Total search result: 201 (13 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
v engine |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در دو ردیف مایل بشکل 7 قرار گرفته اند |
|
|
Other Matches |
|
vee engine |
موتور پیستونی که سیلندرهای ان در یک ردیف و بصورت مایل به یکدیگرقرار گرفته اند |
x engine |
موتور پیستونی با چهار ردیف سیلندر که از نمای روبروبصورت ایکس قرار گرفته اند |
cylinder block |
بلوک واحدی که سیلندرهای یک موتور پیستونی خطی که با مایع خنک مشوند رادربرمیگیرد |
broad arrow engine |
موتور پیستونی با سه ردیف سیلندر که با زاویه کمتر از09 درجه نسبت به یکدیگرقرارگرفته اند |
h engine |
موتور پیستونی با دو ردیف سیلندر روبروی قائم دوتایی و با دو میل لنگ که به خروجی مرکزی متصل شده اند |
anti propeller end |
انتهای موتور که دور از ملخ قرار گرفته |
oblique compartment |
قسمتی از زمین که محورطولی ان نسبت به سمت حرکت یکانها به طور مایل قرار گرفته باشد |
piston engine |
موتور پیستونی |
reciprocating engine |
موتور پیستونی |
piston blowing engine |
موتور دمنده پیستونی |
wet sump |
تشتک موتور پیستونی |
naturally aspirated engine |
موتور پیستونی بدون سوپرشارژر که ورود هوا به ان تحت فشار محیط صورت میگیرد |
zero lash |
شرایطی در مکانیزم کنترل سوپاپهای موتور پیستونی که در ان با استفاده از ثابت هیدرولیکی مقدار لقی به صفر میرسد |
air cooled engine |
موتور پیستونی که گرمای تلف شده ان به وسیله پره ها یا تیغههای دور سیلندرمستقیما به جریان هواانتقال مییابد |
wobble pump |
پمپ دستی در کابین خلبان برای وارد ساختن فشار اولیه به سوخت قبل از استارت موتور پیستونی |
wing photograph |
نوعی عکس هوایی مایل که به وسیله دوربینهای چند عدسی گرفته میشود |
unclassified |
در ردیف بخصوصی قرار نگرفته |
aligns |
دریک ردیف قرار گرفتن |
aligning |
دریک ردیف قرار گرفتن |
aligned |
دریک ردیف قرار گرفتن |
align |
دریک ردیف قرار گرفتن |
reposing upon |
قرار گرفته بر |
underlying |
در زیر قرار گرفته |
nidicolous |
در اشیانه قرار گرفته |
capsulate |
درمحفظه یاحفره قرار گرفته |
applique |
مورد استفاده قرار گرفته |
oppressed |
تحت ستم قرار گرفته |
jugate |
روی هم قرار گرفته جفت |
tried |
در محک ازمایش قرار گرفته |
crinkum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
crankle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
Crinkle |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
crankum |
دیواره ی باغ [که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.] |
cathectic |
تحت اثر قوه شهوانی قرار گرفته |
his leg rested on a stone |
پایش روی سنگی قرار گرفته بود |
ipsilateral |
قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن |
the boxes were nested |
جعبه ها یکی در توی دیگری قرار گرفته بودند |
concentric shafts |
شفتهای هم محور که داخل یکدیگر قرار گرفته اند |
if the knee is affected |
اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است |
The persian gulf is between Iran and saude Arabia . |
خلیج فارس میان ایران وعربستان سعودی قرار گرفته |
bays |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
bayed |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
baying |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
bay |
فضایی در پوشش کامپیوتر که دیسک درایو قرار گرفته است |
biplane interference |
تداخل ایرودینایکی بین دو بال که روی یکدیگر قرار گرفته اند |
board computer |
یک کامپیوتر که تمام مولفههای الکترونیکی ان روی یک برد قرار گرفته است |
matrixes |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
post implementation review |
ارزیابی یک سیستم پس از این که برای چندین ماه مورداستفاده قرار گرفته است |
tabbing |
تنظیم یک ستون از اعداد به طوری که نقاط دهدهی عمودی قرار گرفته اند |
matrix |
روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند |
ram |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
rammed |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
