Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
h engine
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند
Other Matches
x engine
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند
broad arrow engine
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند
vee engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند
v engine
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند
flat twin engine
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر
compensating port
مدخلی در سیلندر اصلی ترمزکه در مواقعی که از ترمزاستفاده نمیشود سیلندر چرخ را به تانک روغن متصل کرده و از انبساط سیال در اثرگرما و نهایتا در گیر شدن ترمزها جلوگیری میکند
piston engine
موتور پیستونی
reciprocating engine
موتور پیستونی
wet sump
تشتک موتور پیستونی
piston blowing engine
موتور دمنده پیستونی
single cylinder engine
موتور یک سیلندر
six cylinder engine
موتور شش سیلندر
two cylinder engine
موتور دو سیلندر
eight cylinder engine
موتور هشت سیلندر
opposed piston engine
موتور سیلندر روبرو
turbocharger
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
cylinder block
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد
turbosupercharger
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند
naturally aspirated engine
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد
vertical center line illusion
خطای خط قائم مرکزی
zero lash
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد
air cooled engine
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد
variable geometry engine
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند
wobble pump
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی
chocked nozzle
خروجی موتور جت که سرعت جریان گازهای خروجی دران به سرعت صوت رسیده است
dual
استاندار بستههای مدار مجتمع با استفاده از دو ردیف موازی از سوزنهای متصل در امتداد لبه
motor output
قدرت خروجی موتور
DIL
مشخصه استاندارد برای بستههای مدار پیچیده که از دو ردیف موازی سوزنهای متصل در هر طرف تشکیل شده است
breathing
جریان هوا و گازهای خروجی از موتور
wrist pin
پینی که در موتور رادیال دسته پیستون را به شاتون اصلی متصل میکند
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
input output bound
شرایطی که در ان سرعت واحدپردازش مرکزی به دلیل عملیات ورودی و خروجی کم میشود
wrap round engine
موتور توربوجت متشکل ازقسمت مرکزی ان که با کانال رم جت مجزایی احاطه شده است
microprocessor
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
microprocessors
متصل به حافظه دیگر و قط عات ورودی /خروجی است تا ریزکامپیوتر را بسازد
actuating cylinder
سیلندر پیستون عمل کننده سیلندر محرک
cold rating
خروجی ماکزیمم موتور جت بدون استفاده از سیستم پس سوز
blade cuff
قطعهای که با متصل شدن به ساقه تیغه ملخ باعث افزایش عبور جریان هوا از روی موتور میشود
collector ring
منیفلد یا گازگاه دایرهای برای هدایت گازهای خروجی ازسیلندرهای موتور رادیال یاستارهای
mackle
لکه یاخطی که دراثر تاشدن کاغد دوتایی چاپ شده باشد دوتایی چاپ شدن
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
microprocessors
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
microprocessor
قط عات واحد پردازش مرکزی روی یک قطعه مجتمع مجزا که در صورت ترکیب با حافظه و قط عات ورودی /خروجی یک ریزکامپیوتر می سازد
Jaldar
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمایی دوتایی بیناب نمایی
queue
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queued
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queues
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
queueing
روش برنامه نویسی که تاخیر ورودی و خروجی را به این صورت کم میکند که اطمینان می یابد از اینکه داده ارسالی بین نرم افزار و وسیله ورودی و خروجی با وسایل و ورودی و خروجی همسان است
terraced houses
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
cpu time
مقدار زمانی که توسط پردازش مرکزی به اجرای دستورالعملهای برنامه اختصاص داده میشود زمان واحد پردازشگر مرکزی
central
متصدی مرکز تلفن مرکزی مرکزی
oppositely
روبروی هم
in the face of
روبروی
headquarters
شعبه مرکزی اداره مرکزی
motoring
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور
straight away
روبروی سبد
from opposite directions
از دوطرف روبروی هم
opposite the house
روبروی خانه
opposite to the house
روبروی خانه
facing the church
روبروی کلیسا
enfilade
روبروی هم قرار دادن
row marker
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
hydraulic tracer control
کنترل پیستونی
plunger pump
پمپ پیستونی
piston pump
پمپ پیستونی
reciprocating compressor
کمپرسور پیستونی
plunger magnet
مغناطیس پیستونی
Our office is facing (opposite)the restaurant.
