Total search result: 202 (10 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
selsyn |
موتور همزمان |
synchronous motor |
موتور همزمان |
|
|
Other Matches |
|
processor |
به صورت همزمان همزمان کار کند |
motoring |
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور |
engine |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
external combustion engine |
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز |
variable geometry engine |
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند |
engine mounting |
نصب موتور قرارگاه موتور |
firing order |
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح |
slip ring induction motor |
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ |
double squirrel cage motor |
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل |
flat twin engine |
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر |
single phase induction motor |
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه |
contemporary |
همزمان |
synchronic |
همزمان |
concurrent |
همزمان |
simultaneous |
همزمان |
parallel |
همزمان |
coincidentally |
همزمان |
simultaneously |
همزمان |
proportional |
همزمان |
synchronous |
همزمان |
synchronizer |
همزمان گر |
contemporaries |
همزمان |
parallelled |
همزمان |
isochrone |
همزمان |
isochronous |
همزمان |
parallelling |
همزمان |
parallels |
همزمان |
paralleling |
همزمان |
paralleled |
همزمان |
synchronous communication |
ارتباط همزمان |
coincides |
همزمان بودن |
coinciding |
همزمان بودن |
synchronous condenser |
خازن همزمان |
synchronous generator |
مولد همزمان |
synchronous vibrator |
لرزه گر همزمان |
synchronized sweep |
روبش همزمان |
synchronization |
همزمان سازی |
synchroscope |
همزمان نما |
synchronous device |
دستگاه همزمان |
synchronised |
همزمان کردن |
coincided |
همزمان بودن |
coincide |
همزمان بودن |
synchronous impedance |
ناگذرایی همزمان |
synchronous admittance |
گذرایی همزمان |
synchronous phase advance |
خازن همزمان |
synchronous network |
شبکه همزمان |
synchronous operation |
عملیات همزمان |
synchronous reactance |
راکتانس همزمان |
synchronous speed |
سرعت همزمان |
synchronous telegraphy |
تلگراف همزمان |
synchronous transmission |
انتقال همزمان |
synchronous machine |
ماشین همزمان |
synchronous transmission |
مخابره همزمان |
synchronizing |
همزمان سازی |
concurrent validity |
اعتبار همزمان |
simultaneous extinction |
خاموشی همزمان |
concurrent |
تقریباگ همزمان |
simultaneity |
همزمانی همزمان |
concurrent |
همرو همزمان |
concurrently |
اجرای همزمان |
concentred elimination |
حذف همزمان |
concentred exchange |
تبادل همزمان |
concentred reaction |
واکنش همزمان |
concurrent execution |
اجرای همزمان |
concurrent operation |
عملکرد همزمان |
concurrent processing |
پردازش همزمان |
simultaneous processing |
پردازش همزمان |
concurrent variation |
تغییر همزمان |
concurrent reinforcement |
تقویت همزمان |
concurrent training |
اموزش همزمان |
synchronizes |
همزمان کردن |
synchrinized |
همزمان بودن |
synchronising |
همزمان کردن |
synchronic |
همگاه همزمان |
syncheronous communications |
مخابره همزمان |
synchronises |
همزمان کردن |
synchronize |
همزمان کردن |
parallels |
که همزمان ارسال می شوند |
full duplex |
پروتکل دوسوی همزمان |
held ball |
گرفتن همزمان توپ |
parallelling |
که همزمان ارسال می شوند |
parallelling |
که همزمان ارسال شود |
concurrent programming |
برنامه نویسی همزمان |
horizontal synchronizing |
همزمان ساز افقی |
parallels |
که همزمان ارسال شود |
concurrent program execution |
اجرای همزمان برنامه |
synchronizing torque |
گشتاور پیچشی همزمان |
synchronizing signal |
پیام همزمان ساز |
synchronizing separator |
جداکننده همزمان سازی |
simultaneous input/output |
ورودی و خروجی همزمان |
simultaneous color television |
تلویزیون رنگی همزمان |
synchronizing pulses |
ضربههای همزمان سازی |
acoustic synchronizer |
همزمان ساز صوتی |
synchronizer |
دستگاه همزمان کننده |
binary synchronous communication |
ارتباطات همزمان دودویی |
coincident penalty |
پنالتی همزمان دو تیم |
compatability |
قابلیت کار همزمان |
paralleled |
که همزمان ارسال شود |
parallelled |
که همزمان ارسال می شوند |
parallelled |
که همزمان ارسال شود |
paralleled |
که همزمان ارسال می شوند |
paralleling |
که همزمان ارسال می شوند |
two way simultaneous operation |
عملکرد همزمان دو طرفه |
paralleling |
که همزمان ارسال شود |
volley fire |
پرتاب همزمان گلوله ها با هم |
parallel |
که همزمان ارسال شود |
parallel |
که همزمان ارسال می شوند |
synchronizes |
همزمان شدن با هم مطابق کردن |
mainframe computer |
مانند تعداد عملوند همزمان |
burst |
پیام همزمان ساز رنگ |
overlap processing |
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی |
duplexes |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
duplexes |
ارسال داده در دو جهت همزمان |
duplex |
ارسال همزمان دو سیگنال در یک امتداد |
bisync |
synchronouscommunication binaryارتباطات همزمان دودویی |
synchronize |
همزمان شدن با هم مطابق کردن |
duplex |
ارسال داده در دو جهت همزمان |
color sync signal |
پیام همزمان ساز رنگ |
synchronises |
همزمان شدن با هم مطابق کردن |
simultaneous |
باهم واقع شونده همزمان |
bursts |
پیام همزمان ساز رنگ |