rams |
افزایش فشار در لوله و غیره که روبروی جهت حرکت نسبی باد قرار گرفته |
shuttle |
ماکو [وسیله ای که نخ پود در آن قرار گرفته و بین نخ های تار عبور داده می شود.] |
decimals |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
decimal |
تنظیم یک ستون از داده به طوری که نقاط دهدی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
overlaying |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlays |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
overlay |
قطعه کاغذ روی کلیدهای صفحه کلید برای بیان کار آنها قرار گرفته است |
dominion |
ار 9491 این کلمه معادل "مملکت عضو جامعه ممالک مشترک المنافع بریتانیا" commonwealthcountry قرار گرفته است |
burned |
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است |
delta clock |
که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته |
priest ridden |
زیر نفوذ کشیشان قرار گرفته منکوب کشیشان |
window |
پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند |
BOF |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
boilerplate |
متن نهایی که با استفاده از بخشهای استاندارد متن در یک کلمه پرداز در کنار هم قرار گرفته اند |
cards |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
card |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
Jaldar |
[نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.] |
decimals |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
decimal |
کلید وارد کردن اعداد دهدهی با استفاده از پردازنده لغت که نقاط دهدهی آن به صورت عمودی قرار گرفته اند |
chevron seal |
کاسه نمدی برای اب بندی یکطرفه در سیلندرهای هیدرولیکی یا نیوماتیکی |
ended |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
end |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
ends |
حرکت داده به چپ یا راست درکلمه بیتهایی که از مرز کلمه بیرون قرار بگیرند نادیده گرفته می شوند و با صفر جانشین می شوند |
plan range |
در شناسایی از روی عکس هوای فاصله افقی بین نقطه پای عمود هواپیما تا شیئی که روی زمین قرار گرفته است |
devices |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
coordinated turn |
دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند |
device |
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند |
heddle rod |
چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.] |
medallion |
ترنج [نقش اصلی که در مرکز فرش قرار گرفته و در طرح لچک ترنج به ابعاد و اشکال مختلف مانند الماسی، خورشیدی، شش وجهی، و بیضی بافته می شود.] |
terraced houses |
خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها |
egoism |
یکی از اصول فلسفه ماکیاولی و عبارت است ازاعتقاد به خودپرستی وخودخواهی انسان که مبنای فلسفه او به نام اگوئیسم جهانی قرار گرفته است |
motoring |
گرداندن موتور اصلی توسط استارتر بمنظوری جزاستارت موتور |
row marker |
دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین |
hydraulic tracer control |
کنترل پیستونی |
plunger magnet |
مغناطیس پیستونی |
plunger pump |
پمپ پیستونی |
piston pump |
پمپ پیستونی |
reciprocating compressor |
کمپرسور پیستونی |
patinated |
جرم گرفته کبره گرفته |
external combustion engine |
موتور احتراق خارجی موتور برونسوز |
engine |
موتور بنزینی موتور احتراق داخلی |
brussels |
دار الکتریکی یا ژاکارد که در تهیه فرش های ماشینی بکار رفته، تارها روی بوبین در بالای ماشین قرار گرفته و بسته به نیاز باز می شوند [شبیه دار کرمانی] و در آن حلقه های نخ پود بصورت بریده شده رها می گردد |
stellite |
الیاژهای سخت جهت ساختن موتورهای پیستونی |
upper memory |
کیلو بایت از حافظه قرار گرفته بین حدود کیلوبایت و مگابایت . حافظه بیشتر بعد از حافظه معمول کیلوبایت است و قبل از حدود مگابایت |
variable geometry engine |
موتور مکنده هوای مافوق صوت که بمنظور افزایش راندمان نه تنها شکل ومساحت دهانه ورودی ونازل خروجی بلکه مسیرجریان داخل موتور نیز تغییرکند |
