانات حاصل از جریان متلاطم
air metering force نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
calking chisel نوعی اسکنه برای فاق دراوردن
center تعیین حدودوسیله ایجاد حرارت برای استفاده در هواپیمای بی موتور
state chicken در رهگیری هوایی یعنی سوخت من در حال تمام شدن است بایستی برای تجدیدسوخت برگردم
rolling press الت فشاری برای دراوردن نمونههای چاپی
bottoming tap وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
valve gear مکانیزمی که برای بحرکت دراوردن سوپاپهای موتورپیستونی
eyeleteer الت برای چشمه دراوردن ازبرودری ومانندان
torque کارایی یک نیرو برای به گردش دراوردن جسم
superfluid جسم یامایع دارای قدرت هدایت فوق العاده
take over bid پیشنهادخرید برای تحت کنترل دراوردن واحد تجارتی
embolectomy عمل جراحی برای دراوردن مانع جریان خون
panatrope اسباب الکتریکی برای دراوردن صدای گرامافون از بلندگو
atomisers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizer سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
Short of replacing the engine, I have tried everything to fix the car. به غیر از تعویض موتور برای تعمیر ماشین من همه کاری را تلاش کردم .
down پر دراوردن جوجه پرندگان پرهای ریزی که برای متکابکار میرود
collector ring منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
baseplate پایه فولادی پیش ساخته چدنی که به عنوان فونداسیون برای یک موتور به کار می رود
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
transaction trailing ایجاد یک فایل کمکی برای پی گیری به روز دراوردن تمام فایلها
predigest بزبان ساده وقابل فهم دراوردن برای استفاده اماده کردن
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
state tiger در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
motoring گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
staging area منطقه بارگیری پرسنل و وسایل دربین راه منطقه سوخت گیری و اماده شدن برای پرواز
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
vehicle رسانگر
vehicles رسانگر
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
engine موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
platforms رسانگر حامل گیرنده
pads سکوی پرتاب رسانگر
darted رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
dart رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
platform رسانگر حامل گیرنده
pad سکوی پرتاب رسانگر
darting رسانگر ایرودینامیکی پروازازاد
mismatch ناتوانی سیستم مکش توربین گاز برای تامین جریان هوای مورد نیاز موتور به هنگام دور زدن یا سایر حالات اشفته
timing disc علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
catchpenny تهیه شده برای پول دراوردن تله پول
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
fluidal مانندجسم سیال یامایع وابسته به جسم سیال
variable geometry engine موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
engine mounting نصب موتور قرارگاه موتور
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
low low حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
buses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bused رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bus رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussed رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
busses رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
bussing رسانگر ناقل هواپیما بافزفیتهای ترابری مختلف
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
directors هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
director هواپیمایی قادر به هدایت یک رسانگر بدون سرنشین یا یک موشک
pitch altitude زاویه بین محور طولی رسانگر و صفحه مرجع
aerospace vehicle هر رسانگر کنترلی که قادر به پرواز در هوا و فضا باشد
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
firing order ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
tips باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
shuttle رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
shuttles رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
integral tank تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
shuttled رسانگر فضایی قابل استفاده مجدد که مانند هواپیما پروازمیکند
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
slip ring induction motor موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
control column فرمانی برای کنترل حرکت هواپیما حول محور طولی وعرضی که میتواند بصورت میله یا رل باشد
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
flat twin engine موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
double squirrel cage motor موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
racquet راکت
gutting زه راکت
gut زه راکت
guts زه راکت
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com