synchronised |
همزمان شدن با هم مطابق کردن |
synchronising |
همزمان شدن با هم مطابق کردن |
synchronizing limiter |
لامپ مراقب همزمان سازی |
synchronises |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
immediate |
عملوندی که همزمان با دستور بازیابی میشود. |
petri nets |
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی |
doubled |
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول |
doubled up |
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول |
operand |
عملوند همزمان با دستور بازیابی میشود |
multiple foul |
خطای همزمان چند بازیگرروی یک حریف |
tandem |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
double |
گرفتن همزمان دو ماهی تفنگ دولول |
synchronize |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
synchronised |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
tandems |
وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند |
synchronising |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
simultaneous |
آنچه همزمان با چیز دیگری رخ میدهد |
simultaneous |
دو یا چند فرآیند که همزمان اجرا شوند |
synchronizes |
همزمان بودن هماهنگ کردن حرکت |
paralleled |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
interleaving |
به طوری که در حین اجرا همزمان آماده می شوند |
simultaneous |
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان . |
sdlc |
Control Link SynchronousData کنترل پیونددادهای همزمان |
pseudostereo |
ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع |
isochronal |
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی |
parallel |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
multi tasking |
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده |
coresident |
دو یا چند برنامه که همزمان در حافظه اصلی هستند |
paralleling |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
parallels |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
multitasking |
همزمان بدون کم کردن سرعت اجرای پردازنده |
parallelled |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
parallelling |
که امکان افزودن چندین رقم همزمان میدهد |
Glasgow School |
[نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو] |
parallelled |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
deal |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
duplexes |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
deals |
قراردادی که در آن روی چنیدن موضوع همزمان توافق میشود |
paralleled |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
duplex |
مدار الکترونیکی برای ارسال داده در دو جهت همزمان |
parallels |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
alternate |
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند |
alternated |
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند |
parallelling |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
mac |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
macs |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
paralleling |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
alternates |
که دو اپراتور می توانند به یک فایل همزمان دستیابی داشته باشند |
coordination |
سازماندهی کارهای پیچیده همزمان کردن دو یا چند فرآیند |
parallel |
کامپیوتری که روی چندین کاز همزمان کار میکند |
multi programming |
سیستم عامل که چندین برنامه را همزمان اجرا میکند |
arithmetic |
عمل ریاضی انجام شده توسط پردازنده همزمان |
parallelled |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
parallelling |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
clocking |
روشی برای همزمان کردن دو دستگاه فرستنده و گیرنده مخابراتی |
chord keying |
عمل انتخاب دو یا چند کلید همزمان برای انجام کاری |
multitasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان |
packs |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
vector |
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند |
package |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
packaged |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
concurrent jurisdiction |
رسیدگی قضایی همزمان به چند جرم دادگاه الحاقی یاهمزمان |
parallels |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
pack |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
vectors |
پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند |
parallel |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
multi tasking |
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان |
paralleled |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
packages |
توافق وقتی چندین موضوع مختلف همزمان موافق باشند |
paralleling |
تعداد پردازنده ها انجام شده همزمان روی تعدادی ورودی |
entrymate |
اسب شرکت کننده همزمان بااسب دیگر برای شرط بندی |
frees |
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد |
interleaved |
بخشی از دو برنامه که جداگانه اجرا می شوند به طوری که به نظر همزمان می آید |
freed |
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد |
free |
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد |
freeing |
حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد |
secondary |
کانال دوم که حاوی اطلاعات کنترلی ارسالی همزمان با داده باشد |
jet engines |
موتور جت |
machinery |
موتور |