engine mounting |
نصب موتور قرارگاه موتور |
compression pressure |
فشار گیج در سیلندرموتورهای پیستونی دروضعیت نقطه مرگ بالا |
turbocharger |
شارژری در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند |
cam ground piston |
پیستونی که قطر ان در امتدادموازی با انگشتی کمتر ازقطر ان در امتداد عمود برانگشتی باشد |
turbosupercharger |
سوپر شارژی در موتورهای پیستونی که توسط توربینی درمسیر گازهای خروجی کارمیکند |
firing order |
ترتیب احتراق موتور وایرچینی موتور ترتیب تیراندازی سلاح |
cubes |
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن |
cube |
هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن |
best economy mixture |
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی |
low supercharger gear |
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود |
slip ring induction motor |
موتور القائی اسلیپ رینگ موتور اندوکسیونی اسلیپ رینگ موتور رتور اسلیپ رینگ |
double squirrel cage motor |
موتور قفس سنجابی دوبل موتور با شیار دوبل |
flat twin engine |
موتور بوکسر دو سیلندر موتور سیلندر متقابل با دوسیلندر |
accent mark |
علامتی که پس ازیک نت قرار میگیرد و نشان میدهد که نت در چه گامی قرار دارد |
alignment |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
alignments |
میخی که در سوراخی قرار می دهند تا دو وسیله متوازن قرار بگیرند |
postured |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posture |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
posturing |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
postures |
چگونگی طرز ایستادن یا قرار گرفتن قرار دادن |
effluvium |
پخش بخارج هوای گرفته و خفه استشمام هوای خفه و گرفته |
single phase induction motor |
موتور القائی یک فازه موتور اندوکسیونی یک فازه |
surface mount technology |
روش ساخت تختههای مدار که قط عات الکترونیکی مستقیماگ روی سطح تخته قرار دارند به جای اینکه در سوراخها قرار بگیرد و در آن محل جا شوند |
writ of error |
قرار یا حکم دادگاه که متضمن تصحیح اشتباه موجود در حکم یا قرار قبلی است |
classifies |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classify |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
classifying |
در یک کلاس قرار دادن یا در زیر مجموعههای مختلف قرار دادن |
octachord |
ردیف |
racked |
ردیف |
rack |
ردیف |
wracks |
ردیف |
racks |
ردیف |
line |
ردیف |
wracked |
ردیف |
lines |
ردیف |
cues |
ردیف |
cue |
ردیف |
ranged |
ردیف |
ranks |
ردیف صف |
tiers |
ردیف |
ranks |
ردیف |
ranked |
ردیف صف |
range |
ردیف |
rank |
ردیف صف |
classing |
ردیف |
classes |
ردیف |
classed |
ردیف |
class |
ردیف |
ranked |
ردیف |
tier |
ردیف |
ranges |
ردیف |
row |
ردیف |
rows |
ردیف |
run |
ردیف |
sequences |
ردیف |
sequence |
ردیف |
deque |
ردیف |
rowed |
ردیف |
runs |
ردیف |
rank |
ردیف |
column |
ردیف |
columns |
ردیف |
hedgerow |
ردیف خاربن |
ranges |
سلسله ردیف |
single file |
یک ردیف ستون |
serially |
بطور ردیف |
hedgerows |
ردیف خاربن |
seriated |
ردیف شده |
seriation |
ردیف کردن |
shaw |
ردیف درختان |
ranged |
سلسله ردیف |
in a row |
ردیف شده |
colonnade |
ردیف ستون |
colonnades |
ردیف ستون |
aline |
ردیف شدن |
file number |
شماره ردیف |
lance corporal |
هم ردیف سرجوخه |
item number |
شماره ردیف |
tiers |
ردیف افقی |
clavier |
ردیف جا انگشتی |
clavier |
ردیف مضراب |
tiers |
ردیف کردن |
tiers |
ردیف صندلی |
range |
سلسله ردیف |
patterns |
ردیف بندی |
pattern |
ردیف بندی |
succession |
ردیف جانشینی |
successions |
ردیف جانشینی |
realign |
ردیف کردن |
tier |
ردیف صندلی |
tier |
ردیف کردن |
tier |
ردیف شدن |
tier |
ردیف افقی |
tiers |
ردیف شدن |
file |
ردیف صف به صف کردن |
series |
سلسله ردیف |
single line |
ردیف مجزا |
rows |
ردیف مین |
aligns |
ردیف کردن |
realigned |
ردیف کردن |
realigning |
ردیف کردن |
realigns |
ردیف کردن |
filed |
ردیف صف به صف کردن |