دفتر ما روبروی رستوران است
engine
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی
external combustion engine
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز
line of engagement
ناحیهای از سینه که روبروی شمشیر قراردارد
vertical angles
گوشههای روبروی تارک زوایای مقابل به راس
subtense
خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
fronting
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
front
مواجه شده با روبروی هم قرار دادن مقدمه نوشتن بر
stellite
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی
increments
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
increment
انتقال متن یا کارت به محل روبروی آن برای چاپ یا خواندن
engine mounting
نصب موتور قرارگاه موتور
compression pressure
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا
non equivalence function
تابع منط قی که خروجی آن وقتی درست است که ورودی ها مثل هم نباشند وگرنه خروجی غلط است
inequivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی ها یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
equivalence
تابع منط قی که وقتی خروجی آن درست است که ورودی یکسان نباشند وگرنه خروجی نادرست است
NEQ
تابع منط قی که خروجی آن درست است اگر ورودی ها مثل هم نباشند و گرنه خروجی نادرست است
near letter quality
خروجی چاپ شده توسط چاپگرهای نقطه ماتریسی که به اندازه خروجی چاپگرهای با کیفیت حروف عالی خوانانمیباشد
rammed
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
rams
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
ram
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته
cylinder
سیلندر
cylinders
سیلندر
morote
دوتایی
couplement
دوتایی
dualism
دوتایی
duo
دوتایی
duos
دوتایی
binary
دوتایی
doublet
دوتایی
dual
دوتایی
double star
دوتایی
bigeminal
دوتایی
didymous
دوتایی
duplexes
دوتایی
duplex
دوتایی
binary star
دوتایی
doublets
دوتایی
dyadic
دوتایی
cam ground piston
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد
firing order
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح
cylinder capacity
فضای سیلندر
cylinder capacity
حجم سیلندر
cylinder block
بلوک سیلندر
liners
بوش سیلندر
bottled gas
گاز سیلندر
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
swept volume
حجم سیلندر
cylinder fins
تیغههای سیلندر
gas cylinder
سیلندر گاز
gas from cylinder
گاز سیلندر
single acting cylinder
سیلندر یک طرفه
pump cylinder
سیلندر پمپ
pump barrel
سیلندر تلمبه
gas bubbler
سیلندر گاز
cylinder liner
بوش سیلندر
cylinder pad
پایه سیلندر
liner
بوش سیلندر
double acting cylinder
سیلندر دوطرفه
ni dan geri
ضربه دوتایی با پا
dyadic operation
عملکرد دوتایی
doughunt shape
چنبره دوتایی
dual magneto
مگنتوی دوتایی
dual indicator
نشاندهنده دوتایی
duplicating
مخزن دوتایی
duad
ترکیب دوتایی
dual compressor
کمپرسور دوتایی
dyadic operator
عملگر دوتایی
eclipse binary
دوتایی گرفتی
dyadic operation
عمل دوتایی
doublet level
ترازوی دوتایی
doublet band
نوار دوتایی
morote uke
دفاع دوتایی
eclipse binary
دوتایی کسوفی
duplicate
مخزن دوتایی
binary operator
عملگر دوتایی
binary relation
رابطه دوتایی
binary compound
ترکیب دوتایی
duplicates
مخزن دوتایی
binary search
جستجوی دوتایی
binary alloy
الیاژ دوتایی
binary system
سیستم دوتایی
duplicated
مخزن دوتایی
binary system
منظومه دوتایی
binary notation
نمادسازی دوتایی
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
slip ring induction motor
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ
cylinder flange
فلانج یا لبه سیلندر
bores
قطر داخلی سیلندر
bore
قطر داخلی سیلندر
cylinder gas
گاز داخل سیلندر
cylinder jacket
استری داخل سیلندر
gas cylinder valve
شیر سیلندر گاز
drummed
درام سیلندر استوانه
cylinder skirt
حاشیه یا دامنه سیلندر
drum
درام سیلندر استوانه
binary operation
عمل دوتایی
[ریاضی]
flush bead moulding
[تزئینات گچ بری دوتایی]
double shear
تنش برشی دوتایی
double-return stair
پله های دوتایی
coupled columns
ستون های دوتایی
dual ignition system
سیستم احتراق دوتایی
spectroscopic binary
دوتایی طیف نمودی
double Dutch
طناببازی دوتایی نامفهوم
double squirrel cage motor
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل
balanced actuator
سیلندر پیستون محرک هیدرولیکی
actuator
سیلندر پیستون عمل کننده
compressed gas cylinder
سیلندر محتوی گاز متراکم
velocity stacks
لوله ورود هوای مساوی به هر سیلندر
base circle
هر قسمت اریب از یک سیلندر دایره مبنا
interfertile
اماده زاد و ولد دوتایی باهم
clock code position
سمت روبروی دماغه هواپیمایا کشتی هدف رو به دماغه هواپیما
central postal directory
دفتر مرکزی خدمات پستی دفتر مدیریت پستی مرکزی
single phase induction motor
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه
brake mean effective pressure
مقدار محاسبه شده متوسط فشار در سیلندر در مرحله قدرت
flip-flopped
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flop
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping
قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
clearance volume
کمترین حجم سیلندر هنگامیکه پیستون در نقطه مرگ بالاقرار دارد
input output processor
پردازنده ورودی- خروجی پردازشگر ورودی- خروجی
upright
قائم
erects
قائم
erect
قائم
upstanding
قائم
erected
قائم
erecting
قائم
plumb lines
خط قائم
normal
قائم
vertical tail
دم قائم
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com